ویرگول
ورودثبت نام
دخترِ پروانه ای?
دخترِ پروانه ای?
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

نشانه ای از بهشت...

بِسمِ رَبَّ النّور

من عاشق غنچه های گل محمدیم، عاشق اینکه خشکشون کنم تا برای همیشه بوی بهشتیشون برام بمونه...

اونم فهمیده بود...

و هر روز غنچه های گل محمدی رو از گلِ تو باغچمون میچید و از سرِ محبت میاورد و به من میداد ،چند دقیقه ای می نشست، نگام می کرد،بعدم میرفت.بدون هیچ حرف اضافه ای که مبادا مزاحم کارِ من بشه . منم بدون اینکه بهش نگاه کنم و سرم رو از لای جزوه هام و دفتر و دستکم بیرون بیارم ازش میگرفتمو میزاشتمش روی میز تا خشک بشه و یه تشکر سرسری میکردم و تمام.

فقط وقتی میرفت بعد از گذشت نمیدونم چند ساعت متوجه جای خالیش میشدم...

یه روز از همین روزا که یه غنچه ی صورتی گل محمدی برام چید و آورد بازم بدون حتى نگاه کردن بهش ازش گرفتمش اما انقدر جلوی دستم شلوغ بودکه روی میز نزاشتمش بجاش گزاشتمش توی بطری آبِ کنار دستم.

فرداش که از خواب بیدار شدم دیدم غنچه ی گلم باز شده ،فکر نمیکردم غنچه به اون کوچیکی هم باز میشه و انقدر قشنگ بزرگ میشه، اما باز شده بود.

کلی ذوق کردمو اینبار من با ذوق گلِ باز شده رو بهش نشون دادم وازش تشکر کردم و کلی هم کنارش نشستم و باهاش حرف زدم. خودشم فکر نمیکرد غنچه به اون ضعیفی باز بشه و گلبرگاش انقدر بزرگ بشن. اما به نظر من این غنچه ی عشق اون بود که اینطور جوونه زده بود و جوونش باز شده بود.

این همون غنچه باز شده است
این همون غنچه باز شده است


بیایین هیچ وقتِ، هیچ وقت بین روزمرگی هامون و شلوغی زندگیمون آدمایی که عاشقمونن رو فراموش نکنیم، بهشون لبخند بزنیم، باهاشون حرف بزنیم، در حد چند کلمه حتی یه حال و احوال پرسی ساده چون آدما غنچه های گل محمدی نیستن که بشه خشکشون کرد لای کتاب یا گزاشتشون توی جعبه تا همیشه رنگ و بوشون برات بمونه ، آدما یه روز غنچه ان ، باز میشن، بزرگ میشن بعدم یه روز گلبرگ هاشون دونه دونه

میریزه ........

یا حق

غنچه هایی که دونه دونه با عشق جمع شدن و خشک شدن...
غنچه هایی که دونه دونه با عشق جمع شدن و خشک شدن...


عشقعشق و محبتگل محمدیباغچهغنچه‌های گل
در پیله نمان؛ بشکاف غمِ دورت را...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید