برنا اندیشان
برنا اندیشان
خواندن ۳۴ دقیقه·۴ ماه پیش

ناامیدی کودکان: سفر به دنیای امید و انگیزه

زندگی کودکان نیز می‌تواند مانند زندگی بزرگسالان مملو از ناامیدی‌های کوچک و بزرگ باشد. این ناامیدی‌ها ممکن است از خراب شدن برنامه‌ی شهربازی مورد علاقه‌شان به دلیل باران باشد یا از نبود بستنی مورد علاقه‌شان در فروشگاه نشات بگیرد. چنین تجربیاتی می‌توانند برای کودکان بسیار ناراحت‌کننده باشند و آن‌ها را دچار احساس ناامیدی کنند. گاهی اوقات، به‌عنوان والدین، نمی‌توانیم فرزندانمان را از مواجهه با این ناامیدی‌ها محافظت کنیم و این مسئله همیشه منفی نیست. در واقع، مواجهه با ناامیدی می‌تواند بخشی از فرآیند رشد و یادگیری کودکان باشد.

وقتی کودکان در سنین پایین با ناامیدی مواجه می‌شوند و یاد می‌گیرند که چگونه با آن مقابله کنند، در واقع ابزارهایی را به دست می‌آورند که می‌توانند در طول زندگی به آن‌ها تکیه کنند. این ابزارها می‌توانند شامل مهارت‌های حل مسئله، تاب‌آوری، و توانایی مدیریت احساسات باشند. این مهارت‌ها نه تنها در دوران کودکی، بلکه در بزرگ‌سالی نیز به آن‌ها کمک خواهند کرد تا با چالش‌های زندگی بهتر مقابله کنند.

علت ایجاد ناامیدی در کودکان
علت ایجاد ناامیدی در کودکان


برای کمک به افسردگی کودکان در مواجهه با ناامیدی، والدین و مربیان باید روش‌های صحیحی را به کار بگیرند. این روش‌ها می‌توانند شامل ارائه حمایت عاطفی، آموزش مهارت‌های حل مسئله، و تشویق کودکان به ابراز احساساتشان به شیوه‌ای سالم باشند. با استفاده از این روش‌ها، کودکان یاد می‌گیرند که ناامیدی را به عنوان بخشی از زندگی بپذیرند و با آن به‌طور موثری مقابله کنند.

در این مقاله از برنا اندیشان، به بررسی موضوع ناامیدی در کودکان و روش‌های مقابله با آن پرداخته شده است. با مطالعه‌ی این مقاله، والدین و مربیان می‌توانند اطلاعات و ابزارهای لازم را برای کمک به کودکان در مواجهه با ناامیدی به دست آورند و به آن‌ها کمک کنند تا با اطمینان بیشتری به آینده نگاه کنند.

شروع بهانه‌گیری‌های جزئی با مشکلات کوچک

اگر آبمیوه‌ی مورد علاقه فرزندتان تمام شود، آیا او اشک می‌ریزد؟ یا اگر کودک دیگری با اسباب‌بازی مورد علاقه‌اش بازی کند، آیا او خود را روی زمین می‌اندازد و بی‌قراری می‌کند؟ این رفتارها نشان می‌دهند که فرزند شما هنوز به مهارت‌های لازم برای مقابله با ناامیدی و شکست‌های کوچک مسلط نشده است. اگر کوچک‌ترین مشکلات باعث دردسرهای بزرگی می‌شوند یا فرزندتان برای ساعت‌ها به دلیل این اتفاقات مأیوس و ناامید به نظر می‌رسد، وقت آن رسیده است که از اصول اولیه و راهکارهایی استفاده کنید که به او کمک می‌کنند تا بدون عصبانیت با این موقعیت‌ها روبرو شود. در ادامه، برخی از این راهکارهای ساده و موثر را خواهید خواند:

1. آموزش مهارت‌های مدیریت احساسات: به فرزندتان بیاموزید که چگونه احساسات خود را شناسایی کند و آن‌ها را به شیوه‌ای سازنده بیان کند. برای مثال، به جای فریاد زدن یا گریه کردن، می‌تواند به شما بگوید که ناراحت یا ناامید است.

2. الگوی خوبی باشید: کودکان از رفتار والدین خود یاد می‌گیرند. اگر شما خودتان در موقعیت‌های چالش‌برانگیز آرامش خود را حفظ می‌کنید و به دنبال راه‌حل می‌گردید، فرزندتان نیز یاد می‌گیرد که چگونه به شکلی مشابه رفتار کند.

3. تقویت توانایی حل مسئله: به فرزندتان کمک کنید تا یاد بگیرد چگونه با مشکلات روبرو شود و راه‌حل‌های مختلف را امتحان کند. می‌توانید با بازی‌های ساده یا موقعیت‌های روزمره این مهارت را تمرین کنید.

4. تعیین محدودیت‌های منطقی: برای کودک روشن کنید که برخی رفتارها قابل قبول نیستند و برای هر رفتاری پیامدهای مشخصی وجود دارد. این کمک می‌کند که کودک بفهمد که رفتارهای ناپسند پیامد دارند و باید یاد بگیرد به شیوه‌ای بهتر واکنش نشان دهد.

5. تشویق به تلاش و پشتکار: به جای تمرکز بر نتیجه نهایی، تلاش و پشتکار فرزندتان را تحسین کنید. این کمک می‌کند که کودک بفهمد که شکست جزئی از فرآیند یادگیری است و نباید او را ناامید کند.

با به کارگیری این راهکارها، می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا به تدریج مهارت‌های لازم برای مدیریت ناامیدی و شکست‌های کوچک را کسب کند و به فردی مستقل و مقاوم تبدیل شود.

توضیح و تایید به کودک

به فرزندتان بیاموزید که چه چیزهایی در زندگی قابل تغییر هستند و چه چیزهایی را نمی‌توان تغییر داد. کودکان ممکن است درک نکنند که برخی مشکلات از کنترل آن‌ها و شما خارج است یا اینکه عصبانیت و بی‌قراری نمی‌تواند آن‌ها را به خواسته‌هایشان برساند. برای مثال، اگر اسباب‌بازی مورد علاقه‌اش شکسته است و نمی‌توان آن را تعمیر کرد، توضیح دهید که این موضوع خارج از کنترل شما است. یا اگر هوا بارانی است و نمی‌تواند به پارک برود، به او بگویید که تغییر وضعیت هوا در دست شما نیست.

هنگامی که فرزندتان ناراحت یا ناامید می‌شود، با نشان دادن همدلی و فهم، احساسات او را تأیید کنید. مثلاً می‌توانید بگویید: «می‌دانم که ناراحتی، و این کاملاً طبیعی است». این جمله به او نشان می‌دهد که احساساتش مهم هستند و شما او را درک می‌کنید. سپس، با او درباره‌ی راه‌حل‌های مؤثرتر برای مقابله با مشکلات گفتگو کنید. می‌توانید از او بپرسید: «فکر می‌کنی چه کار دیگری می‌توانیم انجام دهیم تا بهتر بشوی؟» یا «چه راه‌حلی به ذهنت می‌رسد که بتوانیم امتحان کنیم؟».

همچنین می‌توانید به او کمک کنید تا تفاوت بین مشکلات قابل حل و غیرقابل حل را درک کند. برای مثال، اگر دوستش حاضر نیست اسباب‌بازی‌اش را با او به اشتراک بگذارد، بگویید: «شاید بتوانیم با دوستت صحبت کنیم و راهی پیدا کنیم که هر دو از بازی لذت ببرید. اگر او نخواست اسباب‌بازی‌اش را بدهد، می‌توانیم با هم یک بازی دیگر پیدا کنیم». این گفتگوها به فرزندتان کمک می‌کند تا بفهمد که همیشه راه‌حل‌هایی وجود دارد و اینکه گاهی نیاز است که از بعضی چیزها بگذرد و به دنبال راه‌های جدید بگردد.

با این روش‌ها، شما به فرزندتان کمک می‌کنید تا مهارت‌های لازم برای مواجهه با ناامیدی‌ها و مشکلات روزمره را کسب کند و یاد بگیرد که چگونه می‌تواند با آرامش و بدون عصبانیت به راه‌حل‌های مؤثر دست یابد.

یافتن استعداد فرزند خود

کودک پیش‌دبستانی خود را تشویق کنید تا فعالیت‌های مختلف را امتحان کند و تجربیات گوناگونی را پشت سر بگذارد. او باید به تجربه‌کردن ادامه دهد تا زمانی که کاری را پیدا کند که واقعاً از آن لذت می‌برد و در آن مهارت دارد. این فرآیند به شما نیز کمک می‌کند تا متوجه شوید فرزندتان در کدام زمینه‌ها توانایی و استعداد بیشتری دارد.

برای مثال، فرض کنید کودکی اسباب‌بازی‌اش خراب شده است. در چنین مواقعی، به او پیشنهاد کنید به سراغ فعالیت دیگری برود که در آن مهارت دارد و از انجامش لذت می‌برد، مثل نقاشی کردن یا ساختن با لگو. این تغییر فعالیت به او کمک می‌کند تا اعتماد به نفسش را باز یابد و از ناامیدی جلوگیری کند. به این ترتیب، او یاد می‌گیرد که همیشه راه‌حل‌های مختلفی برای مشکلات وجود دارد و لازم نیست به یک موضوع خاص وابسته باشد.

این فرآیند تغییر الگوی فکری کودک را نیز بهبود می‌بخشد. به جای اینکه به خود بگوید «بیچاره من، در هیچ چیزی شانس ندارم»، او یاد می‌گیرد که به مسائل با دیدی مثبت نگاه کند و بگوید «اوه خوب، دفعه‌ی بعدی همه چیز درست می‌شود». این تغییر نگرش به او کمک می‌کند تا با ناامیدی‌ها و شکست‌ها بهتر مقابله کند و با روحیه‌ای مثبت‌تر به زندگی نگاه کند.

تشویق فرزندتان به تجربه‌های جدید و حمایت از او در پیدا کردن علاقه‌ها و استعدادهایش، نه تنها او را از ناامیدی دور می‌کند بلکه به او کمک می‌کند تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند و با انگیزه و اشتیاق به استقبال چالش‌های جدید برود.

عدم استفاده از تنبیه

کودک خود را به دلیل واکنش نامطلوب به ناامیدی تنبیه نکنید، به‌ویژه اگر او سریع‌تر از دیگران به گریه می‌افتد. ممکن است این کار سخت باشد، اما به یاد بیاورید که همه ما در شرایطی قرار گرفته‌ایم که به زمان و حمایت نیاز داشته‌ایم تا از آن عبور کنیم. به لحظاتی فکر کنید که شما نیز به دلیل استیصال و ناامیدی گریه کرده‌اید. این تجربیات به شما یادآوری می‌کنند که هر فردی، از جمله کودکان، نیاز به زمان و درک دارند تا بتوانند احساسات خود را مدیریت کنند.

وقتی فرزندتان به ناامیدی واکنش نشان می‌دهد، به جای تنبیه، سعی کنید با او همدلی کنید و به او نشان دهید که درک می‌کنید چقدر برایش سخت است. مثلاً می‌توانید بگویید: «می‌دانم که الآن خیلی ناراحتی و این برایت سخت است». این جملات به او احساس امنیت و پشتیبانی می‌دهد و کمک می‌کند که بداند احساساتش معتبر و پذیرفته شده‌اند.

سپس، با او درباره‌ی روش‌های بهتر مدیریت احساسات صحبت کنید. برای مثال، به او یاد دهید که وقتی احساس ناامیدی می‌کند، می‌تواند نفس عمیق بکشد، به یک فعالیت دیگر مشغول شود، یا با شما صحبت کند. این روش‌ها به او کمک می‌کنند تا به تدریج مهارت‌های لازم برای مقابله با ناامیدی و شکست‌های کوچک را بیاموزد.

همچنین، به او نشان دهید که اشتباهات و ناامیدی‌ها بخشی از زندگی هستند و هر کسی ممکن است با آن‌ها روبرو شود. به فرزندتان بیاموزید که می‌توان از این موقعیت‌ها درس گرفت و قوی‌تر شد. برای مثال، می‌توانید از تجربیات شخصی خودتان بگویید و اینکه چگونه از موقعیت‌های دشوار عبور کرده‌اید.

با این رویکرد، شما به جای ایجاد احساس ترس و تنبیه، محیطی حمایتی و آموزشی برای فرزندتان فراهم می‌کنید که در آن می‌تواند به شکلی سالم و سازنده با احساسات خود روبرو شود و مهارت‌های لازم برای مدیریت آن‌ها را بیاموزد.

الگوی خوب برای کودک

کودکان با تماشای والدین خود چیزهای زیادی یاد می‌گیرند. بنابراین، سعی کنید با ناامیدی‌های خود به همان روشی که دوست دارید فرزندتان از آن پیروی کند، مقابله کنید. وقتی با موقعیتی ناامیدکننده روبرو می‌شوید، با استفاده از جملاتی مانند «اشکالی ندارد»، «ارزش ندارد بابت آن ناراحت شوم» یا «می‌توانم راه دیگری پیدا کنم» به فرزندتان نشان دهید که چگونه با آرامش و مثبت‌اندیشی با مشکلات برخورد می‌کنید.

این جملات را با صدای بلند بگویید تا کودک شما فرصت داشته باشد ببیند و بشنود که چگونه از ابزارهای مدیریت احساسات برای مقابله با ناامیدی استفاده می‌کنید. این کار به او کمک می‌کند تا این رفتارها را بیاموزد و در موقعیت‌های مشابه از آن‌ها استفاده کند. به عنوان مثال، اگر یک روز به دلیل ترافیک سنگین دیر به مقصد رسیدید، می‌توانید بگویید: «متاسفانه دیر رسیدیم، اما مهم این است که سالم و سلامت اینجا هستیم. دفعه بعد زودتر حرکت می‌کنیم.»

با این روش، فرزندتان مشاهده می‌کند که شما به جای ناامید شدن یا عصبانیت، با یک رویکرد منطقی و آرام با مشکلات برخورد می‌کنید. این رفتار الگویی مثبت برای او خواهد بود و می‌توانید امیدوار باشید که او نیز با توجه به این الگو، با ناامیدی‌ها و چالش‌های زندگی خود به روشی مشابه مقابله کند.

علاوه بر این، می‌توانید در موقعیت‌های روزمره از فرصت‌ها استفاده کنید تا به کودک خود نشان دهید که چگونه با مشکلات روبرو شوید. برای مثال، وقتی در خانه مشغول انجام یک پروژه هستید و با مشکلی مواجه می‌شوید، به جای تسلیم شدن، راه‌حل‌های مختلف را امتحان کنید و به فرزندتان نشان دهید که پشتکار و صبر چگونه می‌تواند به حل مشکلات کمک کند.

با این رویکرد، نه تنها به فرزندتان کمک می‌کنید تا مهارت‌های مقابله با ناامیدی را بیاموزد، بلکه او را تشویق می‌کنید تا با اعتماد به نفس بیشتری به استقبال چالش‌های زندگی برود.

ناامیدی کودک و بغض کردن

شاید فرزند شما جزو آن دسته از کودکانی نباشد که به محض ناامیدی یا وقوع یک اتفاق ناخوشایند با صدای بلند گریه کنند. ممکن است او به جای ابراز احساسات به صورت آشکار، فقط در گوشه‌ای بنشیند و بغض کند. در چنین شرایطی، می‌توانید از راه‌های دیگری برای کمک به او استفاده کنید که در ادامه توضیح داده می‌شوند.

اولین گام این است که به او نزدیک شوید و با مهربانی بپرسید چه اتفاقی افتاده است. به او فضا بدهید تا احساساتش را بیان کند و با دقت گوش دهید. مثلاً می‌توانید بگویید: «عزیزم، به نظر می‌رسد که چیزی ناراحتت کرده. می‌خواهی درباره‌اش صحبت کنی؟»

سپس، احساسات او را تایید کنید. با جملاتی مثل «می‌دانم که الان خیلی ناراحتی، این کاملاً طبیعی است» به او نشان دهید که احساساتش مهم هستند و شما او را درک می‌کنید.

بعد از تأیید احساسات، با او درباره‌ی راه‌حل‌های ممکن صحبت کنید. مثلاً بگویید: «می‌توانیم با هم فکر کنیم ببینیم چطور می‌توانیم این مشکل را حل کنیم. شاید بتوانیم چیزی پیدا کنیم که حالت را بهتر کند.»

همچنین می‌توانید او را تشویق کنید تا راه‌های دیگری برای ابراز احساساتش پیدا کند. اگر او علاقه‌مند به نقاشی، نوشتن یا بازی با اسباب‌بازی‌های خاصی است، می‌توانید این فعالیت‌ها را به او پیشنهاد دهید تا بتواند احساساتش را به روشی سازنده‌تر تخلیه کند.

به علاوه، می‌توانید با او بازی‌هایی انجام دهید که به او کمک می‌کنند تا مهارت‌های مدیریت استرس و احساسات را یاد بگیرد. بازی‌هایی که نیاز به همکاری و حل مسئله دارند می‌توانند به کودک کمک کنند تا یاد بگیرد چگونه با چالش‌ها و ناامیدی‌ها روبرو شود.

در نهایت، مطمئن شوید که او می‌داند شما همیشه در کنار او هستید و می‌تواند به شما اعتماد کند. این حمایت و پشتیبانی به او کمک می‌کند تا احساس امنیت کند و بداند که در مواجهه با مشکلات تنها نیست.

با استفاده از این روش‌ها، می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا به تدریج یاد بگیرد چگونه با ناامیدی‌ها و احساسات ناخوشایندش به شکلی سالم و موثر برخورد کند.

حق انتخاب برای کودک

زمانی که اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ می‌دهد، به فرزندتان حق انتخاب بدهید. کودکان در این سن احساس می‌کنند که نسبت به حالت معمول کنترل کمتری بر زندگی‌شان دارند و وقتی چیزی مطابق میل آن‌ها پیش نمی‌رود، ناامید می‌شوند و گمان می‌کنند دنیا به آخر رسیده است. دادن فرصت به کودک برای تصمیم‌گیری می‌تواند به او احساس کنترل بیشتری بدهد و به او نشان دهد که همیشه راه‌هایی برای تغییر شرایط وجود دارد.

به عنوان مثال، فرض کنید قرار بود با فرزندتان به اسباب‌فروشی بروید، اما این برنامه به دلایلی لغو شده است. به جای اینکه فقط به او بگویید نمی‌توانیم برویم، دو گزینه برای او فراهم کنید که بتواند از بین آن‌ها انتخاب کند. مثلاً می‌توانید بگویید: «الان نمی‌توانیم به اسباب‌فروشی برویم، اما دوست داری با کدام یک از اسباب‌بازی‌هایت در خانه بازی کنی؟» یا «دوست داری فردا صبح به اسباب‌فروشی برویم یا بعدازظهر؟»

این نوع از حق انتخاب به کودک کمک می‌کند تا احساس کند هنوز کنترل بخشی از وضعیت را در دست دارد و این می‌تواند به کاهش ناامیدی و افزایش قدرت مقابله او با مشکلات کمک کند. به علاوه، این روش به کودک یاد می‌دهد که همیشه برای مشکلات راه‌حل‌هایی وجود دارد و می‌تواند با انتخاب‌های مختلف به اهداف خود نزدیک شود.

همچنین، می‌توانید در موقعیت‌های دیگر نیز این روش را به کار ببرید. مثلاً اگر برنامه‌ی بازی در پارک به دلیل باران کنسل شده است، بگویید: «حالا که نمی‌توانیم به پارک برویم، دوست داری با هم یک داستان بخوانیم یا یک نقاشی بکشیم؟» یا «می‌خواهی الان بازی کنیم یا بعد از ناهار؟»

این رویکرد نه تنها به کاهش احساس ناامیدی کودک کمک می‌کند بلکه به او مهارت‌های مهم تصمیم‌گیری و انعطاف‌پذیری را نیز می‌آموزد. با این روش، فرزندتان یاد می‌گیرد که در مواجهه با موانع و تغییرات، به جای احساس شکست و ناامیدی، به دنبال راه‌حل‌های جدید و مثبت باشد.

تشویق کودک برای کمک

راه‌هایی پیدا کنید که از طریق آن‌ها فرزندتان بتواند به دیگران کمک کند. مثلاً می‌توانید با هم در خانه سالمندان نزدیک خانه‌تان داوطلب شوید یا به فرزندتان اجازه دهید هنگام آماده کردن شام به شما کمک کند، حتی اگر این کار باعث به‌هم‌ریختگی خانه و آشپزخانه شود. انجام دادن کارهای کمک‌کننده به دیگران، حتی در سنین کم، به کودکان فرصت می‌دهد تا مشکلات خود را از زاویه‌ای دیگر ببینند و حل آن‌ها برایشان ساده‌تر شود.

