دریای مواج·۳ سال پیشدلم تنگ شده بوددلم واسه اینجا تنگ شده بود. اینجا جاییه که خودمم وقتی میام توش بعد مدتها یه جوری انگار با چیز جدیدی از خودپ مواجه میشم. نوشتههام انقدر یه…
دریای مواج·۳ سال پیشپذیرش واقعیتهاخب دختر الان شرایط زندگیت داره کم کم عادی میشه. اون بمب که ترکید تا چند روز اوضاع آشفته بود. الان انتظار دارم بهم ریختگیهای بعد از انفجار…
دریای مواج·۳ سال پیشطوفانیاگه بخوام واسه امروز یه اسم بذارم باید بگم اسمش طوفانه. یه باد خیلی وحشتناک و همراه با خاک و تمام زبالههای روانیای که گوشه و کنار زندگیم…
دریای مواج·۳ سال پیشاقرارگاهی به ضعیف بودنم برای خودم اقرار میکنم و میرنم زیر تمام تو میتونیهایی که به خودم گفته بودم. خلق و خوی من به شدت بالا و پایین داره و این…
دریای مواج·۳ سال پیشلحظهها ساعتها روزهاامروز روز خوبی بود. به همهی برنامههایی که برای خودم چیده بودم رسیدم. به علاوهی اینکه ۵ کیلومتر هم راه رفتم. برای من خوبه. نمیدونم شاید ب…
دریای مواج·۳ سال پیشتو میتونیراستش این نوشتهها مخاطب ندارن. بیشتر خطاب به خودمن. دوست دارم منتشرشون کنم اینجا تا بدونم این حرفا زده سده انگار که دارم با منتشر کردنشون…
دریای مواج·۳ سال پیشداستان عاشقانهکنارم روی کاناپهی دو نفره نشسته بود. به نیم رخش خیره شدم. نمیشد گفت زیبا بود اما یه جوری بود که انگار خدا تمام چهرهشو با عشق من کشیده. به…
دریای مواج·۳ سال پیشواژههای مرموزدو روزه هی قراره یه مهمونی بیاد هی بعدش دوباره میگه نمیام. ولی حالا اگه خدا بخواد دیگه میخواد تشریف بیاره. اینکه آدم هی خونه رو تمییز کنه ا…
دریای مواج·۳ سال پیشیه روز طولانی که به خیر گذشتامروز روز عجیب و طولانیای بود. شاید بهترین روزم تو این چندوقت اخیر. شایدم از یه بابتهایی بشه گفت یکی از مزخرفترین روزایی بود که داشتم. ی…
دریای مواج·۳ سال پیشخب که چیمگه میشه آدما روزمرگیهاشون یه بارم ذهنشون سمت آرزوهاشون نره. نمیشه باور کنید نمیشه. آدما با امید و آرزوهاشونن که زنده هستن. که توان انجام…