ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
خواندن ۲۰ دقیقه·۴ سال پیش

جنگ و صلح در خاورمیانه

نگاهی به اتفاقات اخیر وتنش‌ها در خاورمیانه

علی بهرامی ثانی/ فارغ‌التحصیل رشته‌ی مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف

این روزها وقتی نام خاورمیانه را بر زبان می‌آوریم تصاویر متضادی پیش روی دیدگانمان متصور می‌شویم؛ از ویرانی و جنگ و آوارگانِ پناه‌جو تا ثروت و رفاه شیوخ خلیجی پشت سر هم نمایان می‌گردند. خاورمیانه منطقه‌ای است که با بیشترین ذخایر انرژی جهان در مرکز مسیر تجارت جهانی نیز واقع شده است. این مرکزیت تنها به تجارت و انرژی ختم نمی‌شود بلکه مرکز تنازعات و مناقشات فراوانی نیز است. منطقه‌ای که شاید هیچگاه نتوان رنگ و روی آرامی را در آن متصور شد. هرچند ناآرامی‌های زیادی را تا کنون پشت سر گذاشته است اما همچنان پرونده‌ها و پس‌لرزه‌های زیادی از مناقشات پیشین در کنار اتفاقات جدیدتر منافی ثبات در این منطقه هستند.

ما در این مقاله سعی داریم دید بازتر و جامع‌تری نسبت به آن‌چه در حال وقوع است از، بخصوص، وقایع اخیر و پیشین بر آینده‌ی خاورمیانه به مخاطب خود بدهیم. می‌کوشیم با شرح و بررسی چهار اتفاقی که در یک ماه گذشته یشترین رپرتاژ خبری و اهمیت را در منطقه خاورمیانه داشته‌اند به هدف مذکور برسیم؛ 1- طرح قرارداد 25 ساله‌ی ایران و چین، 2- انفجار بندر بیروت، 3- قرارداد عادی‌سازی روابط امارات متحده‌ی عربی و اسرائیل و 4- کشف منابع گازی در آب‌های مورد مناقشه ترکیه و یونان در دریای مدیترانه. بدیهی است انتخابات 13 آبان ایالات متحده آمریکا نیز از اهمیت زیادی برخوردار است لذا ما بررسی این واقعه را در مواردی که تاثیرگذار خواهد بود بیان می‌کنیم.

قرارداد 25 ساله ایران و چین

دونالد ترامپ وقتی در سال 2016 به عنوان رییس جمهور ایالات متحده از برنامه‌ی جامع اقدام مشترک، برجام، خارج شد همزمان در خاورمیانه کشورهای زیادی درحال دست و پنجه نرم کردن با خطر دولت اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش» بودند. در همین احوال بود که جمهوری اسلامی ایران با کمک‌های مالی و بیشتر از طریق سپاه قدس، شاخه‌ی بین‌المللی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، همراه با گروهک‌های شیعی مستقر در عراق همچون حشدالشعبی و حمایت از دولت مرکزی سوریه، بشار اسد، در حال مبارزه با داعش بود. پس از اینکه دونالد ترامپ نیز با تشکیل ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا به مقابله با داعش برخاست و به فاصله‌ی سه سال و در نهایت معدوم کردن ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، خطر داعش را به گفته خود ریشه‌کن کرد این بار نوبت به آن رسیده بود که فشارهای خود بر ایران را نسبت به قبل بیشتر کند.

در همین مدت سه ساله البته دونالد ترامپ علاوه بر اینکه دایره تحریم‌ها را بر ایران تنگ‌تر می‌کرد با چین نیز وارد مشاجرات فراوانی گردید که دامنه‌ی آن‌ها در ماه‌های گذشته بعد از کش و قوس‌هایی به خاورمیانه کشیده شد. چین پیشتر با کشورهای خاورمیانه ارتباطات زیادی داشته است اما عوامل ذیل را می‌توان به عنوان انگیزه‌های اصلی ورود بیش از پیش چین به خاورمیانه نام برد:

- حضور فعال به عنوان بازیگری در عرصه‌ی جهانی: چین هم‌اکنون دومین اقتصاد دنیا است، ارتشی قدرتمند دارد و اهرم‌های اصلی فشارش بر آمریکا و اروپا بیشتر شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی است. بلحاظ سیاسی نیز مجادلات زیادی با آمریکا بر سر خروج نیروهای آمریکایی از دریای چین دارد. ورود به خاورمیانه اهرم فشار خوبی است برای اینکه زمین شطرنج خود و آمریکا را گسترده‌تر کند. هرچند اهمیت حضور چین در خاورمیانه بیش از شطرنج چین با آمریکا نشان دادن قدرت چین در دنیا می‌تواند باشد. گرچه چین هم‌اکنون در جیبوتی یک پایگاه نظامی دارد اما ایران نیز می‌تواند گزینه‌ی خوبی برای آن‌ها برای داشتن یک پایگاه نظامی دیگر باشد.

حضور محمدجواد ظریف در مجلس جهت توضیح در مورد قرارداد 25 سال ایران و چین. 15 تیر99 خانه ملت. تسنیم.
حضور محمدجواد ظریف در مجلس جهت توضیح در مورد قرارداد 25 سال ایران و چین. 15 تیر99 خانه ملت. تسنیم.

- انتقال بندر تجاری چین از پاکستان به ایران: پس از اینکه پاکستان به مرور از عربستان فاصله گرفت و مناقشات این کشور با هندوستان بر سر مناطق شمالی این کشور بالا گرفت بیش از پیش موقعیت پاکستان را متزلزل کرد خصوصا وقتی با فاصله از عربستان به ترکیه‌ای نزدیک‌تر شد که مدت‌ها بود سیاست‌های خصمانه‌تری را در مناطق اطراف خود پیش گرفته بود. این مسئله یکی از اهداف چین را که ارتباط با کشورهای عربی و جذب سرمایه‌ی آن‌ها و ایجاد بازاری همچون آمریکا در آن‌ها بود برای چین از رنگ و لعاب انداخت. اما ایران کشوری است که چین می‌تواند بوسیله‌ی طعمه قراردادن آن بدون اینکه حسابی پس بدهد یا متوجه خطری شود از آن به نفع خود برای استفاده از منابع مالی اعراب استفاده کند. لذا با انتقال این بندر نه تنها می‌تواند با سرمایه‌گذاری در خطوط آهن و یا حتی کانال آبی، کشورهای آسیای مرکزی را به آب‌های آزاد متصل کند و نفع ببرد بلکه می‌تواند ایران را طعمه‌ی سواستفاده خود از کشورهای خلیجی کند.

اما ایران بدنبال چیست؟ پس از شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، در عراق توسط ارتش ایالات متحده، ایران یکی از مهم‌ترین مهره‌های خود در منطقه را از دست داد و این باعث شد فشار بیشتری به نیروهای تحت حمایت ایران در عراق و سوریه توسط آمریکا و اسرائیل وارد شود. اسرائیل تقریبا به تمامی تاسیسات نظامی ایران در این دو کشور حملات هوایی پی در پی داشت و آمریکا نیز با سخت‌تر کردن تحریم‌ها بخصوص در حوزه‌ی فروش نفت درآمد ایران از فروش نفت را به چیزی حدود 750 میلیارد تومان در شش ماه نخست امسال رساند. در این بین با اعتراضات مردمی عراق و تغییر دولت این کشور شاهد فاصله گرفتن عراق از ایران شدیم. عراق بلافاصله پس از روی کار آمدن نخست‌وزیر جدید خود انتقال برق از ایران را به ترکیه محول کرد و در کنار آن برای به صفر رساندن واردات گاز از ایران با شرکت نفت آمریکاییِ شورون بر سر سرمایه‌گذاری در تاسیسات استخراج و پالایش گاز به توافق رسید.

