یاسمن کارگر/دانشجوی دورهی کارشناسی رشتهی مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف
در سال اخیر جایزهی صلح نوبل به «نادیا مراد»، دختر کرد ایزدی، اهدا شد و حرفهای زیادی در مورد او زده شد اما کمتر کسی از اتفاقاتی که در مدت اسارتش بر سر او آمده بود اطلاع دارد.
نادیا بعد از رهایی از دست داعش به سازمان ملل رفت و اکنون جایزهی صلح نوبل را دریافت کرده است. علت دریافت این جایزه، کتابش نبود؛ علت، شجاعت غیرمعمول او در بازگویی رنجهایش و تلاش برای پایان دادن به این نوع خشونت بود.
در سال 2014 زمانی که نادیا بیستویک ساله بود، داعشیان به روستای کوجوی عراق حملهور شده و پس از انتقال نادیا و بسیاری از دختران ایزدی به موصل، ازآنها به عنوان بردهی جنسی استفاده میکردند و طبق گفتههای نادیا مراد، آنان را به شیوههای غیرانسانی مورد تجاوز مکرر و وحشیانه قرار میدادند.
او در کتاب زندگینامهی خود با عنوان «آخرین دختر» از تجربهی سه ماههی خود به عنوان بردهی جنسی صحبت میکند. نادیا در این باره میگوید: «همهی دختران جوان و حتی کودک را گروهگروه کردند و من به همراه 150 زن دیگر به موصل منتقل شدیم و در ساختمانی اسکان داده شدیم که قبل از ما زنان دیگری هم به آنجا برده شده بودند؛ در آن زمان آزارها و بی حرمتی داعشیان به اوج خود رسیده بود.»
او در ادامه میگوید: «هرکداممان را چندین بار خریدوفروش کردند، بچهها مانند هدیه دستبهدست میشدند و ما هم از دست یک گروه متجاوز به دست گروهی دیگر میافتادیم. من در یک زمان بردهی جنسی سیزده مرد بودم. گاهی در یک روز آنقدر به من تجاوز میشد که از هوش میرفتم و دیگر نمیفهمیدم کجا هستم، گاهی دست و پایم را میبستند و با زنجیر به جایی قفل میکردند و مثل حیوان بر سرم میریختند و آزارم میدادند. گاهی تنم را با تهسیگارشان میسوزاندند و هر وقت که میفهمیدند قصد فرار دارم، «سلمان»، سر کردهی آنها، چند نفر از مردانش را سراغم میفرستاد.»
در قسمتی از کتابش که از نظر نگارنده، نقطهی اوج کتاب اوست و تلخ ترین صحنه را نمایان میکند، میگوید: «در شب اول، یک مرد غول پیکر به سراغم آمد که راحت سه برابر جثهی من را داشت و میتوانست با یک حرکت استخوانهایم را خُرد کند ولی من در مقابل وی ایستادم و از اینکه به من نزدیک شود ممانعت کردم ولی او مرا کتک زد و بعد به من تجاوز کرد. بعد از او یک مرد دیگر و باز هم یک مرد دیگر و این ادامه داشت و من به یکیک آنها التماس میکردم که حداقل من را برای خودش نگه دارد و نگذارد که بقیهی مردها به من تجاوز کنند اما تنها چیزی که آنها میخواستند این بود که دینم را عوض کنم و به جنگجوهای آنها بپیوندم اما من قبول نکردم و در قبال آن آنها من را هر شب به عنوان بردهی جنسی به یک یا چند نفر هدیه میدادند.»
در واقع این نوع بردگی و سوءاستفادهی جنسی بخشی از استراتژی جنگی داعشیها علیه ایزدیها و دیگر اقلیتهای مذهبی بود و فقط به این علت بود که ایزدیها از دین خود برگردند و به آنها بپیوندند و اگر این خواستهی آنها انجام نمیشد به نسلکشی خود ادامه میدادند.
در نهایت، نادیا موفق به فرار از دست داعشیان شد و در سال 2015 به عنوان پناهنده به آلمان رفت و با انتشار کتاب «آخرین دختر» برندهی جایزهی صلح نوبل شد. نادیا در پایان کتابش میگوید که: «آنهایی که زن هستند متوجه میشوند که زنان ایزدی با چه خطراتی مواجه بودند». او میخواهد صدای کمکخواهی این زنان در بند را به جهانیان برساند.
آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفسهایم خون میچکید. آن روز مرگی بودم در روحی.
دردناکتر از همهی اینها متن سخنرانی نادیا بعد از دریافت جایزهاش در سازمان ملل متحد بود: «نامشان داعش بود، آمده بودند که ما را به جهنم ببرند و خودشان سر راه به بهشت بروند...مادرم برای سکس شرعی بسیار پیر بود و طعم حوریان بهشتی را نمیداد، او را کشتند...خواهر کوچکم را همچون برهای تازه نگه داشتند؛ او باکره بود، همچون مریم، کمی معصومتر، همچون آب زلال...خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت مساوی تقسیم کردند...خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشته و به او شهادتین یادمیدادند، باید میگفت «الله اکبر» و او از فرط تشنگی جان داد...خدا شاهد بود سیاه بودند، زبانشان را نمیفهمیدیم، مردانی با ریشهای بلند، مغزهای کوتاه، باورهای سخت...نامشان عقرب، ملخ و سوسمار بود...لشکری از جن و پشم و اعتقاد...آنها آمدند آرزوهای من را کشتند، و من را غنیمت صدا میزدند...آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفسهایم خون میچکید...آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کردهبود...در من انسان مرده بود و لاشهای بودم که حتی مومیایی هزارسالهاش ارزش نداشت...آن روز مرگی بودم در روحی.»
نادیا علاوه بر اینکه برندهی جایزهی صلح نوبل شد، توانست در جایگاه سفیر حسن نیت سازمان ملل متحد قرار گیرد و برای هدف خود که رسیدگی به بازماندگان قاچاق انسان است تلاش کند و تمامی فعالیتهای وی برای افزایش آگاهی دربارهی وضعیت قربانیان قاچاق انسان به خصوص دربارهی زنان و دختران متمرکز شده بود.
طبق گفتههای نادیا، او قصد دارد تمام ادامهی زندگیاش را وقف رساندن صدای قربانیان تجاوز و بردگی جنسی به گوش جهانیان کند. نادیا با درد و رنجی که زنان از سوءاستفادهی جنسی بردهاند مبارزه کرد تا احترام به زنان احیا شود. در این راه به افراد بیشتری نیاز داریم تا از چیزی که نادیا دفاع کرد، دفاع کنند: «حقوق زنان»
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.