سلطان اقیانوس است؛
با این حال نهنگ،
همیشه دلتنگ است.
دلش قرار ماندن ندارد. همواره بی تاب است.
گاه اینجاست و گاه آنجا و دلش با هیچ جا نیست نه با آب و نه با هوا.
به خاک اما چرا.
آن گاه که سینه فراخش تنگ می شود، دل از هستی خود بر می کند، دل به ساحل می زند و خود را سربه نیست می کند.
شاید این میراث ذا النّون است که برای همه ی نهنگ های جهان به یادگار مانده است.
پیامبری آزرده دل که خشمگین و رنجور از مردم خود روی برکشید و راهش را گرفت و رفت. خدا او را به دل ماهی انداخت تا قدر عافیت بداند.
"وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ
و (یاد آر حال) ذو النون (یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمیافکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم- سوره انبیاء آیه 87
می گویند دل به دل راه دارد.
یونس شکسته دل که خدا را در ظلمات دل نهنگی یافت، توبه کرد و رهایی جست. شاید او بود که میراث خود را تا ابد به دل نهنگ بر جای گذاشت.
نهنگ یادی از غضب و قهر و رنج یونس دارد.
نهنگ هم، برگزیده است.
برگزیده ها همیشه رنج می کشند.
سوسن چراغچی
7 آذر 1395