این‌ها جملگی در حالی اتفاق افتاد که هنوز انفجار بیروت رخ نداده بود که اخبار قرارداد 25 ساله ایران و چین در رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد. بواقع می‌توان گفت ایران بدنبال برهم زدن بازی‌ها و روابط منطقه‌ای در تلاش برای جلب متحدی فرامنطقه‌ای است. چین به ظن دولتمردان ایرانی می‌تواند همراه با روسیه در کنار ایران در سوریه و دیگر مناطق حتی یمن یاری‌رسان خوبی برای ایران باشد. اما مسئله اعتماد به چین و کنکاش نفعی که چین از این معاهده می‌برد کمی دور از چیزی است که شاید دولتمردان ایرانی متصورند. پیش از انفجار بیروت و پس از آنکه جو بایدن رقیب انتخاباتی دونالد ترامپ لیستی از فعالیت‌هایش در قبال مسائل مختلف جهان منتشر کند صحبت‌های زیادی از قرارداد بر سر زبان‌ها بود اما پس از انتشار لیست بایدن چین و ایران هر دو چشم به انتخابات دوختند و حتی میزان تجارت این دوکشور نسبت به قبل کاهش یافت. چینی‌ها در رویای توافق بهتر با بایدن و ایرانیان در سودای بازگشت آمریکا به برجام. این درحالی است که با روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ هم می‌توانیم، حتی به گفته خود او، شاهد قرارداد جدیدی میان ایران و آمریکا باشیم چرا که شرایط بد اقتصادی ایران بگونه‌ای نیست که جمهوری اسلامی ایران بتواند چهار سال دیگر در حالیکه تحریم‌ها سفت و سخت‌تر می‌شوند و احتمالا در منطقه نیز با روابط حسنه‌ای که کشورهای عربی با اسرائیل برقرار می‌کنند و فشارهایی که بر متحدین و مناطق تحت نفوذ ایران نیز بیشتر می‌شود، از این دوران گذر کند.

چین از طریق حمایت از ایران می‌تواند با آمریکا بر سر موارد بیشتری معامله کند و امتیاز بگیرد و ایران را هم طعمه‌ای برای جلب سرمایه اعراب و هم، محلی برای درآمد از طریق مسیرهای تجاری و حصول انرژی کند.

اما این انفجار و پس از آن حضور فرانسوی‌ها در لبنان و متهم شناخته شدن حزب‌الله در ترور نخست‌وزیر سابق این کشور فشارها بر ایران در منطقه را بیشتر کرد. این‌ها در کنار ضعف ایران در کمک‌های مالی به گروه‌های تحت حمایت خود در سوریه و عراق باعث شده است تقریبا اکثر سرمایه‌گذاری‌های پیشین این کشور در منطقه سوخت شوند. در این بین کاهش ثبات حاکمیت در ایران خصوصا در وقایع آبان‌ماه را نمی‌توان نادیده گرفت. وقایعی که خصوصا از نظر چین نهان نیستند. آمریکا نیز حتی اگر با جو بایدن بار دیگر در خاورمیانه بخواهد صف‌آرایی کند نمی‌توان گفت به برجامی باز می‌گردد که زمانی ایران در آن اهرم‌هایی داشت که هم‌اکنون یا آن‌ها را ندارد، مثل شهید قاسم سلیمانی، و یا بسیار ضعیف شده‌اند، گروهک‌های تحت حمایت ایران در عراق و سوریه و لبنان.

اما باید دید هم‌اکنون با نزدیک‌تر شدن اسرائیل به خلیج فارس از طریق امارات متحده‌ی عربی، ایران امتیاز بیشتری برای چین قائل می‌شود یا خیر! چرا که ایران به کمک‌های تسلیحاتی زیادی نیاز دارد که تنها از طریق چین یا روسیه می‌تواند به آن‌ها دست یابد و در این میان چین در پیش‌نویسی که هرچند قطعی نمی‌باشد قول‌هایی ضمنی در این موارد به ایران داده است. هرچند این مورد هم طبیعتا متاثر از لایحه تحریم تسلیحاتی ایران است.

در جمع‌بندی این مورد می‌توان گفت ایران به حضور چین در خاورمیانه بعنوان یک حامی فرامنطقه‌ای نیاز دارد و چین نیز از طریق حمایت از ایران، هرچند روی کاغذ، می‌تواند با آمریکا بر سر موارد بیشتری معامله کند و امتیاز بگیرد و ایران را هم طعمه‌ای برای جلب سرمایه اعراب و هم، محلی برای درآمد از طریق مسیرهای تجاری و حصول انرژی کند. این‌ها همگی در سایه‌ی ثبات حکومت مرکزی در ایران و عدم روی کار آمدن حزب دموکرات در آمریکا می‌تواند شدنی باشد. در غیر این صورت و روی کار آمدن جو بایدن انتظار می‌رود ایران و چین به علت کاهش فشارها بر هر دو کشور و خصوصا احتمال بهبود نسبی معاملات بانکی ایران این معامله را بسیار محدودتر و حتی در مدت زمانی کوتاه‌تری بایکدیگر به امضا برسانند.

لبنان اکنون یکی از زمینه‌های مستعد برای ورود امارات است. امارات می‌تواند هم از طریق خود لبنان و هم از طریق اسرائیل هر دو وارد مذاکرده شده.

1- انفجار بندر بیروت

انفجار یا تراژدی بندر بیروت؛ بیشتر چیزی شبیه به یک آهِ از نهاد بلند شده می‌نمود. بیروت مدت‌ها بود صحنه‌ی اعتراضات خیابانی بود. و این انفجار حکمی شبیه به آب پاکی بر دستان سیاستمداران این کشور داشت. بلافاصله پس از این انفجار امانوئل مکرون، رییس جمهور فرانسه، به بیروت سفر کرد و بنا به خواسته‌ی مردم بیروت تصمیم به حضور بیشتر نیروهای فرانسوی در لبنان گرفت. این‌ها درحالیست که پس از این انفجار دادگاه بین‌المللی جهت رسیدگی به پرونده ترور نخست‌وزیر پیشین لبنان، رفیق حریری، یکی از اعضای حزب اللهِ لبنان را متهم شناخت.

اما فرانسه تنها کشوری نیست که حضور موثر در عرصه سیاست لبنان را در دستور کار داشته است. جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی، اسرائیل، ایتالیا و ایالات متحده از دیگر کشورهایی هستند که همواره به تعارض منافع گروه‌های مختلف در لبنان چشم داشته و حتی دامن زده‌اند. هم‌اکنون که این مقاله در حال نگارش است سفیر سابق لبنان در آلمان، حسان دیاب، مامور تشکیل کابینه‌ای است که گفته می‌شود از حمایت تمامی گروه‌ها نیز بهره‌مند است. این امر جز در ماه‌های دیگر معلوم نخواهد شد.

حال به بررسی نقش برخی از این کشورها پس از این انفجار و جایگاه هریک می‌پردازیم. جمهوری اسلامی ایران توسط حزب الله در تلاش خواهد بود موقعیت پیشین خود را خفظ کند. با روی کار آمدن دولت بعدی که به احتمال زیاد مورد حمایت فرانسه و دول غربی است می‌توان گفت باید شاهد افزایش فشارها در لبنان بر حزب الله بود. لبنان کشوری است با آرای گوناگون سیاسی و حال اگر فشار بر حزب اللهی که نمی‌تواند همچون گذشته از ایران حمایت شود، زیاد گردد می‌توان شاهد برخوردهای خصمانه‌تری از این گروه بود. از طرفی داشتن جایگاه رفیع در سیاست لبنان را بواسطه مقابله با اسرائیل حق خود می‌دانند و از سوی دیگر بواسطه حمایت‌هایی که می‌شوند نمی‌توانند از تلاش برای حفظ جایگاه خود دست بکشند. کما اینکه چندی پیش شاهد آن بودیم؛ عده‌ای سوار بر موتور با پرچم حزب الله به معترضین در خیابان‌ها حمله‌ور شده و آن‌ها را متفرق کردند.

نمایی از اعتراضات داخلی لبنان پس از انفجار بیروت. رویترز.
نمایی از اعتراضات داخلی لبنان پس از انفجار بیروت. رویترز.

پس از آنکه مدارکی دال بر نقش عربستان سعودی در ماجرای «ترور قرن»، ترور رفیق حریری که به جنگ 33 روزه انجامید، عربستان سعودی تقریبا از عرصه سیاسی لبنان فاصله گرفت و امارات متحده‌ی عربی را جایگزین خود نمود. یکی از نکات حائز اهمیت در این اتفاقات و توالی انفجار و معاهده‌ی عادی سازی روابط اسرائیل و امارات را می‌توان در این قسمت مورد بررسی قرار داد. سال‌ها کشورهای عربی خروج اسرائیل از برخی مناطق را از شروط عادی سازی روابط خود با اسرائیل نام می‌بردند اما به ناگاه امارات از شروط خود عقب کشیده و با اسرائیل دست به عادی سازی روابط می‌زند. مسائل و تاثیرات کلی آن را در بخش خود بررسی می‌کنیم در این جا اما نکته‌ای کمتر دیده شده نهفته است. امارات کم‌کم دارد وارد مسائل مهم خاورمیانه می‌شود. لبنان اکنون یکی از زمینه‌های مستعد برای ورود امارات است. امارات می‌تواند هم از طریق خود لبنان و هم از طریق اسرائیل هر دو وارد مذاکرده شده و حتی مناقشه این دو کشور را برای حداقل مدتی آرام کند. امارات کلید ورود اسرائیل به کشورهای خلیجی مهم همچون عمان، بحرین و در نهایت عربستان می‌تواند باشد لذا یکی از اتفاقات قریب‌الوقوع را می‌توان معامله امارات و اسرائیل بر سر آرام شدن مناقشه لبنان از سوی اسرائیل و ارتباط با دیگر کشورهای عربی از سوی امارات متحده عربی نام برد. پیش از انفجار بیروت شاید لبنان با این مسئله کنار نمی‌آمد اما هم‌اکنون که دست بالا با حزب الله نبوده و صحبت از آرامش به میان می‌آید می‌توان گفت امارات شانس بالایی برای این میانجی‌گری دارد.