وقتی کودکان به دیگران کمک می‌کنند، احساس می‌کنند که تفاوت مثبتی ایجاد کرده‌اند و این احساس می‌تواند به تقویت اعتماد به نفس و خودارزشمندی آن‌ها کمک کند. مثلاً اگر فرزندتان در آماده کردن شام به شما کمک کند، نه تنها احساس مسئولیت و مشارکت پیدا می‌کند، بلکه یاد می‌گیرد که می‌تواند تاثیر مثبتی در زندگی خانواده داشته باشد.

همچنین می‌توانید از فرصت‌های دیگری برای تشویق فرزندتان به کمک به دیگران استفاده کنید. مثلاً وقتی می‌بینید همسایه‌ای نیاز به کمک دارد، از فرزندتان بخواهید که به شما در کمک به او بپیوندد. این تجارب به کودک یاد می‌دهند که کمک به دیگران نه تنها یک وظیفه اخلاقی است، بلکه باعث ایجاد احساس رضایت و خوشحالی نیز می‌شود.

راهکایها مقابله با ناامیدی در کودکان
راهکایها مقابله با ناامیدی در کودکان


این نگرش به تاب‌آوری مربوط می‌شود و در مقابله با ناامیدی در کودکان نقش مهمی دارد. وقتی کودکان می‌بینند که می‌توانند به دیگران کمک کنند و تاثیر مثبتی بگذارند، این احساس به آن‌ها کمک می‌کند تا در مواجهه با ناامیدی‌ها و مشکلات خود نیز مقاوم‌تر باشند و به جای تسلیم شدن، به دنبال راه‌حل‌ها بگردند.

در نهایت، با تشویق فرزندتان به انجام کارهای خیرخواهانه و کمک به دیگران، به او یاد می‌دهید که چگونه می‌تواند با ناامیدی‌ها و چالش‌های زندگی روبرو شود و به فردی مسئولیت‌پذیر و مقاوم تبدیل شود. این تجارب ارزشمند به کودک کمک می‌کنند تا در آینده نیز با مشکلات با دیدی مثبت و سازنده برخورد کند.

آموزش مهارت حل مسئله به کودک

به جای اینکه به سرعت مشکل را برای کودک خود حل کنید یا صورت مسئله را پاک کنید، به او کمک کنید تا خودش با مسئله روبرو شود و آن را حل کند، چه مشکل یک اسباب‌بازی شکسته باشد یا دعوا بر سر اسباب‌بازی بزرگتر. اگرچه ممکن است این کار زمان بیشتری ببرد، اما با این روش کودک شما یاد می‌گیرد که می‌تواند خودش به تنهایی وضعیت‌های بد را بهبود ببخشد.

برای مثال، اگر اسباب‌بازی مورد علاقه‌اش شکسته است، به جای اینکه سریعاً آن را تعمیر کنید یا یک اسباب‌بازی جدید بخرید، با او درباره مشکل صحبت کنید و او را در فرآیند تعمیر اسباب‌بازی دخیل کنید. مثلاً می‌توانید بگویید: «بیایید ببینیم چطور می‌توانیم این اسباب‌بازی را درست کنیم. شاید بتوانیم از چسب استفاده کنیم یا قطعات جدیدی برایش پیدا کنیم.»

در مواقعی که کودک با دوستانش بر سر اسباب‌بازی دعوا می‌کند، به جای اینکه خودتان مداخله کنید و مسئله را حل کنید، او را راهنمایی کنید تا راه‌حلی بیابد. مثلاً می‌توانید بگویید: «چطور می‌توانیم این مشکل را حل کنیم تا همه خوشحال باشند؟ شاید بتوانید نوبتی بازی کنید یا اسباب‌بازی دیگری را برای مدتی استفاده کنید.»

این رویکرد به کودک شما کمک می‌کند تا مهارت‌های حل مسئله را یاد بگیرد و درک کند که همیشه راه‌هایی برای بهبود وضعیت وجود دارد. این تجربیات به او اعتماد به نفس می‌دهد و او را برای مواجهه با چالش‌های بزرگتر در آینده آماده می‌کند. علاوه بر این، با یادگیری این مهارت‌ها، کودک شما درک بهتری از مسئولیت‌پذیری پیدا می‌کند و یاد می‌گیرد که به جای اتکا به دیگران، خودش اقدام به حل مشکلات کند.

با کمک کردن به کودک در حل مسائل، نه تنها به او نشان می‌دهید که همیشه پشتیبانش هستید، بلکه او را تشویق می‌کنید که مستقل‌تر و مقاوم‌تر باشد. این رویکرد به تقویت مهارت‌های زندگی او کمک می‌کند و به او این امکان را می‌دهد که در آینده با اطمینان بیشتری با مشکلات و چالش‌های زندگی روبرو شود.

تقویت مهارت‌های مقابله‌ای

کنار آمدن با ناامیدی یک مهارت است و برای بسیاری از کودکان این مهارت به طور طبیعی ایجاد نمی‌شود. این مهارت باید آموخته شود و آموزش آن قبل از وقوع موقعیت‌های ناامیدکننده می‌تواند بسیار مفید باشد. مثلاً، قبل از رفتن به بستنی‌فروشی که ممکن است بستنی مورد علاقه فرزندتان را نداشته باشد یا قبل از شروع بازی که ممکن است در آن برنده نشود، با او صحبت کنید و راه‌های مقابله با ناامیدی را به او بیاموزید.

به عنوان مثال، می‌توانید به فرزندتان بگویید: «ممکن است به بستنی‌فروشی برویم و بستنی مورد علاقه‌ات تمام شده باشد. در این صورت می‌توانی به خودت بگویی 'اشکالی ندارد، من می‌توانم یک بستنی دیگر انتخاب کنم' یا حتی 'می‌توانم بعداً دوباره امتحان کنم'.» همچنین می‌توانید به او بگویید: «اگر در بازی برنده نشدی، می‌توانی نفس عمیق بکشی و به خودت بگویی 'اشکالی ندارد، من همیشه نمی‌توانم برنده باشم، اما می‌توانم از بازی لذت ببرم و دفعه بعدی بهتر عمل کنم'.»

این روش به کودک کمک می‌کند تا قبل از وقوع ناامیدی‌ها، برای آن‌ها آماده شود و بداند چگونه باید با آن‌ها برخورد کند. آموزش تکنیک‌های تنفس عمیق و مثبت‌اندیشی به کودک می‌تواند به او کمک کند تا احساساتش را بهتر مدیریت کند و در مواجهه با ناکامی‌ها آرامش خود را حفظ کند.

علاوه بر این، می‌توانید با فرزندتان نقش‌بازی کنید و موقعیت‌های مختلف را شبیه‌سازی کنید. مثلاً بازی کنید که به بستنی‌فروشی رفته‌اید و بستنی مورد علاقه‌اش تمام شده است. سپس از او بپرسید که در این موقعیت چه کار می‌کند و او را تشویق کنید که از جملات مثبت و تکنیک‌های آرامش‌بخش استفاده کند.

با تمرین و تکرار این مهارت‌ها، کودک شما به تدریج یاد می‌گیرد که چگونه با ناامیدی‌ها و ناکامی‌ها برخورد کند و به جای تسلیم شدن، راه‌حل‌های سازنده‌ای پیدا کند. این آموزش‌ها به او کمک می‌کنند تا در آینده با اعتماد به نفس بیشتری با چالش‌های زندگی روبرو شود و به فردی مقاوم و مثبت‌اندیش تبدیل شود.

عقب نشینی کردن فرزند

ممکن است در حال حاضر فرزندتان در مواجهه با شکست‌ها به سرعت عقب‌نشینی کرده و دچار ناامیدی شود. اگر کودک شما توان کافی برای مقابله با مشکلات ندارد و به محض وقوع یک مشکل عقب‌نشینی می‌کند، نیاز به کمک و راهنمایی شما دارد.

کارشناسان معتقدند که برخی کودکان با توانایی‌های بهتری برای مقابله با مشکلات به دنیا می‌آیند و والدین نیز نقش مهمی در شکل‌گیری این استعداد دارند. در مقابل، برخی دیگر به دلیل الگوهایی که در زندگی داشته‌اند، هنگام مواجهه با مشکلات فورا عقب‌نشینی می‌کنند. برای کمک به این دسته از کودکان، باید الگوهای بهتری برای آن‌ها باشید. هنگام وقوع مشکلات، خودتان نیز به راحتی عقب‌نشینی نکنید و با رفتار و اعمال خود به فرزندتان نشان دهید که می‌تواند مهارت‌های مقابله با مشکلات را در خود تقویت کند.

برای مثال، اگر در خانه مشکلی پیش آمد، به جای اینکه سریعاً تسلیم شوید، به فرزندتان نشان دهید که چگونه با مسئله روبرو می‌شوید و راه‌حل‌هایی را بررسی می‌کنید. مثلاً بگویید: «این مشکل برای ما پیش آمده، بیایید ببینیم چطور می‌توانیم آن را حل کنیم. شاید با کمی فکر کردن و تلاش بتوانیم راه‌حلی پیدا کنیم.»

علاوه بر این، می‌توانید از روش‌های دیگری نیز استفاده کنید:

1. تشویق به تلاش و پشتکار: وقتی فرزندتان با مشکلی مواجه می‌شود، او را تشویق کنید که تلاش کند و راه‌های مختلف را امتحان کند. به او بگویید که شکست جزئی از فرآیند یادگیری است و هر شکست می‌تواند فرصتی برای یادگیری باشد.

2. تقویت اعتماد به نفس: به فرزندتان نشان دهید که به توانایی‌های او اعتماد دارید. مثلاً بگویید: «من می‌دانم که تو می‌توانی این مشکل را حل کنی. بیا با هم تلاش کنیم و ببینیم چه راه‌حلی پیدا می‌کنیم.»

3. آموزش مهارت‌های حل مسئله: به فرزندتان کمک کنید تا مهارت‌های لازم برای حل مشکلات را یاد بگیرد. می‌توانید با او بازی‌هایی انجام دهید که نیاز به فکر و حل مسئله دارند یا او را در فعالیت‌هایی که نیاز به برنامه‌ریزی و تفکر دارند، مشارکت دهید.

4. تشویق به بیان احساسات: به فرزندتان اجازه دهید احساساتش را بیان کند و با او درباره‌ی احساساتش صحبت کنید. این کار به او کمک می‌کند تا احساساتش را بهتر بشناسد و یاد بگیرد که چگونه با آن‌ها روبرو شود.

با استفاده از این روش‌ها، می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا به تدریج مهارت‌های لازم برای مقابله با مشکلات و ناامیدی‌ها را یاد بگیرد و به جای عقب‌نشینی، با اعتماد به نفس و پشتکار به مواجهه با چالش‌های زندگی بپردازد. این تجربیات ارزشمند به او کمک می‌کنند تا در آینده فردی مستقل، مقاوم و مثبت‌اندیش شود.

ناامیدی کودک و همدلی

برای مثال، اگر قرار بازی با یک دوست لغو شده است، به فرزندتان بگویید که شما نیز زمانی که یکی از دوستانتان قرار ملاقاتتان را لغو کرده، چقدر ناراحت شده‌اید و احساس او را درک می‌کنید. با این کار، او متوجه می‌شود که ناراحت شدن از موقعیت‌های غیرمنتظره کاملاً طبیعی است و اشکالی ندارد.

برای توضیح بیشتر، می‌توانید از تجربه‌های شخصی خود استفاده کنید و به او بگویید: «من هم یک بار قرار ملاقات مهمی با دوستم داشتم و او ناگهان گفت که نمی‌تواند بیاید. خیلی ناراحت شدم و احساس تنهایی کردم. می‌دانم که تو هم الان ناراحتی، و این کاملاً طبیعی است.» این نوع صحبت به فرزندتان کمک می‌کند تا بفهمد که این احساسات نه تنها طبیعی هستند، بلکه همه افراد، حتی بزرگترها هم با چنین موقعیت‌هایی روبرو می‌شوند.

سپس می‌توانید به او راهکارهایی برای کنار آمدن با این احساسات ارائه دهید. مثلاً بگویید: «وقتی من ناراحت شدم، تصمیم گرفتم که یک کتاب مورد علاقه‌ام را بخوانم یا یک فیلم خوب ببینم تا حالم بهتر شود. تو هم می‌توانی یک فعالیتی که دوست داری انجام دهی، مثلاً نقاشی بکشی یا با اسباب‌بازی‌های دیگرت بازی کنی.»

این نوع گفتگوها به کودک کمک می‌کنند تا یاد بگیرد چگونه با احساساتش روبرو شود و به جای اینکه در ناراحتی بماند، به دنبال راه‌حل‌هایی برای بهتر کردن حال خود باشد. همچنین، این روش به او نشان می‌دهد که شما در کنار او هستید و می‌توانید در مواجهه با مشکلاتش او را حمایت کنید.

با ایجاد این الگوهای رفتاری و نشان دادن همدلی، فرزندتان به تدریج مهارت‌های لازم برای مدیریت احساسات و مقابله با ناامیدی‌ها را یاد می‌گیرد و به فردی مقاوم و خودآگاه تبدیل می‌شود.

گفتگو در مورد موقعیت

درباره‌ی آنچه که فرزندتان بیشتر از همه درباره‌اش هیجان‌زده بوده و تصور می‌کرده که چه چیز ارزشمندی خواهد بود، صحبت کنید. مثلاً اگر او قرار بوده با دوستی بازی کند یا به یک مکان تفریحی برود، از او بپرسید که چه چیزی در این قرار یا فعالیت برایش جذاب و مهم بوده است. با این کار به او نشان می‌دهید که احساسات و هیجاناتش برای شما مهم هستند و شما به آن‌ها توجه می‌کنید.

سپس، به او بگویید که ممکن است روبه‌رو شدن با موقعیت‌های دشوار و ناامید کننده به نظر برسد، اما تا زمانی که شما حامی و مراقب او هستید، می‌تواند با هر مشکلی کنار بیاید. مثلاً می‌توانید بگویید: «می‌دانم که خیلی منتظر بودی تا امروز با دوستت بازی کنی و خیلی هیجان‌زده بودی. ممکن است ناامید کننده باشد که این قرار لغو شده است، اما اشکالی ندارد. من اینجا هستم تا به تو کمک کنم که با این احساس کنار بیایی و می‌دانم که می‌توانی با این مشکل روبرو شوی.»

این صحبت‌ها به فرزندتان اطمینان می‌دهد که حتی در مواجهه با موقعیت‌های سخت و ناامیدکننده، او تنها نیست و شما همیشه در کنارش هستید. این حمایت به او کمک می‌کند تا احساس امنیت بیشتری کند و بداند که هر چند برخی موقعیت‌ها ناامید کننده هستند، اما با حمایت و راهنمایی شما می‌تواند از پس آن‌ها بربیاید.

برای تقویت این حس، می‌توانید او را تشویق کنید که درباره‌ی احساساتش صحبت کند و راه‌حل‌های ممکن را با هم بررسی کنید. مثلاً بپرسید: «دوست داری حالا چه کاری انجام بدهیم تا حالت بهتر شود؟ شاید بتوانیم با هم یک بازی جدید امتحان کنیم یا به یک فعالیت سرگرم‌کننده بپردازیم.»

با این روش، فرزندتان یاد می‌گیرد که احساسات خود را بیان کند و به جای تسلیم شدن در برابر ناامیدی، به دنبال راه‌حل‌های سازنده بگردد. این تجربه‌ها به او کمک می‌کنند تا در آینده با اعتماد به نفس و مهارت‌های بیشتری با چالش‌ها و ناامیدی‌های زندگی روبرو شود و به فردی مقاوم و مثبت‌اندیش تبدیل شود.

تشکیل گروه دوستان

ایجاد گروه یا شبکه‌ای از افراد مورد اعتماد در زندگی فرزندتان ضروری است. این افراد می‌توانند شامل خانواده، دوستان، معلمان، و حتی همسایگان باشند. این شبکه حمایتی به فرزندتان این امکان را می‌دهد که در مواقع سختی و ناامیدی به آن‌ها مراجعه کند و از حمایت و راهنمایی آن‌ها بهره‌مند شود.

مطالعات نشان می‌دهند که انعطاف‌پذیرترین کودکان کسانی هستند که می‌دانند چگونه از دیگران برای مقابله با مشکلات و ناامیدی کمک بگیرند. این کودکان با گذشت زمان یاد گرفته‌اند که همیشه نمی‌توان همه‌ی مشکلات را به تنهایی حل کرد و در مواقعی، نیاز به حمایت و کمک دیگران دارند.

برای مثال، می‌توانید فرزندتان را تشویق کنید که روابط محکمی با اعضای خانواده برقرار کند. زمان‌هایی را برای دیدارهای خانوادگی یا فعالیت‌های مشترک در نظر بگیرید تا او بتواند با افراد مختلف خانواده ارتباط برقرار کند و به مرور زمان احساس راحتی کند که در مواقع نیاز به آن‌ها مراجعه کند. همچنین، دوستان نزدیک فرزندتان می‌توانند نقش مهمی در شبکه حمایتی او ایفا کنند. تشویق کنید که روابط دوستانه‌ای برقرار کند و در فعالیت‌های گروهی شرکت کند تا یاد بگیرد که چگونه با دیگران همکاری کند و از آن‌ها حمایت بگیرد.

معلمان نیز می‌توانند بخش مهمی از این شبکه حمایتی باشند. از فرزندتان بخواهید که در مدرسه با معلمان خود صحبت کند و در صورت بروز مشکلات، به آن‌ها مراجعه کند. این ارتباط با معلمان می‌تواند به او کمک کند تا بداند که در محیط آموزشی نیز افرادی هستند که آماده کمک به او هستند.

با ایجاد و تقویت این شبکه حمایتی، فرزندتان یاد می‌گیرد که همیشه نیاز نیست به تنهایی با مشکلات روبرو شود و می‌تواند از منابع و حمایت‌های موجود در اطرافش بهره‌مند شود. این تجربه‌ها به او کمک می‌کنند تا در آینده با اعتماد به نفس بیشتری با چالش‌ها روبرو شود و بداند که همواره افرادی هستند که او را حمایت می‌کنند.

در نهایت، به فرزندتان یادآوری کنید که درخواست کمک نشان‌دهنده‌ی ضعف نیست، بلکه نشانه‌ای از قدرت و توانایی در شناخت نیازهای خود و بهره‌برداری از منابع موجود برای حل مشکلات است. با این نگرش، او به فردی مستقل، انعطاف‌پذیر و موفق تبدیل خواهد شد.

ناامیدی فرصتی برای درس زندگی

به فرزندتان یادآوری کنید که شما هم به عنوان اعضای خانواده‌اش با عدم اطمینان و ناامیدی روبرو شده‌اید. برای ملموس‌تر کردن این موضوع، چند نمونه از تجربیات خودتان را نام ببرید. به عنوان مثال، می‌توانید بگویید: «یادته وقتی قرار بود به سفر برویم و هواپیما کنسل شد؟ ما هم خیلی ناراحت شدیم، اما تصمیم گرفتیم که با هم یک روز شاد در خانه بسازیم و فیلم‌های مورد علاقه‌مان را تماشا کنیم. یا وقتی که پروژه کاری من به مشکل برخورد و نگران بودم، اما با کمک همدیگر راه‌حلی پیدا کردیم و در نهایت موفق شدیم.»

سپس بگویید که می‌دانید راهی پیدا خواهید کرد که نه فقط از این تجربه عبور کنید، بلکه لحظاتی پر از سرگرمی، شادی و رشد داشته باشید. مثلاً بگویید: «هر وقت که با مشکلی روبرو شدیم، با کمک همدیگر توانستیم آن را حل کنیم و از آن یاد بگیریم. این بار هم می‌دانم که با هم می‌توانیم از این مشکل عبور کنیم و حتی چیزهای جدیدی یاد بگیریم و لحظات شادی داشته باشیم.»

با این صحبت‌ها، به فرزندتان نشان می‌دهید که مواجهه با مشکلات و ناامیدی‌ها بخشی طبیعی از زندگی است و این که شما به عنوان یک خانواده، همیشه در کنار هم هستید و با همکاری و حمایت یکدیگر می‌توانید از هر مشکلی عبور کنید. این تجربیات به او نشان می‌دهند که با هم بودن و همکاری در خانواده، به معنی مواجهه با مشکلات با قدرت بیشتر و یافتن راه‌حل‌های بهتر است و در نتیجه سرسختی کودکان بیشتر شده قدرت مقابله با مشکلات در آنها افزایش پیدا می‌کند.

از این راه، می‌توانید معنای واقعی در کنار هم بودن را به فرزندتان آموزش دهید. او یاد می‌گیرد که خانواده نه تنها منبعی از عشق و حمایت است، بلکه مکانی است که در آن می‌تواند با اطمینان و امنیت با چالش‌های زندگی روبرو شود و در کنار عزیزانش، راه‌حل‌های مناسب را پیدا کند. این تجربه‌ها به او کمک می‌کنند تا بفهمد که همیشه می‌تواند روی خانواده‌اش حساب کند و این ارتباط نزدیک و حمایتگرانه را در تمام مراحل زندگی‌اش ارزشمند بداند.

تحسین کردن کودک

هنگامی که فرزندتان به خوبی از پس یک موقعیت دشوار برمی‌آید، هرگز فراموش نکنید که او را تحسین کنید و به طور مشخص توضیح دهید که چرا به او افتخار می‌کنید. مثلاً بگویید: «من واقعاً به تو افتخار می‌کنم که امروز با آرامش و صبوری مشکلت را حل کردی. وقتی دوستت اسباب‌بازی‌ات را گرفت، تو به جای عصبانی شدن، به آرامی با او صحبت کردی و راه‌حلی پیدا کردی.»

تحسین کودک در چنین لحظاتی به او کمک می‌کند تا رفتار مثبت خود را تشخیص دهد و متوجه شود که کدام کارها درست و کدام کارها نادرست هستند. با تأکید بر نکات مثبت، او متوجه می‌شود که تلاش و پشتکارش مورد توجه قرار می‌گیرد و این رفتارها ارزشمند هستند.

همچنین، به او بگویید که چگونه رفتار مثبت او باعث بهبود وضعیت شده است. مثلاً بگویید: «دیدی چطور با صبوری و فکر باز مشکل را حل کردی و همه را خوشحال کردی؟» این نوع تحسین، کودک را تشویق می‌کند که در آینده نیز به همین شکل رفتار کند و یاد می‌گیرد که تلاش برای حل مشکلات و نشان دادن صبوری و خلاقیت در مواجهه با چالش‌ها، نتایج مثبتی به همراه دارد.

درمان حس ناامیدی در کودک
درمان حس ناامیدی در کودک


این فرآیند تحسین و تشویق نه تنها به او اعتماد به نفس می‌دهد، بلکه او را برای انجام رفتارهای مثبت در آینده نیز انگیزه می‌دهد. وقتی کودک شما می‌بیند که تلاش‌ها و رفتارهای خوبش به رسمیت شناخته می‌شوند، او به طور طبیعی تمایل پیدا می‌کند که این رفتارها را تکرار کند و به مرور زمان، این رفتارها به عادت‌های پایدار تبدیل می‌شوند.

بنابراین، با تحسین دقیق و توضیحی، نه تنها به کودک خود نشان می‌دهید که چه کاری خوب است، بلکه او را برای انجام مداوم این کارها تشویق می‌کنید و به او کمک می‌کنید تا مهارت‌های لازم برای مواجهه با مشکلات زندگی را به طور موثرتری توسعه دهد.

جملات ممنوعه در زمان ناامیدی کودکان

برای مقابله با ناامیدی در کودکان، معمولاً تلاش می‌کنیم هر کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا به آن‌ها کمک کنیم. اما در این شرایط حساس، ممکن است ناخواسته حرف‌هایی بر زبان بیاوریم که مناسب نیستند. با این که منظور بدی نداریم، حتی یک کلمه اشتباه از سوی ما می‌تواند وضعیت کودک را بدتر کند. در ادامه، به مواردی که نباید هنگام ناامیدی کودکان بگویید و دلایل اجتناب از گفتن آن‌ها پرداخته‌ایم.

مثل بچه‌ها رفتار می‌کنی

هیچ‌وقت به کودکی که از شرایط پیش آمده ناراحت و عصبانی است نگویید که مثل بچه‌ها رفتار می‌کند. چنین جملاتی می‌توانند احساسات او را نادیده بگیرند و او را بیشتر ناامید و سردرگم کنند. در عوض، سعی کنید با او ارتباط برقرار کنید و به احساساتش احترام بگذارید. این ارتباط به فرزندتان نشان می‌دهد که احساس ناامیدی و ناراحتی کاملاً طبیعی است و با گذشت زمان، این احساسات کمتر ترسناک می‌شوند.

برای شروع، به او بگویید: «اشکالی ندارد که احساس ناامیدی کنی. من هم در چنین شرایطی واقعاً ناراحت و ناامید خواهم شد.» این جمله به او اطمینان می‌دهد که تنها نیست و شما هم احساسات او را درک می‌کنید. سپس، با صحبت کردن در مورد آنچه او را ناراحت کرده، به او کمک کنید تا بهتر با احساساتش کنار بیاید.

به عنوان مثال، بپرسید: «می‌خواهی درباره‌اش صحبت کنی؟ چه چیزی تو را اینقدر ناراحت کرده؟» این سوالات به او فرصت می‌دهند تا احساساتش را بیان کند و شما هم با گوش دادن به او، می‌توانید بهتر درکش کنید.

همچنین می‌توانید تجربیات شخصی خود را با او به اشتراک بگذارید. مثلاً بگویید: «یادم می‌آید وقتی هم‌سن تو بودم و دوستم به قولش عمل نکرد و نیامد، خیلی ناراحت شدم. اما بعد فهمیدم که می‌توانم با کارهای دیگری خودم را سرگرم کنم و از وقتم لذت ببرم.»

به او نشان دهید که با وجود ناامیدی، می‌توان راه‌حل‌هایی پیدا کرد و به جلو حرکت کرد. مثلاً بگویید: «حالا که نمی‌توانی با دوستت بازی کنی، بیا با هم یک بازی جدید پیدا کنیم یا یک فیلم جالب ببینیم.»

با این روش‌ها، فرزندتان یاد می‌گیرد که احساساتش مهم هستند و می‌تواند با آن‌ها به شکل سازنده‌ای برخورد کند. این ارتباط و حمایت به او کمک می‌کند تا در مواجهه با ناامیدی‌ها و چالش‌ها، قوی‌تر و مطمئن‌تر عمل کند.

بیا این کار را به جای آن کار انجام بدهیم

گفتن جملاتی مانند "مثل بچه‌ها رفتار نکن" یا "اینقدر ناراحت نباش" به مقابله با ناامیدی در کودکان کمکی نمی‌کند و ممکن است حتی اوضاع را بدتر کند. بنابراین، بهتر است از این گونه عبارات استفاده نکنید. در عوض، می‌توانید با بیان جملاتی که به کودک کمک می‌کند راه‌حل مناسبی پیدا کند، او را حمایت کنید. مثلاً بگویید: «آیا ایده‌ای داری که به جای این کار، چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟»

پرسیدن سوالات مناسب به کودک کمک می‌کند تا در آن لحظه احساس بهتری داشته باشد و به او نشان می‌دهد که می‌تواند با مشارکت در پیدا کردن راه‌حل، وضعیت دشوار را بهبود بخشد. این روش به کودک یاد می‌دهد که به جای تمرکز بر مشکل، به دنبال راه‌حل باشد و این مهارت برای آینده او بسیار ارزشمند است.

برای مثال، اگر کودک شما از اینکه نمی‌تواند به پارک برود ناراحت است، بگویید: «می‌دانم که خیلی دوست داشتی به پارک برویم، اما حالا که نمی‌توانیم، به نظرت چه کار دیگری می‌توانیم انجام دهیم که به همان اندازه جالب باشد؟»

این نوع گفتگوها به کودک کمک می‌کند که احساسات خود را بیان کند و همزمان به دنبال راه‌حل‌های خلاقانه بگردد. می‌توانید از او بپرسید: «چه چیزی دوست داری امروز انجام دهی که باعث شود حالت بهتر شود؟» یا «آیا فکر می‌کنی بازی دیگری وجود دارد که الان بتوانیم انجام دهیم و خوش بگذرانیم؟»

این روش نه تنها به کودک کمک می‌کند تا با احساسات خود بهتر کنار بیاید، بلکه به او اعتماد به نفس می‌دهد که می‌تواند در مواجهه با مشکلات، خودش راه‌حل پیدا کند. به این ترتیب، او یاد می‌گیرد که حتی در شرایط دشوار نیز می‌تواند بهبود وضعیت را با خلاقیت و تفکر مثبت به دست آورد.

چیز مهمی نیست

هیچ‌گاه به کودکی که ناامید و عصبانی است نگویید که مشکلش اهمیت ندارد. برای فرزند شما، مشکلی که پیش آمده احتمالاً مسئله‌ای بزرگ و مهم است. نادیده گرفتن و بی‌اهمیت شمردن آن نشان می‌دهد که شما درک نمی‌کنید چه چیزی برای او اهمیت دارد. به جای نادیده گرفتن مشکل فرزندتان، به او بگویید: «می‌دانم که این شرایط برای تو سخت است» یا «بله، می‌توانم تو را درک کنم. من هرگز در مدرسه با چنین مشکلی روبرو نشده‌ام، اما به نظر می‌رسد که شرایط سختی را پشت سر گذاشته‌ای.»

با این جملات، شما به کودک خود نشان می‌دهید که احساسات او را درک می‌کنید و به آن‌ها احترام می‌گذارید. این برخورد باعث می‌شود که کودک احساس کند مورد توجه قرار گرفته و تنها نیست.

علاوه بر این، می‌توانید به او بگویید: «بیا با هم فکر کنیم ببینیم چطور می‌توانیم این مشکل را حل کنیم.» این جمله نه تنها همدلی شما را نشان می‌دهد، بلکه به کودک کمک می‌کند تا بفهمد که می‌تواند به جای احساس ناتوانی، به دنبال راه‌حل باشد.

مثلاً، اگر فرزندتان از اینکه دوستش او را در بازی نپذیرفته ناراحت است، به جای نادیده گرفتن احساساتش، بگویید: «می‌فهمم که خیلی ناراحت شدی که دوستت تو را در بازی نپذیرفت. این قطعاً احساس سختی است. بیا با هم فکر کنیم که چگونه می‌توانی دفعه بعدی با او صحبت کنی یا بازی جدیدی پیدا کنی که هر دو از آن لذت ببرید.»

همچنین می‌توانید از تجربیات خودتان برای همدلی بیشتر استفاده کنید. مثلاً بگویید: «یادم می‌آید وقتی من هم سن تو بودم و دوستم نمی‌خواست با من بازی کند، چقدر ناراحت می‌شدم. اما بعداً فهمیدم که می‌توانم با دوستان دیگرم بازی کنم یا بازی‌های جدیدی یاد بگیرم که باعث می‌شد دوباره خوشحال شوم.»

این نوع برخورد و گفتگوها به کودک شما کمک می‌کنند تا بفهمد که احساساتش معتبر هستند و همیشه راه‌حل‌هایی برای مشکلات وجود دارد. این روش‌ها او را برای مواجهه با چالش‌های آینده مجهزتر می‌کنند و به او یاد می‌دهند که در مواجهه با مشکلات، به جای ناامیدی، به دنبال راه‌حل‌های خلاقانه و موثر باشد.

نتیجه‌گیری

فرقی نمی‌کند که شما به عنوان یک بزرگ‌سال در کسب‌وکار شکست خورده باشید یا کودکی باشید که بستنی مورد علاقه‌اش در فروشگاه تمام شده است؛ زندگی هر کسی با ناامیدی‌ها و شکست‌های بزرگ و کوچک همراه می‌شود. در چنین شرایطی، واکنش ما نسبت به مشکلات می‌تواند به معنای تقویت مهارت انعطاف‌پذیری برای عبور از دوران سخت در آینده باشد. کودکان به طور طبیعی انعطاف‌پذیر به دنیا می‌آیند. اگر الگوهای خوبی داشته باشند، تمرین کنند و بزرگ‌سالانی حامی آن‌ها باشند، می‌توانند یاد بگیرند که چگونه با مشکلات مقابله کنند.

برای کمک به کودکان در مقابله با ناامیدی، ابتدا باید به آن‌ها حمایت و همدلی نشان دهید. به فرزندتان بگویید که درک می‌کنید چقدر ناراحت است و احساساتش کاملاً طبیعی هستند. پس از ابراز همدلی، با کمک او به دنبال راه‌حلی برای مشکل بگردید. مثلاً، اگر بستنی مورد علاقه‌اش در فروشگاه تمام شده است، می‌توانید بگویید: «می‌دانم که خیلی دوست داشتی این بستنی را بخری و الان ناراحتی. بیا ببینیم آیا می‌توانیم یک بستنی دیگر پیدا کنیم که از آن هم لذت ببری یا شاید بتوانیم دفعه بعد زودتر بیاییم تا بستنی مورد علاقه‌ات را بخریم.»

این روش به فرزندتان نشان می‌دهد که در شرایط دشوار می‌توان به جای تسلیم شدن، به دنبال راه‌حل‌های جایگزین بود. با تکرار این رویکرد، او یاد می‌گیرد که در مواجهه با مشکلات چه واکنشی نشان دهد و اعتماد به نفس بیشتری برای مقابله با چالش‌ها پیدا می‌کند.

تقویت تاب‌آوری در کودکان نه تنها به آن‌ها کمک می‌کند که با مشکلات روزمره بهتر کنار بیایند، بلکه این مهارت ارزشمند را به دوران بزرگ‌سالی آن‌ها منتقل می‌کند. کودکی که یاد بگیرد هر مشکلی راه‌حلی دارد، در بزرگ‌سالی نیز با دیدی مثبت‌تر و اعتماد به نفس بیشتر با چالش‌ها مواجه خواهد شد و این می‌تواند تأثیرات بسیار مثبتی بر زندگی او داشته باشد.

اعتماد نفستربیت کودکروانشناسیروانشناسی کودکافسردگی
نگرشی نو به زندگی با برنا اندیشان این امکان را به شما می دهد تا بتوانید نگاهی حرفه ای به زندگی داشته و با رویکردی نوین برای آینده برنامه ریزی نمایید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید