رسیدن به هدف یکی از بزرگترین شعارهای مدیران برای کارمندان است، و یکی از عوامل انگیزشی برای آنها محسوب میشود، به این معنی که هدف و آرمانی بزرگ رو پیش روی کارمندان قرار میدهند تا بتوانند به واسطه آن کارمندان رو به سمت قله و هدف بکشند.
ولی آیا هدف بزرگ داشتن نشان از رسیدن است؟؟ فکر میکنم شما هم برای جواب این سوال با من موافق باشید. طبیعتا جواب میتواند این سوال باشد که، از چه طریقی قرار است به این هدف بزرگ برسید؟؟
ما ضرب المثلی معروف با این مضمون داریم، سنگ بزرگ نشانه نزدن!! که دقیقا اینجا هم صدق میکند و به ما یادآور میشود که هر چقدر هدف بزرگ تر باشد رسیدن به آن هم سختتر است.
اما قطعا سختی کار دلیل قانع کنندهای برای نا امیدی از داشتن اهداف بزرگ نیست.
برای رسیدن به این اهداف راهکارهای زیادی ارائه شده؛ که یکی از بهترین آنها متدولوژی ها OKR است. OKR مزایای زیادی دارد که یکی از مهمترین اینها همسو کردن همه افراد تیم در راستای رسیدن به هدف واحد است. و یکی دیگر از این مزیت ها تقسیم کردن اهداف بزرگ به اهداف کوچک و قابل دسترسی است. به طوری که این اهداف برای تمامی کارکنان ملموس و قابل درک میشود. حالا قبل از اینکه بخواهیم دقیقتر به OKR بپردازیم بهتره چند تا از مهمترین مفاهیمی که در اون وجود دارد را با هم مرور کنیم.
اهداف کلان (goals): اینها اهداف کلان سازمان هستند که معمولا متکی به زمان نیستند.
اهداف خرد (Objectives): این اهداف الهام بخش، کیفی، دارای محدودیت زمانیهستند.
نتایج کلیدی(Key Results): دقت داشته باشید که نتایج کلیدی باید سه مشخصه خاص داشته باشند، این مشخصه ها شامل قابل اندازه گیری، کمی، مبتنی بر ارزش بودن است.
برنامه ها/ طرح ها(Plans): این برنامه ها شامل اقدامات / ابتکارات، تاکتیکها، اولویت های هفتگی برای رسیدن به نتایج کلیدی هستند که قراره ما رو به اهداف برسونند.
KPI ها و سنجهها : شاخصههای سنجش کسبوکار هستند و معنایی مشابه دارند، این سنجهها / شاخصهها نشاندهنده عملکرد شرکت هستند.
اهداف ارزش محور (targets): مقدار عملکردی است که برای KPI ها تعیین کرده اید. اگر بخواهیم با مثالی به این موضوع بپردازیم ، این طور میشود گفت که کارشناس فروش هدفی را برای مصاحبه با مشتریان جدید تعیین میکند و آن چیزی که در نهایت معیار اصلی است تعداد افرادی است که با کارشناس فروش مصاحبه داشتند.
OKR دقیقا چیست؟
OKR رو میتوانیم این طور تعریف کنیم که فرآیندی سادهای برای همسو کردن اهداف بزرگ سازمانی با اهداف کوچک تیم است. هر هدف با سه تا پنج نتیجه قابل اندازه گیری که به نتایج کلیدی معروف هستند سنجیده میشود. با پیشرفت در نتیجه کلیدی هدف مربوط به آن هم پیشرفت دارد.
عکس زیر به خوبی مواردی که گفته شد را به تصویر کشیده است.
یک مثال عینی و خوب برای OKR در زیر نوشته شده است.
نتیجه های کلیدی مرتبط با این هدف :
1) 20000 بازدید از کانال یوتیوب؛
2) . 1000 دنبال کننده(فالوور جدید) در اینستاگرام؛
3) افزایش ترافیک جستجوی ارگانیک وب سایت تا 20٪
این مثال نمونه خوبی از OKR است. اهداف خُرد محرکی است که شرکت را به سمت جلو سوق می دهد. در حالی که نتایج کلیدی عددی هستند و موفقیتِ هدف کلی را به صورت کمی ارزیابی میکند.
امیدوارم مطلب این پست کمکی در درک چیستی OKR به شما کرده باشد. اگر علاقه به دیدن مثالها و اطلاعات بیشتری در این زمینه دارید میتوانید از طریق لینک زیر به این اطلاعات دسترسی پیدا کنید.