این آقا اسمش سام ، ۴۰ سالشه ، ایشون اخیرا در کارش انتظار ارتقاع شغل داشته ولی موفق نشده ، به فکر افتاده که کارش رو تغییر بده ولی یه باور درونی منفی بهش می گه که تو ۴۰ سالته و دیگه از تو گذشته.
سام خیلی دلش می خواهد کاری کنه که نشون بده هیچ هم از او نگذشته، از همین رو به تحقیق و بررسی می پردازه ، و چندین نمونه تاجر و بازرگان رو پیدا می کنه که با وجود سن و سال زیادشون ، در کار خود موفق هستند ، او همچنین با دو سه نفر مسئول پذیرش و استخدام مشورت می کنه و اونها هم نمونه هایی از افراد موفق رو بهش معرفی می کنن که با وجود سن زیاد خیلی آدم های موفقی هستند ، پس از این بررسی ها سام متوجه می شه که ممکنه او برای برخی از شغل ها سنش زیاد باشه ولی مشاغل زیادی وجود داره که سن و سال و تجربه کاری برای آنها نه تنها محدودیت نیست بلکه یک امتیاز محسوب می شه ، به این ترتیب سام پی می بره که باور و نگرش او محدود کننده بوده و تونست اون رو تبدیل به باور مثبت کنه.
(اسم فرضی)