ویرگول
ورودثبت نام
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»نخستین گام، آگاهیست.
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
خواندن ۱۰ دقیقه·۵ سال پیش

با من بخوان!

نگاهی به آوای اعتراض هنرمندان همراه با مردم

هاله دادمهر

حقی پایمال می‌شود و ظلمی روا می‌گردد؛ نویسنده‌ قلم‌ به‌دست ‌گرفته و به تفسیر وقایع می‌پردازد و بیانیه‌های اعتراضی به منظور آگاه‌سازی ذهن‌های دغدغه‌مند منتشر می‌کند، تصویرگر طرحی اعتراضی و گاه نامتعارف ارائه می‌کند تا به چشم ببینیم و باور کنیم که آنچه در جریان است، خلاف حقوق انسان‌هاست و ارزش‌های بشری نادیده گرفته شده است.

حال آنکه ذهن آگاه گشت و غفلت از آن زدوده شد و چشم نیز دیده بر حقایق گشود، بغضی شکل می‌گیرد و صدایی در گلو می‌ماند که هر چه بیشتر به سکوت واداشته شود بلندتر و قوی‌تر می‌گردد و آن‌گاه که از حد بگذرد، همه‌جا می‌پیچد و حالا نه فقط دغدغه‌مندان؛ که بخش قابل‌توجّهی از هر قشر، بر حقّی که پایمال شده آگاه می‌گردند. این‌جاست که اهمیّت و تاثیر شگرف ترانه‌های اعتراضی آشکار می‌شود.

ترانه‌ی اعتراضی «Protest Song» ترانه‌ای است که یک جنبش را معمولا در راستای تغییری اجتماعی همراهی می‌کند. علاوه بر حرکت‌های اجتماعی که مجموعه‌ای از آهنگ‌های اعتراضی را شامل می‌شود، می‌توان به جنبش‌های دیگری مانند جنبش حق رای زنان، جنبش‌های کارگری، حقوق بشر، حقوق مدنی، جنبش ضد جنگ، جنبش فمینیستی، جنبش دفاع از حقوق حیوانات، گیاه‌خواری، کنترل تسلیحاتی و محیط‌زیست نیز اشاره کرد که در این نوشتار بیشتر بر انواع سیاسی و اجتماعی این ترانه‌ها تمرکز می‌کنیم.

ترانه‌های اعتراضی معمولاً وابسته به موقعیّت مشخصی هستند، زیرا از طریق متن با یک جنبش اجتماعی در ارتباطند. آهنگ‌هایی که از وضع موجود حمایت می کنند، به عنوان آهنگ اعتراضی شناخته نمی‌شوند.

این آهنگ‌ها می‌تواند با سبک سنّتی، کلاسیک یا آهنگ‌های مدرن نواخته شود و ضمن آنکه انواع مختلفی از سبک‌های موسیقی را در بر می‌گیرد انعطاف قابل‌ توجّهی هم در برابر ترکیب سبک‌های مختلف موسیقی نشان می‌دهند به عنوان مثال؛ اشعار عاشقانه ترانه‌های پاپ در دهه ۱۹۵۰ کلمات اعتراضی را وارد ترانه‌ها کرد. این روند در اواخر ۱۹۶۰ افزایش یافت تا اینکه در ادامه بیتلزها گروه موسیقی مشهور راک و پاپ انگلیسی و مخصوصا جان لنون یکی از اعضای این گروه، هم به عنوان مخالفان جنگ به جنبش ضد جنگ پیوستند. لنون در سال ۱۹۶۹ ترانه‌ی «Give Peace a Chance» را به همراه همسر خود «یوکو اونو» تنظیم و ضبط کرد. این ترانه که اولین تک‌آهنگ مستقل لنون بود توسّط بیش از نیم میلیون تظاهرات‌کننده در واشنگتن در دومین روز تظاهرات سراسری بزرگی علیه دخالت آمریکا در جنگ ویتنام در ۱۵ اکتبر ۱۹۶۹ خوانده شد وبه نوعی سرود ضد آمریکایی لقب گرفت.

لنون در سال ۱۹۶۹ ترانه‌ی «Give Peace a Chance» را به همراه همسر خود «یوکو اونو» تنظیم و ضبط کرد. این ترانه که اولین تک‌آهنگ مستقل لنون بود توسّط بیش از نیم میلیون تظاهرات‌کننده در واشنگتن در دومین روز تظاهرات سراسری بزرگی علیه دخالت آمریکا در جنگ ویتنام در ۱۵ اکتبر ۱۹۶۹ خوانده شد وبه نوعی سرود ضد آمریکایی لقب گرفت.

تاریخ موسیقی در دهه ۱۹۷۰ شاهد رشد قابل توجّهی در تعداد ترانه‌های اعتراضی در انگلیس با مضمون مخالفت با جنگ بوده است.

«They Dance Alone (Cueca Solo)» یک ترانه‎ اعتراضی است که توسط خواننده و نوازنده‌ی انگلیسی « Sting » ساخته شد و برای اولین بار درسال 1987 منتشر شد. این ترانه فرياد سوگوارانه و دردمندانه‌ی زنانی است که در آمريکای لاتين، عزیزانشان ناپديد شدند، به زندان افتادند، تيرباران شدند و گویی «نامريی» گشتند. اين ترانه، خیلی زود به ترانه‌ی اعتراضی ستم‌ديدگان آمريکای جنوبی، و سپس به ترانه‌ی دادخواهی تمام کسانی بدل شد که پدر، همسر، فرزند و خويشاوندی در کنج زندان‌های سياسی دارند. استینگ آهنگ خود را به عنوان حرکتی نمادین در اعتراض به دیکتاتور وقت شیلی، آگوستو پینوشه، معرفی کرد. رژیم پینوشه بین سالهای 1973 و 1990 هزاران نفر را کشت. در ويديوی اين ترانه، بانوان سوگواری را می‌بينيم که عکسی از گمشده‌ی خود را بر پيراهن سنجاق کرده و «تنها می رقصند.»

«آن‌ها تنها می‌رقصند

اين زنان، چرا اين‌جا، تنها می‌رقصند؟

چرا چنين اندوهی در چشمان آن‌هاست؟

اين سربازان چرا اين‌جا هستند؟

با چهره‌های ميخکوب شده‌ی همچون سنگ؟

آنچه را که از آن بيزارند، نمی‌فهمم

آن‌ها با گمشدگانشان می‌رقصند

آن‌ها با مردگانشان می‌رقصند

آن‌ها با خويشان نامرئيشان می‌رقصند.»

اجرای ارحل از رامی اعصام
اجرای ارحل از رامی اعصام


ترانه‌های اعتراضی در تحوّلات چند دهه‌ی اخیر خاورمیانه نیز بی‌تاثیر نبوده است. از جمله تاثیرگذارترین آنها می‌توان به ترانه‌ی «ارحل )برو)» از «رامی عصام» اشاره کرد. به گونه‌ای که در سال ۲۰۱۱، رامی به عنوان صدای انقلاب مصر شناخته شد.

در اوج قیام مردم، رامی در مقابل میلیون‌ها نفر با گیتار آکوستیک ساده‌ی خود در میدان تحریر قاهره‌ی مصر می‌ایستاد و ترانه‌های اعتراضی خود را اجرا می‌کرد. او با ترانه‌ی «ارحل» که در آن خواستار استعفای رئیس‌جمهور وقت، حسنی مبارک بود، توانست محبوبیّت قابل توجهی میان تظاهرکنندگان به دست آورد. شبکه‌ی اجتماعی یوتیوب در گسترش و معرّفی عصام و ترانه‌اش در سطح جهانی تاثیر مهمی داشت. پس از آن، آهنگ‌های رامی در مصر ممنوع شد و او نتوانست اجراهای عمومی داشته باشد.
این آهنگ کاملاً توسط رامی عصام ساخته شده است و اشعاری دارد که نشان دهنده‌ی ناامیدی مردم از شرایط سیاسی آن زمان مصر است و با توجّه به این‌که پیام آن ابراز نارضایتی جوانان نسبت به رژیم دیکتاتوری رئیس جمهور مبارک است، به سرود اعتراضات مصر در میدان تحریر معروف شد.

در اوج قیام مردم، رامی در مقابل میلیون‌ها نفر با گیتار آکوستیک ساده‌ی خود در میدان تحریر قاهره‌ی مصر می‌ایستاد و ترانه‌های اعتراضی خود را اجرا می‌کرد. او با ترانه‌ی «ارحل» که در آن خواستار استعفای رئیس‌جمهور وقت، حسنی مبارک بود، توانست محبوبیّت قابل توجهی میان تظاهرکنندگان به دست آورد.

هر چند در نوشتن ترانه‌ی این آهنگ با نویسنده‌ی ترانه‌های گروهی که عصام سابقاً در آن فعالیّت داشت همکاری‌ای صورت نگرفته بود ولی او به همراه چند تن از افرادی که به نوعی با فرایند ساخت این آهنگ مرتبط بودند دستگیر شد. از اواخر سال ۲۰۱۴ که رامی در فنلاند و سوئد زندگی کرد او فرصتی دوباره یافت تا بتواند آزادانه تبلیغ کند و پیام خود را به عنوان سفیر انقلاب مصر منتشر سازد. بسیاری معتقدند استعفای مبارک بسیار تحت تاثیر محبوبیّت این ترانه بوده است.

توانایی ترانه ی «ارحل» برای بخشیدن صدایی یکپارچه به یک جمعیّت ناامید، همان چیزی بود که این ترانه را تبدیل به یک کاتالیزور قدرتمند برای تغییر کرد. به خاطر همین آهنگ مشهور، عصام به صدر انقلاب رسید و این شعار ملودیک به سرود انقلاب تبدیل شد.

هنگامی که عصام پس از اعلام تاریخی مبارك مبنی بر كنار رفتنش به میدان تحریر بازگشت، دستگیر شد و به مدت چهار ساعت در بازداشت بود؛ او در این مدّت مورد ضرب و شتم و بازجویی قرار گرفت.

«ارحل» توسط مجلهTime Out که یک شرکت نشر مستقر در لندن است، در لیست 100 آهنگی که تاریخ را تغییر داده‌اند مقام سوم را کسب کرده ‌است.

در پی موفقیّت بی‌نظیر این ترانه در سال ۲۰۱۱، عصام توانست به انگلیس، فرانسه و آلمان سفر کند و در آنجا نیز به اجرای موسیقی بپردازد. او تاکنون در سراسر مصر و تعداد بیشماری شبکه‌ی رادیویی و تلویزیونی اجرا کرده است.

البته مصر تنها کشور خاورمیانه که از ترانه‌های اعتراضی بهره برده نیست. فلسطین سالهاست که توسط اسرائیل اشغال شده است و موسیقی فلسطین نیز به مسائل مرتبط با درگیری با اسرائیل، اشتیاق به صلح و عشق به سرزمین فلسطینیان می‌پردازد. نمونه‌ی بارز چنین جنبشی، ترانه‌ی «بلدی أنا (کشورم برای من)» است که به یک سرود غیررسمی فلسطین تبدیل شده. موسیقی فلسطین به ندرت بر شکاف‌های داخلی (برخلاف اکثر آهنگهای صلح اسرائیل) تمرکز دارد و در عوض تقریباً فقط در ارتباط با خود فلسطین است.

در ایران هم رد پای ترانه‌های اعتراضی همواره محسوس بوده‌است. به عنوان مثال می‌توان به «جمعه» ترانه‌ای از «فرهاد مهراد» با شعر «شهیار قنبری» و آهنگسازی «اسفندیار منفردزاده» پرداخت.

چند ماه بعد از قیام سیاهکل، که در واقع یورش مسلحانه‌ی هواداران سازمان «چریک‌های فدایی خلق ایران» به پاسگاه سیاهکل و علنی شدن مبارزه با رژیم پهلوی بود، «اسفندیار منفردزاده» تصمیم گرفت آهنگی متأثر از آن بسازد. او از شهیار قنبری خواست تا ترانه‌ای درباره‌ی دلگیری غروب جمعه بنویسد و از فرهاد خواست تا آن را بخواند. این ترانه که ابتدا تهیه‌کننده‌ای پیدا نمی‌کرد خیلی زود به یکی از پرفروش‌ترین صفحه‌های موسیقی ایران تبدیل شد.

ترانه‌ی جمعه به برخی از وقایع مهم و تلخ تاریخ معاصر ایران که در روز جمعه رخ داده‌اند، پیوند داده شده و به صورت ترانه‌ای مهم و اثرگذار در تاریخ مبارزات مردمی ـ سیاسی معاصر ایران درآمده‌است. واقعه‌ای که در جمعه ۱۷ شهریور ماه سال ۱۳۵۷ در میدان ژاله‌ی تهران رخ داد و به «جمعه سیاه» مشهور شد نیز با این ترانه ارتباط داده شده امّا در عین حال بین این ترانه و رویداد سیاهکل نیز ارتباط‌هایی وجود دارد. حال آنکه رخداد سیاهکل در روز دوشنبه اتفاق افتاده‌است.

چند ماه بعد از قیام سیاهکل، که در واقع یورش مسلحانه‌ی هواداران سازمان «چریک‌های فدایی خلق ایران» به پاسگاه سیاهکل و علنی شدن مبارزه با رژیم پهلوی بود، «اسفندیار منفردزاده» تصمیم گرفت آهنگی متأثر از آن بسازد. او از شهیار قنبری خواست تا ترانه‌ای درباره‌ی دلگیری غروب جمعه بنویسد و از فرهاد خواست تا آن را بخواند.

«توی قاب خیس این پنجره‌ها، عکسی از جمعه‌ی غمگین می‌بینم

چه سیاهه به تنش رخت عزا، تو چشاش ابرای سنگین می‌بینم

داره از ابر سیاه خون می‌چکه، جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه»

و در پایان لازم است توجّه کنیم که شاید نتوانیم همچون رامی عصام‌ها فریاد اعتراض خود را در میادین و خیابان‌های شهر به گوش دیگران برسانیم و صرفا شنونده‌ی این نواهای اعتراضی باشیم ولی تنها چیزی که در این میان ارزشمند است، آگاه شدن و طلب‌کردن حق و تلاش برای پس گرفتن آرامشی است که جامعه و به تبع آن خانواده، از آن محروم شده است و در واقع تلنگری است برای آن‌که فراموش نکنیم نباید در برابر ظلم ساکن و البته ساکت بمانیم.

برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام دوهفته‌نامه‌ی دانشجویی «داد» کلیک کنید.

۲
۰
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
نخستین گام، آگاهیست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید