صادق میرزایی/ دانشجوی دورهی کارشناسی دکترا رشتهی فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف
این یادداشت قبل از شیوع کرونا در کشور نگارش شده است.
غذای سلف ماهی است؛ همراه یک برش نارنج و چند عدد زیتون و یک عدد پرتقال. ماهی را که میگذارد در سینی، میگویم: «برنج کمتر بریز.» انگار دلش برایم بسوزد، به جایش زیتون بیشتری میگذارد. دنبال جای خالی میگردم. پیدا میکنم. روبروی پسری مینشینم که با گوشی صحبت میکند. با قاشق و چنگال به جان ماهی کوچکی میافتم که همهچیزش از چشم و دهان و دل و روده سرخشده است؛ آمادهی خوردهشدن. پسر روبروی من همچنان مشغول صحبت با گوشی است. نگرانم غذایش یخ کند. هوا خیلی سرد است. در حالی که گوشی را سخت به گوشش چسبانده، اخمهایش در هم میرود و با تعجب میپرسد: «کرمان!» قاشق در دستم شل میشود. همین چند لحظه پیش خبر شلوغی تشییع در کرمان را شنیدهام و مرگ دهها نفر. با نگرانی او را نگاه میکنم. با تندی میپرسد: «برای چی رفتن؟» عصبانیتش با بغض میآمیزد و گوشی را قطع میکند. بهتزده نگاهش میکنم. نمیدانم چه باید بکنم. میپرسم:«کرمان خبری شده؟» بهسختی با بغض میگوید: «پدر و مادرم» و برمیخیزد. خشکم زده است. در حال دورشدن است که زیر لب تسلیت میگویم. غذا در گلویم گیر میکند. سینی غذای او روی میز رهاست. ماهیسرخشده میان سبزیپلو و زیتون در حال ماسیدن. هفده دی است و سرما استخوانسوز.
سه شنبه با همهی تلخی میرود و چهارشنبه میآید. انگار خاکستر روی دانشگاه پاشیده باشند. همه چیز خاکستری است. خبر جدیدی میآید:176 مسافر دود شدهاند و به هوا رفتهاند؛ از دانشجوها و فارغالتحصیلها؛ دکترها و مهندسها؛ جدیدیها و قدیمیها؛ از اطراف و اکناف؛ مسافرانی در حال ترک کشوری که زیر سایهی جنگ خوابیده؛مسافرانی نگران دوستان و خانوادهشان، غافل از اینکه خودشان طعمهیآتش جنگ خواهند شد، آن هم نه با گلولهی دشمن که با گلولهی خودی.
جنگ که شروع شود خشک و تر را با هم میسوزاند. اوضاع که خراب شود همه چیز بر باد میرود. کدام واقعه دردناکتر است؟ واقعهی آبان و مرگ چندصدنفر، یا واقعهی کرمان و مرگ چندده نفر، یا مرگ 176 نفر مسافر هواپیما. شاید هیچکدام اینها دردناکتر نباشد از مرگ تدریجی هزاران نفری که زیر بار فشارهای اقتصادی و اجتماعی این روزها در حال مردناند؛ آرام؛ بیصدا؛ در سکوت؛ بدون اعتراض؛ بدون فریاد. آدمها مثل برگ خزانزدهاند انگار، کرور کرور در حال ریختن، از سرمای آبان و آذر؛از سرمای دی و بهمن.
اوضاع مملکت ما جان میدهد برای روضه؛ برای آه و ناله. اوضاع اشکآور است و مستعد برای همه جور مرثیهسرایی. اما بعید است کار مملکت با سرودن مرثیه و ریختن اشک و کشیدن آه سامان بگیرد. در میانهی اشک و آه باید راهی پیدا کرد برای تفکر؛ برای تأمل. ادارهیمملکت با اشک و آه فقط به اشک و آه بیشتر منجر میشود.
تند یا کند؟ مسئله این است
ایدهی اصلی کتاب تفکر تند و کند دانیل کانمان این است که ما دو نوع سیستم برای تفکر داریم: تند و کند (یک و دو). سیستم تند سیستم احساسی است. سریع واکنش نشان میدهد و واکنشهایش مشخص است (هاردوایرد است). سیستم کند سیستم عقلی است. سبک سنگین میکند و واکنشهای بدیع و حسابشده انجام میدهد. اگر بتوان سیستم یک (احساسی) را کند کرد آن وقت سیستم دو (عقلی) میتواند وارد عمل شود (یک راه این است که دادهها سریع و راحت وارد مغز نشوند. مغز وقتی به زحمت میافتد معمولاً سیستمدویش فعال میشود.) یکی از مصادیق سیاستورزی درست و حسابی قطعاً این است که با سیستم یک سیاستورزی نکنیم. سیاستورزی با سیستم یک (سیستم احساسی) فاجعه میآفریند.
