واگویه وار / حسام الدین نظام·۴ روز پیشواگویه اول " واگویه انار و تنهایی "پاییز چیزی می‌گه که نمی‌شه گفت، صدایی که نمی‌شنوی، اما می‌فهمی. تنهایی هم همین‌طوره، یه زمزمه‌ی خاموش، یه سایه‌ی نامرئی که وقتی همه رفتن...
نازین جعفرخواه·۴ روز پیششاید غروب کِش می‌آمد!دستهٔ مشکیِ تلفن، چَپه شده بود و میان زمین و آسمان تاب می‌خورد.
ghostدرسرزمین نوشته های رنگی·۶ روز پیشپاییزی برای تغییر (دیدار با یک رفیق ویرگولی )دیدار با یک دوست ویرگولی +عکسای دانشگاه +یکم غر
Arta?️?·۶ روز پیش10امین آبان💔توی زندگی هرکسی یه اسم هست که شاید برای بقیه یه کلمه باشه،برای اون فرد نقطه ایسته،پریدن به گذشته ها.! یه سری چیزهایی که الان نیست، حالت برگ…
Hidden·۹ روز پیشزندگی گوتنبرگیدنيا خيلي کوچک است عزيزم.شايد يک روز، حواليِ غروب که خسته از روزمرگي و کار، پشت چراغ قرمز، در تاکسي نشسته‌اي و سرت را به شيشه تکيه داده‌اي…
ریحانه شفیق·۱۳ روز پیشسوگ پاییزیامسال روزهای پایانی شهریور برایم رنگ و بوی رفتن و ترک کردن داشت. هر روز به این فکر میکردم که از دست دادنی در راه است. برگ‌های درختان هم در…
