ویرگول
ورودثبت نام
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
خواندن ۴ دقیقه·۶ سال پیش

تبعیض جنسیتی و فمینیسم

 نمونه‌ای از تبعیض جنسیتی در یکی از روزنامه‌های کشور
نمونه‌ای از تبعیض جنسیتی در یکی از روزنامه‌های کشور

امیرمحمد ضیایی/ دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف

«مرد که گریه نمی‌کنه». «اون ماشینه خیلی بد می‌رونه، حتماً راننده‌ش زنه». «ملی‌پوشان تیم فوتسال زنان در جام ملت‌های آسیا مردانه جنگیدند». «کسی کو بُوَد مهتر انجمن/ کفن بهتر او را ز فرمان زن» (فردوسی). این‌ها مثال‌هایی از قضاوت تنها بر اساس جنسیت و برترنشان‌دادن یک جنسیت بر جنسیتی دیگر است که در زبان و ادبیات ما وجود دارد.

تبعیض جنسیتی یا جنسیت‌زدگی (sexism) به معنای قضاوت یا تبعیض بر اساس جنسیت افراد است. در جنسیت‌زدگی خصمانه یا خشونت‌آمیز، مردسالاری بر ذهن فرد حاکم است و جنس زن را جنس «ضعیف» می‌داند. در این نگرش مرد به خود این حق را می‌دهد که حقوق زن را کم‌تر از حقوق خود بداند و حتی او را تحقیر کند. مثالی از این نگرش مردی است که در خانواده قدرت را در دست دارد و به زن اجازه‌ی تصمیم‌گیری در امور زندگی مشترک را نمی‌دهد.

جنسیت‌زدگی خیرخواهانه اما نگاه ملایم‌تری نسبت به زن دارد. این نگرش، زن را موجودی لطیف و شکننده می‌بیند و معتقد است زن به دلیل لطافت زنانه‌اش نیاز به مردی دارد که از او محافظت کند. ماحصل چنین دیدی این است که زن باید نقش‌ها و شغل‌های کلیشه‌ای و محدود را بپذیرد. در جوامع سنّتی‌تر دیده می‌شود که مرد خانواده کارکردن همسرش را لکه‌ی ننگی برای مردانگی خود می‌داند و این اجازه را به او نمی‌دهد. این نگرش باعث می‌شود زن برای اینکه لطافت زنانه‌اش را زیر پا نگذارد خشمش را در خود فرو بریزد و بروز ندهد. به علاوه مرد نیز گریه را برای خود عار می‌داند چرا که گریه مال زن است و زن، ضعیف. ممکن است برای بعضی‌ها عجیب باشد که در خانواده مرد نقش خانه‌داری را برعهده داشته باشد و زن معاش خانواده را تأمین کند، زنی هوادار سرسخت یک تیم فوتبالی باشد یا زنی فحش رکیک بدهد! این‌ها مثال‌هایی از جنسیت‌زدگی خیرخواهانه هستند که از جنسیت‌زدگی خصمانه رایج‌تر و مخرب‌تر است.

پروفسورها «گلیک» و «فیسک» که در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۶ دو رویکرد جنسیتی خصمانه و خیرخواهانه را مطرح کردند این دو نگرش را دارای یک هدف و اساس مشترک دانسته‌اند: «‌حفظ موقعیت برتر مردان در ساختار هرم قدرت اجتماعی». در هر دو نگرش زن موجودی ضعیف و ناتوان دیده می‌شود و تلاش­ها در راستای محدودکردن حقوق و دامنه­ی اختیارات آن‌هاست.

فمینیسم

کلّیت فمینیسم خیلی ساده است: «همه‌ی انسان‌ها مستقل از جنسیت، رنگ پوست، نژاد، قومیت، دینی که با آن به دنیا آمده‌اند و هر چیز غیراکتسابی دیگر باید حقوق و فرصت‌های برابر داشته باشند.» هر انسانی چه مرد و چه زن حقوق برابری دارند. اشتباهی که بعضی‌ها دچار آن می‌شوند این است که برابری را با یکی‌بودن اشتباه می‌گیرند. بدیهی است که مرد و زن با هم تفاوت دارند.

هر کدام تفاوت‌های بیولوژیکی و هورمون‌های مختص به خود را دارند. هزاران سال قبل قدرت فیزیکی و بدنی نقش تعیین‌کننده‌ای در کسب موقعیت‌های اجتماعی داشت و از آن‌جا که مردان به طور کلّی قدرت فیزیکی بیشتری دارند قدرت اجتماعی بیشتری نسبت به زنان پیدا می‌کردند. اما امروزه ساختار جوامع بسیار تغییر کرده است و هورمون یا زور بازو نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت یا رهبری ندارد؛ بلکه به عواملی مانند تلاش، خلاقیت، سواد و خیلی از عوامل دیگری بستگی دارد که «ریش‌داشتن یا نداشتن» جزو آن‌ها نیست.

هدف کلّی فمینیسم ازبین‌بردن نابرابری و تبعیض جنسیتی و مبارزه با نظام مردسالاری است. در بعضی از شغل‌ها دستمزد زن، کم‌تر از مردی با تجربه و توانایی یکسان است. زنان ۵۲٪ جمعیت دنیا را تشکیل می‌دهند و حدود دو سوم از کارهای دنیا را انجام می‌دهند؛ اما تنها یک‌دهم درآمد جهانی را به دست می‌آورند. در فرهنگ معیوب، انگشت اتهامات به سمت قربانی تجاوز جنسی گرفته می‌شود تا متجاوز. چه بسیار تجاوزهایی که به خاطر ترس از رفتن آبروی خانواده قربانی گزارش و پیگیری نمی‌شود.

از نشان‌واره‌های مشهور فمینیسم
از نشان‌واره‌های مشهور فمینیسم

فمینیسم در ایران

در دوره­ی قاجار، زنان در انزوا به سر می‌بردند و از تعامل با «محیط بیرون خانه» محروم بودند. آن‌ها فرمانبردار مرد خانواده و تسلیم وضعیت موجود بودند. از زمان مشروطه به بعد و در سایه­ی جریان مدرنیته، جرقه‌های فمینیسم و احقاق حقوق زنان زده شد؛ به طوری که زنان در مبارزات مشروطه حضور فعالی پیدا کردند. اولین بار در سال ۱۳۴۱ در پی انقلاب سفید زنان حق رأی‌دادن پیدا کردند. یک سال بعد با تصویب قانون حمایت خانواده، زنان حق درخواست طلاق به دست آوردند و شرایط چندهمسری سخت‌تر شد. پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بعضی از حقوقی که زنان قبلاً به دست آورده بودند مانند قانون خانواده، حق سقط جنین و اختیار در حجاب لغو شد. در سالیان اخیر شاهد تلاش‌هایی جدّی برای برقراری حقوق برابر زنان و مردان بوده‌ایم. اعتراض‌های مدنی برای بازنگری در قانون حجاب اجباری نمونه‌ای از این تلاش‌ها است. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی در سال ۱۳۹۴ طرح گشت ارشاد را ناموفق نامید و علت آن را فقدان مطالبه و خواست عمومی جامعه نسبت به حجاب اجباری عنوان کرد. در سال‌های گذشته مخالفان ورود زنان به ورزشگاه این خواسته را خواسته‌ی اکثریت جامعه نمی‌داستند. در ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ طبق نظرسنجی‌ای که توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام گرفت ۶۱.۱ درصد مردم ایران موافق حضور زنان در ورزشگاه‌ها هستند.

امیدواریم مسئولان و حاکمان به خواست اکثریت جامعه توجه کنند و با احقاق حقوق زنان، نیمی از جمعیت کشور حضور فعال‌تر و سازنده‌تری در جامعه داشته باشند. در پرتو آزادی مدنی و حقوق و فرصت‌های برابر برای افراد جامعه، کشور با سرعت بیش­تری در مسیر توسعه حرکت می‌کند.

این نوشته از چندین منبع یاری گرفته است. شما می‌توانید با مراجعه به کانال پیام‌رسان «تلگرام» نشریه آن‌ها را مشاهده کنید.

برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام دوهفته‌نامه‌ی دانشجویی «داد» کلیک کنید.

فمینیسمتبعیضزنانگیمردسالارینابرابری
نخستین گام، آگاهیست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید