اگر کاراکتر «اِسی» در فیلم سینمایی «فسیل» واقعاً وجود میداشت و بجای ۲۰ سال، به فرض ۵۰ سال به کما میرفت و دوباره بلند میشد، احتمالاً دوباره به کما میرفت! :)))
+ چرا
- حالا خودتون میفهمین...
علم و دانش «Knowledge» (شاید بگین که چرا Science نه؟؟!
اوممم فعلاً در همین حد سربسته ازم بپذیرین ☺️ ) در هر مقیاس و اندازه ای حرف برای گفتن داره!!
از کروموزوم های به طول چند کیلومتر گرفته که به ضرب و زور در نقطهٔ ثقل سلولهای ما یعنی هسته جای گرفته اند تا اجرام و سیارات و سیاهچاله هایی که سیاره زمین (Earth) در برابر آنها یک نقطه
(+ نقطه دیگه چیه؟!!
- خب تقصیر من چیه؟ چیز فعلاً کوچکتری به ذهنم نمیاد ://
+ ........ ) به حساب میآد، علم ردپای خودش رو برجای گذاشته!
واتسون- کریک و ادوین هابل تنها عناصر کوچکی در خلق و پیدایش این علم امروزی اند...
علمی که مداوماً دستخوش تغییر و تحولات شده و ظاهراً انعطاف پذیرتر از چیزیست که ما توی تصوراتمان بگنجه...
معنای این جمله آخری رو هرکسی ندونه، دالتون و رادرفورد و شرودینگر خیلی خوب میفهمند و میدونن!!
تاریخ علم تاریخ کنجکاوی( شما بخونین: فضولی) بشر برای درک جهانه! آخر اگر همین فضولیهای او نمیبود عمراً به این همه هایتک رسیده بود!!!
بگذریم...
از لحظه ای که نخستین انسان به آسمان نگریست و از خود پرسید:« چرا؟! »، مسیر بی سر و تهی از کشف، تغییر و پیشرفت آغاز شد!
این را فعلاً داشته باشید تا آخر سر توی سکشن جمعبندی دوباره میام سراغش...
تمدنها، انقلابها و گروههای مختلفی اومدن و رفتن و هر یک بنا به وسع و پیاله خود، باعث تکامل و تحول علم شدن!
از این جهت، این تکامل همواره سرراست و خطی نبوده و نقاط عطف و گذار زیادی در بطن آن بوده...
۱) علم در دوران باستان: جرقه، تلنگر یا چی؟!
در این دوران، علم بیشتر جنبه تجربی داشت و از دل نیازهای عملی زندگی روزمره بیرون میومد...
مصریان و بابلیها( از اون موقع بودن اینااا... جلل خالق😁) جسته گریخته تولید علم میکردن اما در یونان باستان بود که علم از سطح کاربردی پا فرا گذاشت و شکل و فرمت نظری به خودش گرفت!
فیثاغورث، ارشمیدس، اقلیدس و ارسطو در این دوران بنیانهایی را گذاشتند که تا قرنها پابرجا ماند!
اگه بخوام از این دوره براتون مثال بزنم، خب روش جراحی مغز در تمدن اینکاها رو میگم که میشه توی جمهوری پرو امروزی خودمون!
پزشکان این تمدن، بدون ابزار مدرن پزشکی، جراحیهای مغز اونم با دقت بالا انجام میدادن! مثلا میومدن سوراخ هایی در جمجمه بیماران ایجاد میکردند( روش ترپاناسیون) تا فشار مغز بیمار کاهش پیدا کنه یا شکستگی های جمجمه رو به این روش درمان میکردن!!!!
جالبتر اینکه خیلی از اینها زنده میموندن و بعداً نشانه های بهبودی روی جمجمه سرشون مشاهده شد!!
اصلا همینکه پزشک داشتن و اون زمان جراحی مغز به ذهنشون خطور کرده، نشون میده همچین دست و پابسته هم نبودن!!
واکنش هندیها: :////
خب اونا هم راست میگن! چرا؟!
چون اولین جراحی آبمروارید رو انجام دادن...
این کار رو طبیب هندی به نام« سوشروتا» ۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح انجام داد!
تفصیلاتش بمونه برا بعد... 😊
۲) دوران اسلامی: پلی از گذشته به آینده ...
بعد از سقوط روم، اروپا در عصر تاریکی فرو رفت که اتفاقا همپوشانی زیادی با قرون وسطیٰ داشت...
اما مشعل علم در شرق و توسط تمدن اسلامی روشن نگه داشته شد!
در همین عصر بود که بوعلی، خوارزمی، رازی و بیرونی در قامت جنتلمن ظاهر شدن و پیشرفتهای مثال زدنی رو خلق کردن!
همین که اسپانیاییها و البته ملل دیگه، چندباری سعی کردن که ابنسینا و متعلقاتش رو به اسم خودشون بزنن، نشوندهنده خیلی چیزهاست!
چیزی که ارزش داره، ارزش فیکزدن و دزدیدن داره و گرنه مال بد بیخ ریش صاحبش...
امااا زکریای رازی...بنده خدا!!
بی گناهه! والا روح خودشم از این همه الکل و شرب خمر در عذابه :((
۳) رنسانس: بیداری دوباره اروپا
با آغاز رنسانس، اروپا به خودش اومد!
کوپرنیک، کپلر و گالیله در این دوره با نظریات انقلابی و حتی بحثبرانگیز نجوم رو دگرگون کردن!
در همین دوران بود که دکارت و بیکن روش علمی خودشون رو پایهگذاری کردن!
۴) انقلاب علمی و صنعتی: شکوفایی بیسابقه!
مصادف با قرن ۱۷ و ۱۸، دانشمندانی مثل نیوتون، لاوازیه و داروین مرزهای دانش رو جابجا کردن و اونو به قبل و بعد خودشون تقسیم کردن!
قوانین سهگانه و گرانش نیوتون، شیمی مدرن لاوازیه و نظریه تکامل داروین جهان را از اساس تغییر داد و به دور از شعار، پنجره های جدیدی رو باز کرد...
انقلاب علمی، انسان رو از جهل رها کرد و انقلاب صنعتی او را از کار یدی نجات داد!
البته که این پیشرفتها باعث بهوجود اومدن مسائل و چالش های جدیدی شد و نیازهای جدیدی رو با خودش آورد...
از بحرانهای زیست محیطی گرفته تا تغییرات اجتماعی و طبقاتی...
اوه اوه بگذارین این تا همین جا باشه و گرنه نمیشه جمعش کرد از بس که بحث گل میندازه🤧
۵) قرن ۲۰ و ۲۱: جایی که دانش سرریز شد...
با ورود به قرن ۲۰، نظریه نسبیت اینشتین و مکانیک کوانتومی، غوغایی در فیزیک به پا کرد!!
کشف ساختار مارپیچی DNA توسط واتسون و کریک زمینهساز انقلابی در زیستشناسی شد!
در این دوران که تا همین الان که شما مشغول خوندن این مقاله هستین ادامه داره، با وقوع هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی( همین دانشکده پیراپزشکی خودمونم داره هاا :)) ) و سفرهای فضایی، علم دیگه محدود به شیشه های آزمایشگاهی و میکروسکوپها نشد و عملاً با کف خیابون و زندگی روزمرهٔ آدمها عجین شد!!
آیت الله چتجی پی تی و گوگل میدونن چی میگم :))
خب به پایان رسید دفتر و از این حرفا...
جمع بندی!
یا به قول فرنگیا Summary!!
بگذارین اینجوری بگم که: بشریت همیشه ندانسته ها و نامعلومات بیشتری نسبت به دانسته ها و معلومات خودش داشته و این چیز جدیدی نیستش!
یعنی همزمان با اینکه با کشف چیزای جدید و باز کردن افق جدیدی از علم، یه بادی به غبغب خودش انداخته، فهمیده که بدتر بیشتر نمیدونه!
شما یه شهری رو در نظر بگیر که فقط یه اسم و نهایتا دوتا خیابون ازش بلدی...
حالا اتفاقی افتاده که باید یه مدتی توی اون شهر باشی و خب ایجاب میکنه که شما بیشتر این شهر رو بشناسی!
خب بعد یه مدتی چهارتا کوچه و خیابون دیگه رو یاد میگیری اما نه دقیق!
یه مدت که بیشتر میگذره، برای میانبر از فرعی ها می اندازی میری و بیشتر آشنا میشی ولی میبینی که اووووو چقدر کوچه پس کوچه دیگه!!
چقدر خیابون دیگه که تا قبلش نمیدونستی!!
از یه جایی به بعد باز خونه ها و ساختمونا اضافه میشن و خب طبیعتاً اشراف و تسلطی نسبت به داخل خونه ها و اینا نداری و دونستن اونها از یه جایی به بعد غیرممکن میشه!!
اینو میخوام بگم که بشر هر جا بیشتر به سمت فهمیدن و دونستن رفت، بیشتر متوجه ضعف و نادانسته های خودش شد!!
البته اینم بگم که یه وقتی این موضوع، دستاویزی نشه که خب پس هیچی و هیچ کاری نکنیم چون نمیدونیم! نه!!
به قول آنتونی نیوتن فلو که بعد از ۵۰ سال، خداناباوری یا آتئیسم رو کنار گذاشت:«
با خوردن اولین جرعه از لیوان علوم طبیعی و عالم شدن فکر میکنی که خدا و بالاسری وجود نداره، در حالیکه در انتهای همون لیوان، خدا منتظر توعه »!!
حالا یه عدهٔ مادیگرا که فلسفیها از جمله شهید مطهری خودمون بهشون میگن: ماتریالیست یا آمپریست، میان فقط تجربه و حواس خودشون رو ملاک قرار میدن و چیزایی که با خطکش نشه اندازه گرفت یا زیر میکروسکوپ های قویشون قابل مشاهده نباشه، از بیخ و بن مردوده!!
جالب.....
نظر شما چیه؟!
✍🏻دانیال طاهریان