علی دادخواه
علی دادخواه
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

یک آدم معمولی



آدم معمولی بودن کمی سخت شده است. مثلا لباسی را چهار سال بپوشی بدون آنکه از کسی خجالت بکشی یا در مهمانی عید نوروز همان کت و شلوار سال گذشته را بر تن کنی.

نمی دانم ولی گاهی احساس می کنم شاید با ظاهرم قضاوت می شوم هرچند که این چیزها ملاک و معیاری برای سنجش نیست اما گاهی ذهن را به خود مشغول می کند. به هر حال همیشه سعی کرده ام ظاهری مرتب داشته باشم.

اما این روزها شاید بیشتر ظاهر هر کسی نشان دهنده شخصیت اوست، اینکه میگویم فقط لباس نسیت، شامل تحصیلات، شغل و محل سکونت هم می شود. خب من خودم من با افتخار می گویم پدرم کارگر بوده و ما نان بازویش را خورده ایم و بزرگ شده ایم. خانه مان پایین خیابان مشهد است ولی خدا را شکر نزدیک حرم هستیم، شغل من که البته می شود گفت همه کاره و هیچ کاره.!

همیشه سعی می کنم صرفه جویی کنم، چرا وقتی می شود یک کفش را چندین سال پوشید، بروم و دوباره کفشی نو بخرم آن هم به خاطر اینکه ظاهرش کمی کهنه شده است؟

دوست دارم من را به خاطر اخلاق و رفتارم بسنجند نه برای آنچه بر تن دارم.

من یک آدم معمولی هستم مثل همه.


پاییز

آبان 98




دلنوشته
نانوا هم جوش شیرین می زند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید