وقتی به استرس فکر می کنید، احتمالاً احساسات منفی را به ذهن می آورد. اما مقداری استرس برای شما خوب است، مانند انتظاری که هنگام شروع یک رابطه یا شغل جدید احساس می کنید. این می تواند هیجان را تقویت کند و شما را به انجام کارهای بیشتر و دستیابی به آن ترغیب کند. استرس همچنین می تواند به شما کمک کند تا برای رویارویی با چالش ها یا پاسخ به موقعیت های خطرناک آماده شوید.
استرس خوب خلق و خوی شما را برای ملاقات با لحظه تقویت می کند، سپس از بین می رود. اگر برای مدت طولانی تحت استرس هستید، این استرس میتواند طاقتفرسا شود و هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی شما را تحت تأثیر قرار دهد.
دیوید پرسکات، PhD، دانشیار مدیریت بهداشت و سلامت عمومی در دانشگاهHusson در بانگور میگوید: «پاسخ به استرس ما در کوتاهمدت بسیار خوب است، اما اگر آن را در بلندمدت فعال کنید، خیلی خوب نیست.
"اگر تحت استرس مزمن بمانیم، پاسخ استرس فیزیولوژیکی ما فراتر از آن چیزی است که برای انجام آن طراحی شده است، و شروع به آسیب رساندن به ما می کند."
اثرات استرس مزمن یا طولانی مدت می تواند به خودی خود مضر باشد، اما همچنین می تواند به افسردگی کمک کند، یک اختلال خلقی که باعث می شود نسبت به چیزهایی که معمولاً از آنها لذت می برید احساس غمگینی و بی علاقگی کنید. افسردگی می تواند بر اشتها، عادات خواب و توانایی شما برای تمرکز تأثیر بگذارد.
اثرات افسردگی می تواند باعث استرس شود.
کارول لاندو، دکترا، استاد بالینی در دانشگاه براون، میگوید: «تاثیر استرس بر افسردگی، و برعکس، یکی از مهمترین مشکلات دوران ماست.
پرسکات میگوید: «ما فکر میکنیم که رابطه علی بین استرس و افسردگی همان چیزی است که «دو طرفه» نامیده میشود. "یکی می تواند باعث دیگری شود و دیگری می تواند باعث اولی شود و هر دو می توانند یکدیگر را بدتر کنند."
راه هایی که افسردگی می تواند منجر به استرس شود کاملاً واضح است.
پرسکات می گوید: «افسردگی زندگی شما را مختل می کند، بنابراین اغلب منزوی تر هستید. "گاهی اوقات شبکه بین فردی خود را کوچک می کنید و از انجام بسیاری از فعالیت ها، مانند کار، مدرسه یا چیزهایی که از آنها لذت می برید، دست می کشید. ما می دانیم که نوع انزوا باعث می شود سطح استرس درک شده شما بالا برود، بنابراین می دانیم که افسردگی می تواند باعث استرس شود.
یک استرس شدید، مانند طلاق یا یک تغییر مالی بزرگ، یک عامل استرسزای بزرگ است و روان را به نوعی از تعادل خارج میکند. لاندو میگوید: اگر سطح استرس را افزایش دهید، چیزی اتفاق میافتد و اغلب افسردگی است.
اما دلایلی که استرس به افسردگی کمک می کند کمتر مشخص است.
پرسکات می گوید: کاملاً واضح است که استرس مزمن سطح بروز افسردگی را افزایش می دهد. بر اساس گزارش بررسی سلامت روان از موسسه سلامت روان، سطح افسردگی در میان اعضای ژنرال Z بین قبل و بعد از همه گیری حدود 4 درصد یا 5 درصد افزایش یافته است.
«ما فکر میکنیم انزوای اجتماعی، اختلال در فعالیتهای عادی، و استرس کلی ناشی از اختلال در دانشگاه یا کارتان باعث افزایش سطح افسردگی میشود. اما من میتوانم بگویم که ما نمیدانیم دقیقاً چگونه این اتفاق افتاده است.»
گاهی اوقات چند تغییر کوچک می تواند چرخه استرس-افسردگی را بشکند و با ذهنیت مثبت تر شروع شود.
پرسکات میگوید: «اگر استرس دارید و احساس میکنید که شروع به افسردگی کردهاید، بزرگترین چیز این است که استراتژی مقابلهای فعالتری در راه مقابله با استرس خود داشته باشید. "فقط فکر نکنید که باید "آن را بمکید و بگیرید."
