عباس پشتوان/ دانشجوی مقطع کارشناسی رشتهی مهندسی نفت دانشگاه صنعتی شریف
سارا محمودآبادی/ دانشجوی مقطع کارشناسی رشتهی شیمی دانشگاه صنعتی شریف
چند روز قبل، آماری از گرانترین مدارس غیرانتفاعی تهران در روزنامهی فرهیختگان منتشر شد. طبق این آمار، شهریهی ثبت نام مدارس غیرانتفاعی مشهور تهران، بیش از بیستمیلیون در سال است. فارغ از صحت و سقم اطلاعات منتشرشده، مشاهدهی این آمار نگارنده را به تالیف این نوشته ترغیب کرد.
تأسیس مدارس خصوصی در ایران سابقهای نسبتاً طولانی دارد و شروع آن به سال 1335 برمیگردد. پس از انقلاب پنجاهوهفت، طی دورهای ده ساله روند خصوصیسازی مدارس متوقف شد، به گونهای که دبیرستانهایی چون دبیرستان علوی نیز حق دریافت شهریه نداشتند. در سال 1353 قانون لغو مدارس خصوصی تصویب شد که تا سال 1367 ادامه داشت البته به استثنای تاسیس مدارس خصوصی اسلامی که با شروط زیادی همراه بود. از دههی دوم انقلاب تاکنون، با رشد افسارگسیخته و فزایندهی پولیسازی آموزش مواجه بودهایم. این پولیسازی ابعاد مختلفی داشته و در سطح متفاوتی انجام شده است. هدف این مقاله به طور خاص، بررسی مدارس غیرانتفاعی است. مدارسی که روزگاری تحصیل در آنها وجههی خوبی نداشت اما امروزه به یک مزیت برای دانشآموزان بدل شده است.
بسیاری از صاحبنظران آموزش و تعلیم و تربیت، حتی کسانی که گرایش های چپ ندارند، معتقدند که تحمیل منطق بازار به حوزهی آموزش، نتایج نابههنجاری به دنبال دارد. از این رو، آموزش باید دولتی بماند و تا حد امکان به سمت خصوصیشدن نرود. به همین دلیل است که سهم تأمین آموزش دولتها در دنیا به صورت میانگین حدود هشتادوپنج درصد است، آماری که در ایران به کمتر از پنجاه درصد رسیده است. دولتیبودن آموزش، میتواند تامینکنندهی حداقلی از عدالت اجتماعی در حوزهی تعلیم و تربیت باشد. اما در سالهای اخیر، این حوزه نیز از خصوصیشدن در امان نبودهاست گویی اغلب سیاستگذاری مسئولان در حوزهی اجتماعی سمت و سوی بازار آزاد را دارد. کیفیت نامناسب خدمات آموزشی دولتی حاکی از اینست که دولت ایران توانایی تأمین هزینههای آموزشی را ندارد به همین دلیل در جهت خصوصیسازی گام برمیدارد.
مدارس غیر انتفاعی چگونه رشد میکنند؟
هنگامی که یک مدرسهی غیرانتفاعی تأسیس میشود، برای جذب دانشآموزان باید مزیتهای مختص به خود را ایجاد کند. این مزیت در جنبههای مختلفی از جمله تبلیغات، محیطهای آموزشی متفاوت و مرفه، کادر آموزشی مجرب، برگزاری دورههای ویژه و ... معنا مییابد.
مدارس در رقابت با یکدیگر، تلاش در ایجاد مزیتهای بیشتر برای خود دارند. متناسب با افزایش این مزیتها، شهریهها نیز افزایش مییابند. در این شرایط آموزش تبدیل به کالایی میشود که قابل خرید و فروش است هرچه پول بیشتری بدهید، از آموزش باکیفیتتری بهرهمند میشوید. در این میان دهکهای پایین جامعه که قادر به تأمین هزینهی سرسامآور مدارس غیرانتفاعی نیستند، نمیتوانند چشم انداز روشنی برای آیندهی تحصیلی فرزندشان ترسیم کنند. این خانوادهها باید برای تشدید نابرابریهای اجتماعی در نسلهای بعد آماده شوند.
مسئله اما به اینجا ختم نمیشود. منطق پولیشدن مدارس پس از مدتی به مدارس دولتی نیز سرایت میکند. دولت نیز با مشاهدهی روند رو به رشد مدارس غیرانتفاعی، ترغیب میشود که از این بازار منفعتی کسب کند. به این ترتیب، مدارس دولتی نیز به بهانههای مختلف، مبالغ خرد و کلانی از دانشآموزان دریافت میکنند، این مبالغ اگر چه نسبت به شهریهی مدارس غیرانتفاعی کمترند، اما پروندهی آموزش رایگان باکیفیت را میبندند. آموزش از یک «حق» همگانی به یک «مزیت» و امتیاز تبدیل میشود.
طبق آمارمنتشرشده از سوی وزارت رفاه در سال نودوپنج، دسترسی سه دهک بالای جامعه به آموزش باکیفیت پنجاهوهشت درصد بوده است. این آمار برای سه دهک پایین جامعه تنها 5.4 درصد است.
عدد بده!
طبق آمارمنتشرشده از سوی وزارت رفاه در سال نودوپنج، دسترسی سه دهک بالای جامعه به آموزش باکیفیت پنجاهوهشت درصد بوده است. این آمار برای سه دهک پایین جامعه تنها 5.4 درصد است. نتیجهی این تفاوت در برخورداری از آموزش باکیفیت، در پویشهای آماری جدید در حال نمایانشدن است:
شصتوسه درصد از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی و علامه طباطبایی از سه دهک بالای جامعه هستند! و سه دهک پایین سهمی بیش از هشت درصد در این دانشگاهها ندارند.
از طرفی، ادعا میشود افزایش مدارس خصوصی، به بهبود معیشت معلمان کمک میکند. این در صورتی است که این فرآیند، در جهت بیثباتسازی نیروی کار است و ظلم در حق معلمان محسوب میشود. علاوه بر این، پولیشدن مدارس، رابطهی معلم و دانشآموز را به رابطهی فروشنده و خریدار تبدیل میکند که بر خلاف اخلاق آموزش است.
تبعات خصوصیسازی
بسیاری به غیرحقیقیبودن هزینههای مدارس خصوصی و روند گزینش کادر آموزشی در این مدارس انتقاد دارند. انتقادی که در پی پرونده آزار جنسی در یکی از دبیرستانهای خصوصی تهران شدت گرفت. از جهت دیگر خصوصیسازی آنطور که در صنعت صورت میگیرد در حوزهی آموزش و پرورش قابلیت اجرایی ندارد و یکی از چالشهای بسیار مهم در تمامی کشورهاست. عدهی زیادی آموزش و پرورش رایگان را ازمصادیق عدالت اجتماعی میبینند اما دولت ایران سال به سال با کاهش بودجهی آموزشی در مسیر خصوصیسازی گام برداشته است. زیرا با اجرای سیاستهای خصوصیسازی دولت از استخدام نیروی جدید سر باز میزند و در عوض بدهی معوقهی خود را پرداخت میکند. به مرور زمان نهتنها آموزش و پرورش رایگان در ایران کمتر و کمتر خواهد شد بلکه با رقابت آموزشی بین مدارس خصوصی، مدارس دولتی که توان رقابت با این مدارس را نخواهندداشت از کیفیت آموزشی چندانی نیز در مقایسه با مدارس خصوصی برخوردار نخواهند بود.
روند فزآیندهی خصوصیشدن مدارس، در حال بلعیدن حوزهی آموزش در ایران است. در این میان اما، معلمانی وجود دارند که در برابر این روند ایستادگی کرده و از حق آموزش رایگان برای دانشآموزان در سطح جامعه دفاع کردند. این دفاع البته با هزینههای زیادی از جمله زندان و طردشدن از نظام آموزشی همراه بوده و هست. به مناسب نزدیکی روز جهانی معلم، متن را با نام چهار تن از معلمان شریفی به پایان میبریم که اهمیت آموزش رایگان باکیفیت را درک کردند و با صدای رسا از آن دفاع کردند: محمد حبیبی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی و روح الله مردانی و...
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.