ویروس عشق که آمد
صدای من قرنطینه شد
انگار خیالاتی شده بودم
در خیالی که واقعی نبود
حرف هایم در سینه
حکم حبس ابد گرفت
چون هر جا که می نگریستم
آنجا آلوده بود
و زمین
که میخواست همه را به جرم عاشقی
به خاک خود
تبعید کند
آنجا بود که در بازار
قلم نایاب شد
و مجازات نوشتن از معشوق
جدایی تا ابد شد
من هنوز هم
یادداشت هایم را دارم
و گاهی برای یک دوست
چیزهایی می نویسم
اما پنهان
نه در چشم باد
و نه در نگاه طوفان
و میراث دلتنگی هایم
به یادگار
خواهد ماند...
14 مرداد 1399
علی دادخواه
پ ن : عکس مناسب پیدا نکردم، یعنی اصلا بلد نیستم عکس خوب پیدا کنم، اگه عکس خوبی پیشنهاد داشتین برای این نوشته، خوشحال میشم لینک دانلودش رو برام بزارید. متشکر :))