هر رشتهی علمی برای خودش «اسباببازی» دارد. فلسفه هم دارد. اسباببازیهای فلسفی را «آزمایش فکری» مینامند. یکی از مشهورترین آزمایشهای فکری در مباحث اخلاقی «معضل قطار» است. فرض کنید رانندهی قطار هستید و به یک دو راهی میرسید و مجبورید یکی از دو راه را انتخاب کنید. اگر از ریل چپ بروید یک نفر را میکشید. اگر از ریل راست بروید، ده نفر را. کدام را انتخاب میکنید؟این اسباببازی فکری در فلسفهی اخلاق با جزئیات فراوان و حالتهای گوناگون بررسی میشود.
تأمل دربارهی این آزمایش فکری شاید به نظر بیهوده بیاید. مثل خیلی کارهای فلسفی دیگر که از دور بیهوده به نظر میآید. اما با ظهور ماشینهای خودران و هوش مصنوعی این آزمایش فکری خیلیکاربردی شده است و برای تحلیل شرایط مختلف و اتخاذ بهترین تصمیم در موقعیتهای دشوار استفاده میشود؛ وقتی قرار است بین بد و بدتر انتخاب شود.
فرض کنید شما سیستم دفاعی شهر تهران هستید (یا یک آدم یایک الگوریتم هوش مصنوعی). ایران به پایگاه نظامی آمریکا حملهیموشکی کرده است. چند ساعت بعد، یک شی مشکوک در آسمان مشاهده میکنید و باید در کسری از ثانیه «تصمیم» بگیرید که بزنید یا نزنید. اگر از سمت چپ بروید ممکن است یک هواپیمایمسافری را بزنید و اگر از سمت راست بروید ممکن است به ترامپ امکان بدهید تهدیدش برای حمله به پنجاهودو نقطه در ایران را عملی کند. شما چه میکنید؟ (سعی کنید پاسخ سیستم یک و دوی مغزتان را پیدا و با هم مقایسه کنید.)
کسی که پشت دستگاه پدافند مینشیند یک نفر آدم عادی است. آن آدم هم سیستم یک و دو دارد؛ ضعفهایی دارد و تواناییهایی. اگر خودمان را جای او بگذاریم (با در نظر داشتن شرایط دشوار آن شب) احتمال وقوع خطا از جانب او چندان دور از ذهن نیست. حادثهی مشابهی در اوائل جنگ ایران و عراق رخ داده است: پدافند تهران به اشتباه یک هواپیمای مسافری را هدف میگیرد اما یکی از افسران پدافند ناگهان متوجه وقوع اشتباه میشود و در آخرین لحظات موشک را با قابلیت خودانفجاری از بین میبرد. در میانهی نبرد امکان اشتباه هست. هیچکس نمیتواند یک سرباز را به علت اینکه تیرش در میانهی میدان به خطا رفته است سرزنش کند. وقتی جنگ شروع شود وقوع آسیبها اجتنابناپذیر است. وقتی جنگ شروع شود گلوله از کسی نمیپرسد: «نظر شما دربارهی جنگ چیست؟» همه را با هم هدف قرار میدهد.
از حادثهی هواپیما چه درسی میتوان آموخت؟
اگر عکس یک کودک دبستانی را که در یک منطقهی محروم روستایی طعمهی گرگهای بیابان شده است به من و شما نشان بدهند احتمالاً به سرعت برای کمک (نقدی یا غیرنقدی) داوطلب میشویم. اما اگر بگویند برای کمک به ارتقای کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی مناطق محروم داوطلب شوید (مثلاً مبلغی بپردازید یا برای این کار زمانی را اختصاص دهید) احتمالاً با تأخیر بیشتری تصمیم به همکاری میگیریم. وقتی احساسات انسان برانگیخه میشود فرایند تصمیمگیری او نیز تغییر میکند.
اگر یک هواپیما پر از دوستان و آشنایان ما، کسانی که به طبقهیدانشجویان و تحصیلکردهها تعلق دارند، منهدم شود ما به سرعت واکنش نشان میدهیم. چون احساسات ما درگیر شده است. اما اگر آماری با اعداد بزرگتر منتشر شود از افراد زیر خط فقر، که مرگشان هیچ سروصدایی ندارد، واکنش ما بسیار خفیف خواهد بود. به نظر میرسد هواپیماهای متعددی هر روز در کشور ما سقوط میکند اما هیچ واکنشی شبیه واکنش به سقوط هواپیمای 752 رخ نمیدهد. چارهی کار چیست؟
کارکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی اصلاح همین خطاهاست. فایدهیمجلس، شورا، سازمان، دولت، و همهی دم و دستگاههای مشابه اصلاح خطاهای فردی است. به نظر میرسد وقوع خطا در سطح فردی اجتنابناپذیر است. ذهن انسان سرشار از خطاست. چنین نیست که با حذف یک فرد خاص (افسر پدافند، خلبان، کارمند بانک، و غیره) بتوان خطای سیستم را اصلاح کرد. صدالبته جلوگیری از وقوع خطا در سطح فردی یکی از راههای اصلاح سیستم است اما باید بعضی خطاها در سطح فردی غیرقابل حذف است و فقط با اصلاح سیستم میتوان آنها را حذف کرد.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.