ویرگول
ورودثبت نام
Danny
DannyCan't breathe for now I might die Just hoping you'll be mine
Danny
Danny
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

از دیدگاه اشک:

اینبار مکان مبدا چشم سبز رنگی است که مژه های بلندی دارد . از گوشه ی راست چشمان بادامی اش می افتم . سفر شروع میشود

صورت ظریفش نرم است ، نرم و چرب . پسرک من چرا اشک میریزی؟ از بینی قوزدارش روی لب هایش می افتم . لب های نرمش چه سرخ است... گویا رز قرمزی است در دست مردی عاشق

دست های مردانه ای میبینم که به سمت صورتش حرکت میکنند ، موهای نازک و گندمی پسرکم را نوازش میکند ...

آن مرد کیست ؟ دستانش به صورت پسر میچسبد ... صورتش را قاب میگیرد با آن دستان کشیده و بلندش. من همچنان روی لب های نرم پسرک خودم هستم ‌ لب های قلوه ای رنگ مرد بزرگتر نزدیک میشود .

خدای من . یک بوسه ی کوچک یک بوسه ی عاشقانه . دیگر روی لب های پسرک خودم نیستم اینبار روی لب های آن مرد بزرگ جا خوش میکنم . پسرکم را در آغوش میگیرد جای پسرک من امن است در دستان آن مرد غریبه .

ولی آیا جدایی در کار است؟ مثل همیشه قرار است کسی پسر مرا تنها بگذارد؟ اینبار نوبت پسرک من است ؟ اینبار قرار است پسرک من کسی را تنها بگذارد؟ پسر من برای که میگریست ؟ برای چه کسی اشک میریختی؟ آن دستان کوچکت ، آن احساسات متعلق به کیست؟ سرانجام چه میشود؟





مردپسرکهمجنسگرایی
۷
۰
Danny
Danny
Can't breathe for now I might die Just hoping you'll be mine
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید