پسر بابا
پسر بابا
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آی سی یو

الآن تو آی سی یو هستم..

کارمند‌های اینجا انگار خاکستری هستند. هیچکس انگار هیچ چیز براش مهم نیست. همه‌ی چهره ها خواب آلودند. و من تنها در یک راه‌رو بی‌پایان منتظر پرستارهای بخش ICU که پدرم رو تحویل گرفتند، درحال تایپ این متن هستم.

بابا قوی باش و بجنگ.

After ICU, i will see you :)

بابام کنارم هست ولی دلم براش تنگ شده :(
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید