Contentmehdy
Contentmehdy
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

بلاگ 01 - مشکلات اونقدر ها هم سخت نیست

اگه داری این مقاله رو میخونی احتمال میره آدمی باشی که پای کامپیوتر یا موبایل نشسته باشی ، یک بسته اینترنت گرفتی و چون به خوندن و نوشتن علاقه داری توی ویرگول اومدی و اتفاقی یا غیر اتفاقی این پست رو داری میخونی پس اونقدر ها هم آدم بدبختی نیستی . پس چرا از مشکلات فرار میکنیم ؟


مسئله اشتباهی که با مشکلات داریم اینه که ازشون فرار میکنیم چون درد آورند. اگه به پدر مادر هامون نگاه کنیم اون ها هم تقریبا همین دیدگاه رو دارند . از همه چیزهایی که حس بدی بهشون میده فرار میکنند . هیچ وقت قانون رو زیر پا نگذاشتند نه به خاطر این که کار بد و غیر انسانیه برای این که جریمه نشن . هیچ وقت کار بدی نکردند تا آبروشون جلوی همسایه نره و هیچوقت کاری که دوست داشتند نکردند به خاطر این که مورد تمسخر اهل فامیل و محل و ... قرار نگیرند . اون ها دنبال احساسات خوب بودند


دنبال رنج ، درد و دردسر باش

چند روزیه به این نتیجه رسیدم مشکلات صرفا به خاطر این برامون درد آورند که ازشون دوری کردیم ، یک زمانی به خاطر این از دوچرخه میترسیدم چون سوار شدن روش رو بلد نبود ، اولین باری که از تیغ استفاده کردم خیلی برام وحشتناک بود ولی به هر حال یاد گرفتم. شاید برای همینه ما رنج میکشیم

درد میکشیم تا یاد بگیریم

به نظرم درد کشیدن احساسیه که کمک میکنه تا یادبگیریم. اولین باری که مادرم منو دعوا کرد هیچوقت یادم نمیره . داشت سبزی خرد میکرد که شیطونی کردم و من رو دعوا کرد . هنوز یادمه سال پنجم دبستان یک مسئله ریاضی رو یک ساعت وقت گذاشتم ولی نتونستم حل کنم ولی هنوز اون مسئله ریاضی رو یادمه چون یادآوره خاطرات درد آوری برام بوده و هیچوقت یادم نمیره


فکر کنم بشه این مسئله رو یکمی عمومیت داد.

چرا به جای حفظ کردن دنبال رنج کشیدن نباشیم ؟


اگه تا اینجا اومدی مرسی !! اون دردی که توی زندگیت بهترین معلمت بوده چیه ؟

خودشناسیبدبختیتوسعه فردیموفقیتبازی ذهنی
علاقه‌مند به نوشتن و بلاگ نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید