سین صاد
سین صاد
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

بایگانی همیشگی | پِرمَنِنت رکورد | ادوارد اسنودن (بخش پنجم)

البته، اینترنت یک هویت واحد نیست، هر چند که ما تمایل داریم به گونه‌ای درباره‌ی آن صحبت کنیم که انگار این گونه هست. واقعیت فنی این است که در خوشه‌ی جهانی شبکه‌های ارتباطی به هم پیوسته، هر روزه شبکه‌های جدیدی به وجود می‌آیند که شما و حدود سه میلیارد انسان دیگر (یا حدود ۴۲ درصد جمعیت دنیا) مرتباً از آنها استفاده می‌کنید. با این حال، من می‌خواهم از این واژه در گسترده‌ترین حالت آن استفاده کنم: شبکه‌ی جهانی متشکل از شبکه‌هایی که اکثریت رایانه‌های دنیا را از طریق مجموعه‌ای از پروتکل‌های مشترک به یکدیگر وصل می‌کنند.

برخی از شما ممکن است نگران این باشید که این پروتکل‌های نامأنوس را نمی‌شناسید، اما [بگذارید بگویم] همه‌ی ما از بسیاری از آنها استفاده کرده‌ایم. پروتکل‌ها را مانند زبان ماشین‌ها در نظر بگیرید: قواعد رایجی که کامپیوترها برای فهمیدن منظور یکدیگر از آنها پیروی می‌کنند. اگر تقریباً هم‌سن من باشید، ممکن است به یاد بیاورید که پیشتر مجبور بودیم «http» را در ابتدای آدرس وب‌سایت در بخش نوار آدرس مرورگر وب خودمان تایپ کنیم. این «http» به معنای پروتکل انتقال ابرمتن است: زبانی که برای دسترسی به شبکه‌ی جهانی وب از آن استفاده می‌کنید یا همان مجموعه‌ی عظیمی از سایت‌های عمدتاً مبتنی بر متن (و البته صدا و ویدئو) مانند گوگل، یوتیوب و فیسبوک. هر بار که ایمیل خود را چک می‌کنید، از زبانی مانند IMAP (پروتکل دسترسی به پیام اینترنت) یا SMTP (پروتکل انتقال ایمیل ساده) یا POP3 (پروتکل دفتر پست) استفاده می‌کنید. انتقال فایل‌ها در اینترنت از طریق FTP (پروتکل انتقال فایل) انجام می‌شود. و در مورد رویه‌ی تنظیم ساعت روی گوشی شما که به آن اشاره کردم، بروزرسانی‌ها از طریق NTP (پروتکل زمان شبکه) دریافت می‌شوند.

تمام این پروتکل‌ها به عنوان پروتکل‌های کاربردی شناخته می‌شوند و تنها یک دسته از پروتکل‌ها را در میان تعداد بیشماری از پروتکل‌های آنلاین تشکیل می‌دهند. برای مثال، برای عبور داده در اینترنت از طریق هر یک از این پروتکل‌های کاربردی و تحویل آن به رایانه‌ی رومیزی یا لپ‌تاپ یا گوشی شما، این داده‌ها بایستی ابتدا در یک پروتکل انتقال اختصاصی بسته‌بندی شوند - همان طور که اداره‌ی خدمات پستی معمولی ترجیح می‌دهد که شما نامه‌ها و بسته‌های خود را در جعبه‌ها و پاکت‌های دارای اندازه‌ی استاندارد آنها ارسال کنید. پروتکل TCP (پروتکل کنترل انتقال) برای مسیردهی در میان سایر برنامه‌ها، صفحات وب و ایمیل‌ها استفاده می‌شود. پروتکل UDP (پروتکل داده‌نگار کاربر) برای مسیردهی برنامه‌های بی‌درنگی که حساسیت زمانی بیشتری دارند استفاده می‌شود؛ برای مثال، تلفن اینترنتی و یا پخش زنده.

هر گونه بیانی از کارکردهای چند لایه‌ی چیزی که در کودکی من فضای مجازی، نِت، اینفوباهن و شاهراه اطلاعات نامیده می‌شد، می‌تواند ناقص باشد اما نکته‌ی مهم اینجا است که این پروتکل‌ها ابزاری را در اختیار ما قرار داده‌اند که با استفاده از آن می‌توانیم تقریباً هر چیزی از دنیا را که نمی‌خوریم، نمی‌نوشیم، نمی‌پوشیم یا در آن اقامت نداریم را به صورت دیجیتال در آورده و در فضای آنلاین قرار دهیم. اینترنت نیز مانند همان هوایی که ارتباطات اینترنتی از درون آن عبور می‌کنند، به جزء جدایی‌ناپذیری از زندگی ما تبدیل شده است. و هر بار فید رسانه‌های اجتماعی ما پستی را به صورت سازشکارانه نشان می‌دهد که در آن به وضوح تگ شده‌ایم، به همه‌ی ما به یادآوری می‌شود که هر چیزی را که به صورت دیجیتال در بیاوریم به معنای ثبت آن در قالبی است که برای همیشه باقی خواهد ماند.

اینجا است که وقتی به کودکی‌ام فکر می‌کنم (به خصوص آن نه سال نخست بدون اینترنت)، این چیزی است که من را تحت تأثیر قرار می‌دهد: نمی‌توانم تمام چیزهایی را که در آن زمان اتفاق افتاده به یاد بیاورم، زیرا در این مورد فقط به حافظه‌ام می‌توانم اتکا کنم. آن داده‌ی اضافی وجود ندارد. هنگامی که بچه بودم، «تجربه‌ی فراموش‌نشدنی» هنوز یک توصیف فنی و لغوی تهدیدآمیز نبود، بلکه بیان استعاری پرشور و هیجان از یک موضوع دارای اهمیت بود: نخستین واژه‌های من، نخستین گام‌های من، اولین دندانم که افتاد، اولین باری که دوچرخه سوار شدم.

نسل من آخرین نسل در آمریکا و شاید حتی در تاریخ جهان بود که چنین چیزی در مورد آن مصداق داشت - آخرین نسل قبل از دیجیتالی شدن که بچگی‌اش روی فضای ابری ذخیره نشده بود بلکه بیشتر در قالب‌های آنالوگ بود: مثلاً خاطرات دست‌نوشته و عکس‌های پولاروید و نوارهای VHS؛ یعنی ساخته‌های ملموس و ناکاملی که پس از مدتی مصرف کهنه می‌شدند و ممکن بود از دست بروند و قابل بازیابی هم نباشند. من تکلیف مدرسه‌ام را روی کاغذ و با مداد و پاک‌کن انجام می‌دادم نه روی تلبت‌های متصل به شبکه که تک‌تک کلیدهای فشرده شده روی صفحه کلیدشان را ثبت می‌کنند. مراحل رشد من با فناوری‌های خانه‌ی هوشمند ردیابی نمی‌شد، بلکه با یک چاقو بر روی چوب قاب درب خانه‌ای که در آن بزرگ شدم علامت‌گذاری می‌شد.

ما در یک خانه‌ی [ادامه دارد...]

بایگانی همیشگیپرمننت رکوردادوارد اسنودنpermanent recordترجمه کتاب
The best way to predict the future is to create it. - Peter Drucker
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید