دخترِ پروانه ای?
دخترِ پروانه ای?
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

باغِ بی برگی...

...
...

بِسمِ رَبَّ النّور

حرفِ زیادی ندارم

فقط منم یکی از شیفتگانِ پاییزم که از رفتنش دلگیره،

یکی از کسایی که پاییز براش فقط یه فصل نیست،

پاییز براش پر از رنگه ،پر از عطره ،پراز خاطره های ناب و دست نیافتنیه...

پاییز براش تجلی بخشِ بزرگیِ خداونده...

یادآورِ زیبایی دوستیِ معبوده...

برگ برگش پر از اعجازه...

نقش نقشش پر از رمز و رازه...

پاییز براش روزای بچگیه ،روزایی که باید ۶ صبح از خواب بیدار میشد، انبوهی از لباس هارو به سفارشِ مادرش روی هم میپوشید و با کیفِ صورتی رنگش که نقاشی یه فیل روش بود برای اولین بار راهی مدرسه میشد...

پاییز براش پالتوی بلند و صورتی رنگشه که فقط یه بار و برای پز دادن به دوستاش توی مدرسه پوشید...

پاییز براش نارنگی هاییه که دوست نداشت با معلمش شریک بشه اما معلمش همیشه توی خوراکی هاش سهم داشت...

پاییز براش اون چتر رنگین کمونییه که از وقتی خریدش با همه سن کمش همه اخبار ها و هواشناسی هارو دنبال میکرد تا ببینه کی بارون میزنه که بتونه با چترش بره بیرون...

پاییز براش خنده هاییه که به گریه مبدل میشد و گریه هایی که به خنده...

پاییز براش یخ زدن دستهاشه که فقط گرمی دستای یه رفیق رو میطلبید که آرامشِ اون گرما به سلول سلول تنش رسوخ کنه

آرامشی که نه فقط بخاطر گرمایی که با واحد سلسیوس و سانتی گراد سنجیده میشد که بخاطر گرمایی از مهر ،گرمایی از عشق گرمایی از محبت بود...

پاییز براش....

یکی گفت پاییز برای من عاشقانه قدم زدن کنار یاریست که هنوز نیامده است...


راستی پاییز برای تو چیه؟

حوالیِ پاییز...
حوالیِ پاییز...
پاییز و دلبرونه هاش...
پاییز و دلبرونه هاش...
پاییز و نمِ بارونش...
پاییز و نمِ بارونش...


پ.ن۱:برای بارِ نمیدونم چندم ویرایش و منتشرش میکنم(:

پ.ن۲:شاید بعد ها هم بهش اضافه شد ولی با این حال


یاحق.


وبلاگ نویسینویسندگیپاییزحال خوب
در پیله نمان؛ بشکاف غمِ دورت را...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید