
کوچه ها به دل یکدیگر نقب می زنند و رهگذر را از این راه به راه دیگری هدایت می کنند.
کوچه ها به هم راه دارند و همزمان، هر کدام به دنیای دیگری راه باز می کنند.
واژه های پارسی نیز ذهن جستجو گر ایرانی را به معانی و جلوه های گوناگون هدایت می کنند.
جلوه هایی گوناگون اما با اصل و ریشه واحد.
درست همانند کوچه های تودرتو که به یکدیگر راه دارند.
واژه ها همریشه و نزدیک به هم هستند ولی مسیر هرکدام رو به سویی متفاوت و به دنیایی جداگانه است.
تا به حال به دو واژه ی پارسی زمین و زمان فکر کرده ای؟
یکی از جنس خاک و ماده و دیگری آنقدر مرموز و راز آلود است که حتی در معنا هم نمی توان توصیفش کرد .
این دو مفهوم با یکدیگر هماهنگند، زیرا هردو چرخان و در گذرند.
با این حال، هردو همواره در یک نقطه در جا می زنند. هیچ کدام راه دوری نمی روند.
برخلاف انسان که همیشه دورگریز است و در خودش گم می شود.
زمین، مادر زمان است. مادرِ عَذرا که مثل دیوانه ها به دور خودش و خورشید می گردد و در حال، چرخ زمان را نیز می گرداند. مانند اینکه چرخ زندگی را بچرخاند و همزمان گهواره فرزندش را نیز بگرداند.
تا کنون هیچ عاقلی، سر از کار این دو مجنون در نیاورده.
با گذر از کوچه ی زمین است که انسان به کوچه ی زمان ورود می کند.
به یک معنا تو باید پای بر زمین داشته باشی و بر این راه گام نهی تا به راه آن یکی دیگر برسی...
راستی که زبان پارسی، زبان خرد است.

سوسن چراغچی
۱۳ آبان ۱۳۹۸