فقط 30 دقیقه فعالیت بدنی 5 روز در هفته برای ایجاد تفاوت کافی است. فعالیت هایی مانند یوگا و تای چی که سرعت کار را کاهش می دهند و به شما کمک می کنند تا آرامش داشته باشید، برای کاهش استرس مفید هستند.
اینها ممکن است به طور موقت احساس بهتری در شما ایجاد کنند، اما مفید نیستند. آنها علاوه بر اینکه از نظر جسمی مضر هستند، می توانند احساس گناه و بدتر شدن خود را در شما ایجاد کنند. مصرف بیش از حد الکل می تواند بر خواب شما تأثیر بگذارد و روز بعد شما را تنبل کند.
مصرف بیش از حد می تواند شما را خسته کند و استرس را حتی شدیدتر کند. سعی کنید قهوه، نوشابه و سایر نوشیدنی های کافئین دار را کاهش دهید.
این ایده که کشیدن سیگار می تواند به شما در کنترل استرس کمک کند، یک افسانه رایج است. در حالی که نیکوتین بلافاصله به آرامش شما کمک می کند، این احساس کوتاه مدت است و می تواند استرس بیشتری را از طریق هوس یا کناره گیری ایجاد کند.
کارهایی را انجام دهید که دوست دارید انجام دهید یا احساس خوبی در شما ایجاد می کند. راحت باشید و روی کارهایی که به خوبی انجام می دهید تمرکز کنید.
اگر می دانید چیزی یا شخصی شما را به راه انداخته است، هر کاری می توانید انجام دهید تا از آن موقعیت یا شخص دوری کنید.
اطمینان از استراحت کافی ذهن و بدن شما می تواند کمک زیادی به کاهش استرس کند. بنیاد ملی خواب 7 تا 9 ساعت برای بزرگسالان در هر شب توصیه می کند.
پرسکات می گوید: «اگر افسرده هستید و سعی می کنید تأثیر استرس را بر زندگی خود به حداقل برسانید، مهم است که بر این باور غلبه کنید که «هیچ کاری که من انجام می دهم واقعاً اهمیتی ندارد». «این فقط در بیشتر موارد درست نیست. ممکن است همه چیز را تغییر ندهد، اما غلبه بر این نوع باور ناامیدکننده چیز بزرگی است.»
راه دیگر برای کاهش اثرات استرس و افسردگی این است که سعی نکنید به تنهایی با آنها مقابله کنید. روابط قوی و حمایتی می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
لاندو می گوید: «افسردگی حالت قطع ارتباط است. بنابراین یکی از مهمترین چیزها یافتن راهی برای اتصال است. اضافه کردن چند نفری که از گذشته میشناسید و یافتن راهی برای ارتباط بسیار مهم است.»
صحبت با دوستان و خانواده می تواند به شما کمک کند تا بهتر بفهمید چه چیزی باعث استرس شما می شود، که می تواند گام بزرگی به جلو باشد.
پرسکات میگوید: «اگر استرس و افسردگی با یکدیگر بازی میکنند، میتواند به بیان و مشخص کردن عوامل استرسزا در زندگیتان که بیشترین آسیبها را ایجاد میکنند، کمک کند. «در نهایت همه ما به طور کلی احساس میکنیم «من تحت استرس هستم»، اما این واقعاً مفید است که بهطور دقیق مشخص کنیم که چه چیزهای خاصی به شما میرسند.
این مفید است که از کسی بخواهیم جملاتی مانند: «در مقابل استرس خود چطور کنار میآیید؟» یا «به من در مورد خلق و خوی خود بگویید؟» یا «روحیه شما چطور است؟» و فقط گوش کنید.
اغلب اوقات، چیزی که به مردم کمک میکند توصیههای خاصی مانند این نیست که «این کار را انجام بده یا آن کار را انجام بده»، بلکه فقط فرصتی برای صحبت کردن با کسی است که توجه دارد. یک سوال باز مثل آن بپرسید و سپس لب پایین خود را گاز بگیرید و مدتی گوش دهید.
اگر صحبت کردن با دوستان یا خانواده به اندازه کافی خوب کار نمی کند، می توانید با یک متخصص صحبت کنید. درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از راههای تغییر دیدگاه و رویکرد شماست.
لاندو می گوید: «درمان رفتار شناختی مهم است زیرا ما می خواهیم بتوانیم کنترل را به دست آوریم. "CBT به شما کمک می کند تا روی کارهای کوچکی که امروز می توانید انجام دهید تمرکز کنید، چگونه می توانید آن را اجرا کنید، چگونه می توانید آن را ارزیابی کنید. بنابراین این یک ابزار آموزشی عالی و همچنین یک ابزار درمانی است."
مدرسه روانشناسی روان بنه