نقش ایالات متحده و کشورهایی نظیر ایتالیا و فرانسه ابعاد تاریخی و امنیتی دارد. ایالات متحده بطور خاص مدت‌ها در این منطقه فعالیت‌های امنیتی خود را برای زیر نظر داشتن فعالیت‌های حزب الله داشته است. حتی پس از ترور رفیق حریری، حزب الله؛ آمریکا و اسرائیل را متهمان این ترور معرفی کرد.

امارات بارها نشان داده است که لزوما تحت سیطره‌ی کامل عربستان سعودی نیز نمی‌باشد. این کشور در اتفاقات یمن و سوریه از عربستان پیروی نکرد.

2- قرارداد عادی‌سازی روابط امارات متحده‌ی عربی و اسرائیل

شاید بتوان از آن به مهم‌ترین رویداد این روزهای خاورمیانه برد. ممکن است حتی 10 سال آینده برخی از آن به عنوان مهم‌ترین قرارداد دهه اخیر خاورمیانه یاد کنند. امارات مدت‌ها به دور از سر و صدا در حال مذاکره با اسرائیل برای عادی‌سازی روابط خود بوده است. می‌توان دو دلیل عمده برای این اتفاق برشمرد؛

- چراغ سبز عربستان برای برقراری صلح در خاورمیانه: با انتخاب محمد بن سلمان بعنوان ولیعهدِ پادشاه عربستان سعودی، سیاست‌های داخلی و خارجی عربستان به سمت کاهش تنش و ارتباط بیشتر با تمامی کشورها و نه فقط بلوک غرب پیش رفت. از جمله مهم‌ترین مناقشات عربستان در منطقه مسئله اسرائیل و فلسطین است که عربستان عادی‌سازی روابط خود و دیگر کشورهای عربی با اسرائیل را منوط به بازگشت اسرائیل به مرزهای پیش از 1976 است. در این بین عربستان که بارها مورد اعتراض مقامات کشورهای مختلف بر سر عدم حاضر شدن برای مذاکره اسرائیل بوده است با این چراغ سبز به امارات متحده عربی و باز کردن حریم هوایی کشور خود بر هواپیماهای اسرائیلی می‌خواهد گامی مهم در جهت صلح در خاورمیانه با اسرائیل بردارد و هم‌اکنون منتظر پاسخ اسرائیل به این چراغ سبز است. در این بین نمی‌توان از نقش ایالات متحده نیز چشم‌پوشی کرد.

- جای خالی آمریکا در منطقه را چه کسی پر می‌کند؟ امارات از مدت‌ها پیش‌تر نشان داده بود بدنبال افزایش نقش خود در اتفاقات پیرامون کشورهای دیگر منطقه است. از طرفی از تجربه خروج انگلستان و فرانسه از منطقه و سپردن منطقه به آمریکا در گذشته نیز آگاه بود. حال با روند کاهش نیروهای آمریکایی در منطقه و چرخش سیاست‌گذاران آمریکایی به سمت خروج از منطقه، اسرائیل می‌تواند گزینه‌ی خوبی برای پر کردن جای آمریکا در جهت حفظ منافع این کشور و همچنین تامین امنیت منطقه باشد. از طرفی روابط حسنه با اسرائیل یعنی دسترسی به لابی‌های سیاسی پرقدرت در ایالات متحده که نه تنها امارات می‌تواند از آن سود ببرد بلکه متحدین این کشور در منطقه نیز از آن بهره‌مند خواهند شد.

امارات البته بارها نشان داده که لزوما تحت سیطره‌ی کامل عربستان سعودی نیز نمی‌باشد. این کشور در اتفاقات یمن و سوریه از عربستان پیروی نکرد. در مورد یمن هرچند در آغاز به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان پیوست لکن پس از چندی از ائتلاف جدا شد و رویکرد خصمانه خود را کنار گذاشت. در مورد سوریه نیز پس از آنکه دولت اسد توانست به کمک ایران و روسیه قدرت خود را حفظ کند؛ امارات سفارت خود در دمشق را مجدد بازگشایی کرد تا مورد انتقاد عربستان سعودی و خصوصا دولت اسلام‌گرای رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، واقع گردد.

اما امارات نیازمند حرکتی است تا بتواند خود را بیش از پیش بعنوان یک مهره‌ی مهم برای دول غربی و خصوصا آمریکا مطرح کند. با توجه به اینکه این روزها ولیعهد عربستان بیشتر درگیر مسائل داخلی و اصلاحات داخلی است موقعیت بسیار خوبی برای امارات مهیا شده است تا بتواند جایگاه خود را به عربستان نزدیکتر و یا حتی فراتر ببرد. دو رویکرد مهم می‌توان برای امارات پیش‌بینی کرد: 1- افزایش قدرت تسلیحاتی. 2- افزایش قدرت سیاسی. گرچه این دو هر دو بایکدیگر نیز می‌توانند محقق گردند.

در مورد گزینه اول و افزایش قدرت تسلیحاتی می‌توان این‌گونه گفت که به کمک اسرائیل، امارات می‌تواند به تسلیحات پیشرفته و فوق پیشرفته ایالات متحده آمریکا دست یابد. در این میان می‌توان رویای داشتن حتی بمب اتم را نیز برای امارات در نظر گرفت. با یک نگاه به تاریخ منطقه نیز می‌توان اذعان داشت که امارات می‌داند داشتن قدرت تسلیحاتی بالا می‌تواند نقش این کشور در مناقشات و انواع روابط دیپلماسی را پر رنگ‌تر کند. تجربه‌ی ایرانِ پیش از 1979، عراق پیش از جنگ خلیج فارس و عربستان سعودی شاهدان این رویکرد هستند. از طرفی امارات تجربه عربستان سعودی، پاکستان، ایران، سوریه و عراق را نیز بر سر دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای در ذهن دارد. تاسیسات سوریه و عراق که توسط جنگنده‌های اسرائیلی بمباران شدند. جمهوری اسلامی ایران نیز بشدت توسط آمریکا و کشورهای گوناگون با تحریم‌های مختلف روبرو گردید. پاکستان اما با وجود اینکه به این سلاح رسید اما تحریم‎‌های شدیدی بر این کشور وضع گردید تا جایی که اقتصاد این کشور تا فروپاشی کامل نیز پیش می‌رفت. اما عربستان سعودی تجربه‌ی متفاوتی دارد. آن‌ها پول‌های زیادی را نیابتی از طریق پاکستان برای دستیابی به سلاح هسته‌ای هزینه کردند و پاکستان برای دستیابی به این سلاح کمک‌هزینه‌های زیادی از عربستان دریافت کرد هرچند این کمک‌ها برای عربستان نتیجه‌ای در برنداشت. حال امارات با اشراف بر این سرگذشت‌ها باید دید می‌تواند از طریق اسرائیل به این سلاح دست یابد یا خیر!

در مورد دوم می‌توان به اهمیت صلح اسرائیل و فلسطین اشاره کرد. امارات هم‌اکنون روابط خوبی با هردوی این کشورها دارد. این کشور می‌تواند در قبال برقراری ارتباط اسرائیل با دیگر کشورهای عربی و اتصال اسرائیل به خلیج فارس به عنوان میانجی در روابط اسرائیل و فلسطین وارد شود. ورود امارات به فلسطین در کنار حضور نیروهای فرانسوی و متمایل شدن قدرت در این کشور به سمت گروه‌های غیر حزب‌اللهی همگی در جهت منافع اسرائیل بود و از طرفی هراس امارات و دیگر کشورها از تهدیدی که از نظر آن‌ها ایران مسبب آن است با حضور اسرائیل هنگام خروج آمریکا کاهش خواهد یافت.

3- کشف منابع گازی در آب‌های مورد مناقشه ترکیه و یونان در دریای مدیترانه

از زمان روی کار آمدن دولت اسلام‌گرای رجب طیب اردوغان در ترکیه، ترکیه بیشتر به سمت به رخ کشیدن قدرت نظامی و سیاسی خود در منطقه رفته است. در حوزه‌ی سیاست خارجه‌ی این کشور و در خاورمیانه بطور خاص می‌توان ارتباطات این کشور با کشورهای پاکستان، سوریه، لیبی، جمهوری اسلامی ایران و با احتمال خوبی در آینده نزدیک لبنان را مورد بررسی قرار داد.

از جمله مهم‌ترین اتفاقات اخیر در دستگاه دیپلماسی پاکستان چرخش این کشور از سوی عربستان به سمت ترکیه‌ای است که بزرگترین و مجلل‌ترین سفارت‌خانه‌ی خود را در پاکستان بنا می‌کند. رجب طیب اردوغان اما با نزدیکی به پاکستان به دنبال چیست؟ دو دیدگاه در مورد این ارتباط مدنظر است؛

- یکی از ویژگی‌های دولت اردوغان تکیه آن‌ها بر اقتصاد است. دولت اردوغان بطور کامل از تمامی بنگاه‌های اقتصادی این کشور و محصولات ترکی در بازارهای گوناگون حمایت می‌کند. ارتباط با بازار پاکستان با آن جمعیت بالا باعث نه تنها باعث گشایش بازار خوبی برای محصولات ترک می‌شود بلکه ارتباط این کشور با بندر صادراتی پاکستان را نیز به منظور یک پایگاه برای صادرات محصولات ترک به شرق را نیز به خوبی فراهم می‌کند.

- اما از مهمترین پیش‌بینی‌ها می‌توان به جاه‌طلبی اردوغان در دست‌یابی به سلاح هسته‌ای نام برد. هرچند ترکیه عضو پیمان نظامی آتلانتیک شمالی یا «ناتو» است اما اردوغان نشان داده برای دستیابی به سلاح‌های پیشرفته با هر کشوری همکاری می‌کند. در این مورد بطور خاص با روسیه توافقات خرید سلاح‌های پیشرفته را علیرغم انتقادات بسیار همواره پیش برده است. اردوغان حتی سال گذشته و پس از افزایش تنش این کشور در مرزهای سوریه با کردها اعلام کرد اجازه خروج کلاهک‌های ناتو از این کشور را نیز نمی‌دهد. حال این ارتباط تنگاتنگ اردوغان با پاکستان و حمایت‌های زیادی که از پاکستان می‌کند می‌تواند نشانی از آن باشد که وی بدنبال دستیابی به این سلاح است.

ترکیه سال‌ها در مرزهای خود با سوریه با کردهای این کشور مشکلات متعددی داشته است. با ضعف دولت مرکزی اسد در سوریه اما اردوغان نهایت استفاده از ضعف را برده و از زمان روی کار آمدن داعش تا از بین رفتن آن نفع زیادی از این اوضاع به هم ریخته‌ی سوریه برده است. از خرید نفتِ داعش تا غارت تجهیزات کارخانه‌های نساجی این کشور و حتی ورود نیروهای نظامی این کشور به خاک سوریه برای جنگ با کردهای سوریه همه و همه اقداماتی بودند که بارها مورد نکوهش کشورهای اروپایی و آمریکا قرار گرفته‌‌اند. این اتفاقات باعث نزدیکی بیشتر ترکیه به روسیه و جمهوری اسلامی ایران بود. گرچه روابط ترکیه با جمهوری اسلامی ایران همواره بلحاظ اقتصادی بخصوص در حوزه واردات گاز از ایران برقرار بود اما روابط این دوکشور به همکاری‌های سیاسی و نظامی نیز بدل شد.


اینفوگرافیکی از تعداد نیروهای نظامی مستقر در خاورمیانه تا انتهای سال 2018 و روابط سیاسی کشورهای منطقه با خود و دیگر کشورها.
اینفوگرافیکی از تعداد نیروهای نظامی مستقر در خاورمیانه تا انتهای سال 2018 و روابط سیاسی کشورهای منطقه با خود و دیگر کشورها.


اما یکی از مهم‌ترین صف‌آرایی‌هایی که ترکیه در منطقه دارد مقابل امارات است. ترکیه چه در لیبی و چه در سوریه مخالف سیاست‌ها و هزینه‌های امارات متحده عربی است. حتی پس از امضای قرارداد صلح این کشور با اسرائیل با اینکه ترکیه مراودت نسبتا خوبی با اسرائیل دارد، امارات را نسبت به عقد این قرارداد سرزنش کرد. همه‌ی این‌ها می‌تواند نزدیکی بیش از پیش ترکیه به جمهوری اسلامی ایران خصوصا در لبنان را منجر شود. ایران بارها در مبارزات این کشور با کردهای پ‌ک‌ک به ترکیه یاری رسانده است و انگیزه‌ی اسلامی و مقابله با امارات در لبنان و از همه مهمتر کاهش نفوذ اروپایی‌ها، مخصوصا فرانسه، در لبنان می‌تواند پای ترکیه را به لبنان بطور جدی باز کند.

انگیزه‌ی اسلامی و مقابله با امارات در لبنان و از همه مهمتر کاهش نفوذ اروپایی‌ها، مخصوصا فرانسه، در لبنان می‌تواند پای ترکیه را به لبنان بطور جدی باز کند.

ترکیه بلحاظ جغرافیای سیاسی در متظقه‌ای کاملا استراتژیک واقع شده است. این کشور تنها مسیر خشک ارتباطی میان خاورمیانه و اروپایی است که به شدت به گاز این منطقه نیاز دارد. اروپا بارها برای رهایی از گاز وارداتی خود از روسیه تلاش کرده است که برنامه‌های جایگزین تدارک ببیند. نقش ترکیه در این برنامه‌ها همواره پر رنگ بوده است. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که باعث افزایش تنش ترکیه با اروپا شده است تلاش برای افزایش فشار از طریق سوق دادن این کشورها به سمت استفاده از گاز روسیه بوده است. سه اقدام به طور خاص مبین این حرف است؛ 1- بی‌ثبات کردن مسیر فرضی انتقال گاز ایران به سوریه: یکی از طرح‌های مهم انتقال انرژی که کارشناسان زیادی از آن سخن به میان می‌آوردند انتقال گاز ایران از شمال عراق به سوریه و سپس از صدور آن از دریای مدیترانه به کشورهای اروپایی بود. اما با ورود نیروهای نظامی ترکیه به شمال سوریه و افزایش درگیری‌ها در این منطقه عملا این طرح را با شکست مواجه کرد. 2- کاهش واردات گاز ایران و افزایش سهم واردات گاز خود از روسیه: با افزایش سهم واردات گاز ترکیه از روسیه و کاهش حجم وارداتی این کشور از ایران علاوه بر کاهش درآمدی گاز ایران، ترکیه در تامین سرمایه‌ی لازم جهت توسعه صنعت گاز روسیه کمک شایانی به روسیه کرد و گاز روسیه را به بخش‌هایی از اروپا نیز صادر کرد. 3- درگیری‌های منطقه‌ای با فرانسه و بخصوص یونان: کشف منابع گازی عظیم در دریای مدیترانه و افزایش تنش در این منطقه در حال برچیدن آخرین امیدها برای رسیدن به منابع گازی غیر از روسیه است تا جاییکه پروژه‌ی انتقال گاز روسیه به اروپا از طریق آلمان و جمهوری چک علیرغم مخالفت‌های آمریکا و لهستان و برخی کشورهای اروپایی وارد فاز اجرایی شد.

خاورمیانه بطور کلی این روزها شاهد جدال قدرت‌هایی است که همواره در حال ضعف و تقویت‌های نوسانی هستند. امارات در حال قدرت گرفتن و افزایش نقش دیپلماتیک در منطقه است، نقش ایران در منطقه و حلال شیعی که سال‌ها بر آن سرمایه گذاری کرد در سایه تحریم‌ها رو به ضعف گذاشته‌اند، ترکیه درحال افزایش تنش‌ها در منطقه با تکیه بر اقتدارگرایی ملی-مذهبی است، اسرائیل با صرف هزینه‌های هنگفت در حال تقویت نیروی نظامی خود و افزایش درگیری‌ها در منطقه شام است، عربستان نیز جنگ فرسایشی خود با حوثی‌های یمن را پیش می‌برد و امیدی نیز به صلح طالبان و دولت افغانستان و حتی اسرائیل و فلسطین به این زودی‌ها وجود ندارد.

برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام دوهفته‌نامه‌ی دانشجویی «داد» کلیک کنید.

بیروترویترزلبنانانفجار بیروت
نخستین گام، آگاهیست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید