جهان امروز ما دست چه آدمهایی با چه طرز فکرهایی است؟ دقیقا مفهوم آزادی بیان به چه معناست؟ آیا گفتن هر حرفی در هر جایی درست است؟ آیا ترامپ میتواند تا این حد بی پروا همه را متهم کند؟ میتواند همیشه این قدر بیپروا دروغ بگوید و از رسانهای مثل توییتر برای انتشار آن استفاده کند و همه اینها باز مصداق آزادی بیان باشد؟
دونالد ترامپ، رئیس جمهور جنجالی و پر حاشیه، تا الان از توییتر برای پیش بردن همه جور اهدافی استفاده کرده است. از متهم کردن دیگران به قتل، تشویق به شورش، سرکوب منتقدان، دروغ گفتن درباره سیستم رایگیری گرفته تا تهدید به جنگ، ترویج درمانهای دارویی ثابت نشده و منحرف کردن توجه مردم از مرگ صدها آمریکایی.
نکته جالب اینجاست که ترامپ در همهی این سالها این کارها را بدون اینکه توییتر کوچکترین مداخلهای کرده باشد، انجام داده است. دونالد ترامپ بارها قوانین و سیاستهای این پلتفرم را نقض کرد. افرادی که مورد حمله کمپینهای بدخواهانه او بودهاند، حتی بارها از توییتر درخواست مداخله کردند، اما این رسانه اجتماعی تاکنون هیچ اقدامی علیه ترامپ انجام نداده بود؛ تا این که بالاخره همین اواخر توییتر کاری را که مدتها ازش اجتناب کرده بود را بالاخره انجام داد. توییتر یک اخطار Fact Check «درخواست بررسی حقایق» زیر توییت ترامپ گذاشت! این اقدام بیسابقه بود و آغازی شد بر یه جنگ تمام عیار بین ترامپ و توییتر!
داستان جنگ ترامپ و توییتر از آنجایی شروع شد که ترامپ در توییتی ادعا کرد که رایگیری پستی پر ایالت کالیفرنیا منجر به تقلب در انتخابات میشود!
توییتر هم در یک حرکت بینظیر، برای دو پست ترامپ که حاوی ادعاهای نادرست دربارهی رایگیری پستی و فریب رایدهندگان بود، از اخطار Fact Check (راستیآزمایی یا درستیسنجی) استفاده کرد و روی اون لینکی با عنوان «حقایق را درباه رایدهی پستی دریافت کنید» قرار داد.
افراد با کلیک کردن روی لینک به خبرهایی از واشنگتن پست و CNN هدایت میشدند با چنین عنوانهایی: «ادعای ناپایدار ترامپ درباره رای گیری پستی منجر به فریب رایدهندگان خواهد شد.». این اخطار در واقع یعنی ترامپ چیزی غیر از حقیقت توییت کرده و دروغ گفته است!
نکته جالب این بود که دونالد ترامپ از پیشتر هم با CNN رابطه خوبی نداشته و تقریبا در اکثر موارد از اخبار CNN به عنوان اخبار جعلی (فیک نیوز) نام میبرد، به خبرنگارهایش کم محلی میکند و یا گاهی حتی جواب آنها را نمیدهد. این رفتار ترامپ با CNN در شبکههای مجازی بارها دستمایه شوخیهای زیادی شده است.
جمال خاشقچی را یادتان هست؟ همان خبرنگار مرحوم منتقد حکومت عربستان که به سفارت عربستان در ترکیه رفت تا کارهای ازدواجش را انجام دهد و همانجا به قتل رسید؟! آقای خاشقچی ستون نویس واشنگتن پست بود. و قاتل که بود؟ حکومت عربستان، متحد ترامپ در خاورمیانه.
اما واشنگتن پست متعلق به کیست؟!
در حال حاضر واشنگتن پست متعلق به آمازون، بزرگترین وبسایت خرید و فروش آنلاین جهان است و آمازون هم متعلق به جف بزوس.
پس متحد ترامپ، یعنی عربستان، یکی از خبرنگاران روزنامه واشنگتن پست که متعلق به جف بزوس است را کشت و ترامپ هم در مقابل هیچ کاری نکرد.
حالا تقابل بین چه کسانی است؟
ثروتمندترین در دنیا و قدرتمندترین در دنیا!
تا اینجا ترامپ از دو چیز خیلی عصبانی است:
1. توییتر به ترامپ رسما برچسب دروغگو زده
2. و از طرفی با استناد منابعی که دشمن خونی ترامپ هستند، این برچسب را زده است.
خب این مساله ترامپ را خیلی عصبانی کرد و چند دقیقه بعد از این اتفاق، ترامپ توییتر را متهم به نقض آزادی بیان کرد و ادعا کرد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ مداخله کرده و گفت به عنوان رئیس جمهور اجازه نمیدهد چنین اتفاقی بیفتند و تهدید کرد توییتر را تعطیل خواهد کرد.
روز بعد هم منشی مطبوعاتی ترامپ، آقای کایلی مکانانی، به خبرنگاران گفت ترامپ فرمان اجراییای دربارهی شبکههای اجتماعی امضا میکند و جالبتر این که ترامپ با منتشر کردن پیشنویس این فرمان، همان شب آتیش جنگ را خیلی جدی بین خبرنگاران و اعضای جامعه روشن کرد.
این فرمان اجرایی با عنوان « حفاظت آمریکاییها از سانسور آنلاین » Protecting Americans from Online Censorship منتشر شد و قراره بر نحوهی نظارت شبکههای اجتماعی بر کاربرانش دخالت کند.
اگر این فرمان اجرایی عملیاتی شود، مشخص میکند که شبکههای اجتماعی چطور باید پستها، ویدیوها و مطالب کاربران را فیلتر کنند!
دولت آمریکا و جمهوری خواهان اعتقاد دارند که شبکههای اجتماعی بر محتوای سیاسی تولید شده توسط جمهوریخواهان سانسور بی موردی اجرا میکنند!
در نهایت چند روز بعد از خارج کردن خبرنگاران از اتاق، ترامپ فرمان اجرایی را امضا کرد و متن نهایی را هم مدت کوتاهی بعد از امضا، منتشر کرد. جالب است بدانید که این فرمان اجرایی امری فرصتطلبانه و استبدادی است و حتی از لحاظ قانونی هم درست نیست.
خب، همونطور که گفتیم فرمان اجرایی ترامپ مسالهای است که از لحاظ قانونی نادرست است و وجهه حقوقی درستی ندارد. بدتر اینکه ترامپ یک اصلاحیه اولیه هم برای این فرمان اجرایی داشت که خود این اصلاحیه به طور واضح نشانههایی از سوء نیت دولت ترامپ دارد.
اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا اعلام کرد اولین اصلاحیه قانون اساسی آمریکا در واقع طراحی شده است تا هر اقدامی را که دونالد ترامپ میتواند انجام دهد، محدود میکند. قطعا حتی ترامپ هم که سواد و اطلاعات چندانی دربارهی قانون اساسی ندارد، به این موضوع واقف است که اولین اصلاحیه قانون اساسی در واقع مثل مانعی در قدرت دولت عمل میکند تا نتواند آزادی بیان را محدود کند، و نه اینکه برای دولت زمینه و یا فرصتی بسازد که بتواند از آنها برای گفتن هر چیزی که میخواهد استفاده کند.
قاضی دیوان عالی عدالت آمریکا، برت کاوانا، حتی در پیامی نوشت: «بر اساس محدودیتهای اصلاحیه اول، اینکه میزبان صحبتهای دیگران باشی یک کارکرد سنتی و انحصاری برای دولت نیست و این کار نهاد خصوصی را تبدیل به یک بازیگر دولتی نمیکند.»
در واقع همانطور که کاوانا بیان کرده، اینکه یک پلتفرم مثل توییتر یا هر شبکه اجتماعی دیگر در دسترس عموم قرار دارد، دلیلی نمیشود که مثل یک نهاد دولتی با آن برخورد شود، و در واقع این کار مداخله در حوزه آزادی افراد محسوب میشود.
توییتر با راستی آزمایی توییت ترامپ، در واقع از اولین اصلاحیه قانون اساسی آمریکا استفاده کرد. توییتر با راستی آزمایی توییتهای ترامپ قصد حذف ادعاهای غلط او را نداشت، فقط اطلاعات بیشتری را درباره ادعاهای نادرست او برای مخاطبان فراهم کرد. همانطور که قاضی دیوان عالی آمریکا، لویس برندیس هم گفته: «اگه قرار است از طریق شنیدن صحبت به ماهیت سخنان دروغ و استدلالهای غلط پی ببریم، به شنیدن صحبتهای بیشتری نیاز داریم نه سکوت اجباری.»
اما داستان ترامپ و توییتر با فرمان اجرایی و اصلاحیهاش ادامهدار هم شد. و مهم این است که حتی اگر توییتر پیام دونالد ترامپ را حذف هم کرده بود، این کار بر خلاف قوانین اصلاحیه اول نبود. در واقع براساس این قانون حق آزادی بیان شامل دادن حق صحبت کردن و گرفتن حق صحبت کردن است!
مسالهای که این داستان را خیلی جذاب کرد، این بود که توییتر هم در این مساله عقب نشینی نکرد و مثلا مثل فیسبوک که خیلی محتاطانه و در راستای سیاستهای دولتی پیش میرود، پیش نرفت. حتما میپرسید چطور؟
حتما شما هم خبر کشته شدن یک سیاهپوست به دست پلیس آمریکا را شنیدید.
قتل جرج فلوید باعث شد در چند ایالت شورش شود و مردم به خیابانها بریزند و خلاصه اوضاع آمریکا و بخصوص شرایط ترامپ بهم بریزد. آن هم درست زمانی که ترامپ دارد برای انتخابات دورهی بعدی ریاست جمهوری آماده میشود. تازه بماند که ترامپ و دولتش همچنان درگیر کرونا هستند و متهم به سوءمدیریت در بحران کرونا هستند.
ترامپ در واکنش به شورشی که در آمریکا رخ داده بود دو توییت جنجالی نوشت با این مضمون که:
(1) من نمیتونم این وضعیت رو در میناپلیس (شهری در ایالت مینهسوتا) تحمل کنم. اونجا مگه صاحب نداره؟ شهردار دموکراتش و بقیه دارن چه کار میکنن؟ من گارد ملی رو میفرستم اونجا تا کار رو جمع کنند.
و
(2) این جانیها دارند به جورج فلوید هم بیاحترامی میکنن و من اجازه نمیدم. به فرماندار گفتم و ارتش تو راهه. تحمل ما زیاده اما به محض اینکه غارت شروع شه شلیک هم شروع میشه!
اینجا بود که توییتر ضربه دوم را هم به ترامپ زد.
توییتر این توییت را با عنوان ترویج خشونت، مخفی کرد و اخطار جدیدی روی آن گذاشت.
بله خلاصه که این جنگ بین ترامپ و توییتر همینطور ادامه دار شد. اما برگردیم ببینم که فرمانی که ترامپ منتشر کرد آیا اساسا قانون بود یا نه؟
و اما...
نکته مهم این است که قانون اساسی آمریکا به هیچ مقام رسمی، عالی یا غیرعالی اجازه نمیدهد اصول اساسی سیاسی، ملیگرایی، مذهبی یا موضوعات دیگر را تعیین کند و بگوید اینها مورد تایید دولت و هماهنگ با اصول من هستند یا خیر.
برای همین توییتر حتی این حق را دارد که از فردا تصمیم بگیرد تمام صحبتهای محافظهکارانه یا آزادیخواهانه را در پلتفرم خود تحریم کند. در واقع نهادهای خصوصی حق دارند تصمیم بگیرند پیامهای چه کسانی را منتشر کنند و یا تعیین کنند چه کسانی از خدمات آنها استفاده کنند.
اما باید بدانید که فرمان اجرایی که ترامپ ارائه کرد، اصلا انسجام قانونی نداشت. در واقع هدف فرمان اجرایی فقط شعلهور کردن آتش جنگ فرهنگی برای پرت کردن حواس مردم از سو مدیریت پاندمی Covid-۱۹ توسط ترامپ و از بین بردن دموکراسی بود. بعلاوه فرمان اجرایی تلاشی بود مبنی بر اینکه ترامپ مصون از انتقادات یا پیامدهای انتشار هر محتوایی باشد و در واقع و پشتش گرم بماند.
این امر احتمالا عمیقترین تناقض در فرمان اجرایی است: فرمان اجرایی رئیسجمهور آمریکا این بود که کنگره باید بخش ۲۳۰ قانون نزاکت ارتباطات (Communication Decency Act) را لغو کند.
این بخش در سال ۱۹۹۶ در آمریکا تصویب شده. طبق این قانون، فیلتر و محدود کردن محتوای غیر اخلاقی کاربران توسط پلتفرمهای اینترنتی مجاز است.
و مثلا فرمان اجرایی ترامپ حتی به مشکلات اساسی که محققان و وکلا چندین سال به اصلاح آن تاکید داشتند اشاره نمیکند؛ و مشکل هم این است که مصونیت در برابر انتقادات و پیامدهای ناشی از انتشار محتوا، نه تنها به پلتفرمهای آنلاین در شناسایی محتوای مضر کمک نمیکند، بلکه آنها را به بیتفاوتی هم تشویق میکند.
این فرمان، حتی به بسترهای آنلاین مصونیت میدهد تا از انتشار محتواهای نادرست، مروج خشونت و آزار گروههای حساس به ویژه زنان و رنگین پوستها ابایی نداشته باشند.
ترامپ در توییتی افرادی را که در مینیاپولیس به قتل جرج فلوید معترض بود را تهدید به مرگ کرد و نوشت:
«زمانی که مردم دست به غارت بزنند، ما هم دست به اسلحه میزنیم».
این توییت به دلیل نقض قوانین توییتر و ترویج خشونت، با گرفتن برچسب هشدار از نظر کاربران مخفی شد؛ با این حال هنوز هم دسترسی به آن میسر است.
حساب توییتری کاخ سفید هم توییت ترامپ را بازنشر کرد و توییتر بر روی این توییت هم برچسب هشدار زد. توییتر در مقایسه با فیسبوک، اقدامات شجاعانهتر و اصولیتری را در راستای اخبار نادرست و تجاوز به حقوق دیگران انجام داده است.
نویسنده این مقاله در انتهای مقاله با اشاره به این که دموکراسی مریض همیشه به ضرر ماست، میگوید: هیچ کدام از این اقدامات به موقع و به اندازه کافی انجام نشدند، و اکنون انقدر برای اقدام دیر شده که به موقعیتی خطرناک و مضحک رسیدیم؛ چون مدتی طولانی است که نهادهای قدرتمند، هم در دنیای تکنولوژی و هم کاخ سفید، از پیامدهای اقدامات نادرست خود در امانند. نتیجه این فرآیند، دموکراسی مریضی خواهد بود که در نهایت هیچ کدام از ما از آن در امان نخواهیم بود.