در این پست نکاتی رو که در دومین گردهمایی «محتواگران» مطرح شده مینویسم که برگرفته از این رشتهتوییت خودم هست. محمد فقیری، ناهید عبدی، حسین شیرمحمدی و سجاد سعیدنیا سخنرانان این رویداد بودند. شاهین کلانتری هم اجرای مراسم رو برعهده داشت. موضوعات سخنرانی هر کدوم از سخنرانها: محمد فقیری: هوش داستانی، نگارش تاملی و ساختار متون غیرداستانی ناهید عبدی: تولید محتوای خلاقانه با «متفاوت نگریستن» حسین شیرمحمدی: رابطۀ احساسات و محتوا سجاد سعیدنیا: غلبه بر باورهای مانع در تولید محتوا
شاهین کلانتری: قالب «نامه» میتونه یکی از قالبهای محتوایی باشه که یا خطاب به یک فرد مشخص (مثلا یک نویسنده دیگه) نوشته میشه یا مخاطب خاص نداره. حتی میشه نامه رو خطاب به خودمون بنویسیم. *** چرا کارشناس تولید محتوای دیجیتال باید از «ادبیات» هم بدونه؟ چون دیده شده محتوای دیجیتال کاملا مکانیکی نوشته میشه و خالی از جذابیت کافیه. البته نویسندگان غیردیجیتال هم خوبه از مواردی مثل «سئو» اطلاع داشته باشند.
محمد فقیری: الگوی ۴۹ درصد زبانهای دنیا از جمله فارسی رسمی SOV است. Object، Subject و Verb. اما در نگارش غیررسمی SVO و VSO هم داریم. شما میتونید متنهای خودتون رو با این الگو بسنجید تا بفهمید از چه الگویی تبعیت میکنند. *** در تبلیغاتی که در نوشتار دیجیتال استفاده میشه میتونید بررسی کنید و ببینید از چه نوع جملهای بیشتر استفاده میشه؟ ساده، مرکب، ترکیبی مرکب، خوشهای، ترکیبی یا پیوسته. *** «جمله ساده» جملهایه که حامل یک پیام باشه. ساده یک جزئی (مثل: درود)، ساده دوجزئی (باران بارید)، ساده سه جزئی (من واژهها را حس میکنم) و ساده چهارجزئی (ما هیچ کس را همطراز نویسنده نمیدانیم) انواع جمله ساده است. *** «جمله مرکب» شامل دو جمله ساده است و دو پیام داره. در «جمله ترکیبی» نیز دو بخش وجود داره اما یکی پایه است و یکی یا دو تا پیرو. «ترکیبی اسمی»، «ترکیبی وصفی» و «ترکیبی قیدی» از انواع جملات ترکیبیه. *** دو نوع دیگه از جملات، جملات «خوشهای» و «پیوسته» هستند و همه جملات فارسی در انواعی که ذکر شد خلاصه میشن. *** بند مستقیم، بند تعلیقی، بند پیوندی، بند استنتاجی، بند استقرایی و بند پنهان ۶ نوع پاراگراف در زبان فارسی هستند. این دستهبندی بر اساس جایگاه «ایده کانونی» در پاراگراف انجام شده. شناخت انواع جملات و بندها در زبان فارسی از آشفتهنویسی جلوگیری میکنه.
ناهید عبدی: پایه تولید هر محتوایی، وجود یک شکاف (Gap) است. محتوای تجاری عموما این شکاف رو با رویاپردازی پر میکنه. ما میتونیم این شکاف رو با «فردیت» خودمون پر کنیم و از تجربیات شخصیمون بگیم. *** «شکاف محتوایی» میتونه با تجربه زیسته ما پر بشه. بین موضوع و مخاطب «فردیت» ما قرار میگیره و اونجاست که محتوا «ارزش» پیدا میکنه. «خودافشایی» عموما یکی از الزامات تولید محتوای خوبه. *** برای برانگیختن احساس مخاطب اول لازمه از تجربه خودمون در محتوا بگیم و نباید از نیاز بازار شروع کنیم. خیلی از اینفلوئنسرها با محتوا ارتباط برقرار نکردند و خیلی خشک اون رو منتقل میکنند چون تجربه زیسته خودشون نیست. *** همه ما اول میریم سراغ منابع دست اول و با خودمون میگیم که این به بهترین شکل تولید شده پس ما چه کاری میکنیم؟ اینجاست که تفاوت «خلاقیت» و «نوآوری» مطرح میشه. «خلاقیت»، خلق از صفره ولی «نوآوری»، افزودن نکاتی جدید به مطالب قبلیه. *** در «نوآوری»، محتوای خوب قبلی رو با افزودن نکاتی از تجربه زیسته خودمون و با بیان جدید تولید میکنیم. محتوای «خلاقانه» با همین نگاه متفاوت خلق میشه. *** خلاقیت یه تاکتیک نیست بلکه یه سبک زندگیه. ما باید زندگیمون رو به سبک یه آدم خلاق بچینیم. خلاقیت در یه روند طولانی شکل میگیره و روشمنده. به عنوان مثال، با جمعآوری محتواهای خلاقانه در یه دفتر میتونیم بعد از مدتی خلاقانه بنویسیم. *** خلاقیت به یه معنا، ربط دادن چیزهای غیرمرتبط به همدیگه هست. اینکه کاری که انجام میدید ربطی به علایقتون نداره همین میتونه منشا «خلاقیت» در محتوا باشه. *** تقدم برانگیخته شدن، احترام به تجربه زیسته و فردیت، سبک زندگی خلاقانه و حضور مداوم، نوآوری و کمک گرفتن از دیگران و ایدهیابی مداوم در زمینههای مختلف از مواردی هست که به خلاقیت کمک میکنه. *** در نهایت اینکه برای خلاق بودن، مهمتر از همه چیز اینه که «نترسیم که به اندازه کافی خوب نباشیم».
حسین شیرمحمدی: این جمله رو حتما شنیدید: «انسانها احساسی تصمیم میگیرند و منطقی توجیه میکنند». اصلاحش کنید: «انسانها احساسی تصمیم میگیرند و توجیه میکنند». *** در رسیدن به اهداف، «I will» آدمها خیلی مهمتر از IQ اوناست. انجام و کیفیت کار، هر دو به «دل» گره خورده. *** یک سبک تولید محتوا بر اساس «Information» هست. یک سبک بر اساس «Entertainment» هست. ترکیب این دو، سبک جدیدیه که جواب میده: «Infortainment». یعنی ترکیب اطلاعات و سرگرمی. *** ۱. اگه ❤️ بخواد هر کاری میتونم انجام بدم. ۲. اگه کاری رو دوست نداشته باشم، دست و ❤️ به کار نمیره. ۳. ❤️ باعث میشه کارهای دیوانهوار بکنم. ۴. ❤️ اثرگذاری مییاره. [توضیح: موارد بالا به سبک ارائه خود سخنران منعکس شده]
سجاد سعیدنیا: وقتی که فکر میکنیم «تقلبی» هستیم در واقع دچار «impasta syndrome» میشیم. مثلا در حالتیکه یک محتوای خوب تولید میکنیم، مطمئن نیستیم که باز هم تکرار میشه یا نه. *** برای رسیدن به «وضعیت مطلوب» در تولید محتوا فقط لازمه به «وضعیت موجود»، «منابع» رو اضافه کنید. الگوی سادهای هست ولی موانعی در بین راه قرار میگیره. *** «شروع بازی» برای من، نوشتن ۳۰۰۰ کلمه در سایتم بود که مورد توجه قرار گرفت اما در «میانه بازی» احساس کردم: ۱. اون چیزی که میخوام دستیافتنی نیست فارغ از اینکه من میتونم یا نمیتونم. ۲. هدف دستیافتنیه ولی من نمیتونم. ۳. شاید بتونم اما آیا لیاقتش رو دارم؟ *** وقتی مجانی یک خدمت رو ارائه میدیم، تهش اگه خوب نشد ولش میکنیم. وقتی «موقعیتهای رضایتبخش جایگزین» در راه قرار میگیره، محتوا رو رها میکنیم. بدبختی لذتبخش، قربانیگری، هزینه/فایده و خود/دیگری تخریبگری «موقعیتهای رضایتبخش جایگزین» هستند. *** مورد دیگه «باورهای محدودکننده» است. باورهای محدودکننده که در میانه راه محتوا باهاش مواجه میشیم این موارد هستند: ۱. ناامیدی ۲.نداشتن خودکارآمدی ۳. عدم انعطاف و تابآوری *** چطور دوباره شروع به نوشتن کنیم؟ ۱. تغییر زاویه دید: باورها از کادری که ازش نگاه میکنیم، میاد. کادر رو عوض کنید. موقعیت خودتون رو با «باورهای محدودکننده» یا «موقعیتهای جایگزین» عوض نکنید. ۲. فوکوس کردن: تکتک احساساتتون رو خطاب به خودتون بگید. ۳. عقب رفتن: بکشید عقب و دوباره به همه چی نگاه کنید. ۴. شستن چشمها: دارید با یکسری «بایدها» و «نباید»ها فکر میکنید. در اونها تجدیدنظر کنید. *** بازنگری در معنی، هویت، باور، توانایی، رفتار و محیط مواردی هست که کمک میکنند از نردبان بالا بریم و بتونیم دوباره بنویسیم.
من مرتضی چرخزرین هستم، کارشناس بازاریابی محتوایی و دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی. خوشحال میشم اگه از طریق اینستاگرام یا توئیتر با هم در ارتباط باشیم.