دیگه خودمم خسته شدم بس که از مشکلات حرف زدم و نوشتم. دلم میخواد راجع به پیشرفت کردن بنویسم و جملات انگیزشی بگم تا همه شوق زندگی درونشون به وجود بیاد و برای زندگیشون تلاش کنن. تلاشهایی که نتیجهبخشه. یعنی هر کس به واسطهی زحمتی که میکشه بهره میبره.هیچ حقی پایمال نمیشه.
صبح که ساعت آلارم بیدارباش میزنه ما از خواب بیدار میشیم و مستقیم میریم سمت پنجره و نفس عمیق صبحگاهی میکشیم. نفسی بدون دود بدون آلودگی بدون ریزگرد بدون گردوخاک. یه صبحانهی مشتی میخوریم و پرانرژی میریم سرکار. تو راه رادیو ماشین روشنه و خانم مجری صبح بخیرهای حال خوب کن میگه. هواشناسی میگه امروز قراره بارون بیاد. وقتی میرسیم سرکار همکارا همه خوش اخلاقن و آماده برای راه انداختن کار مردم. هیشکی از زیر کار در نمیره. هیشکی زیرمیزی نمیگیره. هیشکی پارتی بازی نمیکنه. و همه حتیالمقدور هر کاری که از دستشون برمیاد برای همه ارباب رجوعها انجام میدن و صد البته هیچ فرقی بینشون نمیذارن.
ظهر میشه و وقت رفتن به خونه. حسابی بارون اومده ولی خیابونا رو سیلاب نگرفته. خیابونا همه مهندسی شده و درستدرمون ساخته شدن. هیچ پیمانکاری واسه ساختن و آسفالت کردنشون پول هنگفتی به جیب نزده و فقط حق خودشو از سرمایهی پروژه برداشته و دقیقا به همین خاطر هست که آب راه نگرفته تا توی خونههای مردم.
بعد از صرف ناهار با بهترین مواد غذایی و گوشتی که به راحتی سر ماه برای مصرف کل ماه تهییه میکنیم، استراحت میکنیم. بعدش تلویزیون رو روشن میکنیم و اخبار رو میگیریم. رحمت الهی خیلی بیشتر از حد معمول بوده اما مسئولان دلسوز چنان مدیریت بحرانی از خودشان در کردند که برق هیچ کجا قطع نشده . هیچ بیمارستانی بدون برق نمونده و هیچ چهار نفری تو بیمارستان بخاطر بی برقی جونشونو از دست ندادن. مردم خوشحال و راضی هستن چون خونههاشون هیچ نم و رطوبتی برنداشته چه برسه به اینکه تا زانو برن زیر آب.
دیگه وقت خوابه. ساعت کوکی رو کوک میکنیم تا شب با آرامش و بی دغدغهای رو صبح کنیم. امروز انقدر روز خوب و آرومی بود که شب موقع خواب هیچ غصهای تو دلمون نیست.
شب خوش.