احمدرضا شجاعی/ دانشجوی مقطع کارشناسی رشتهی مهندسی نفت دانشگاه صنعتی شریف
در شمارهی یازدهم نشریه با توجه به تحولات اخیر این روزهای صحنهی سیاسی و تصویب لایهی الحاق دولت ایران به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (CFT) در مجلس شورای اسلامی برآن شدیم تا از جهانیشدن (Globalization) سخن بگوییم.
داوود میرمحمدی در مقالهی خود تحت عنوان «جهانیشدن، ابعاد و رویکردها» در فصلنامهی مطالعات ملی معتقد است که تعریفی جامع و مانع از پدیدهی جهانیشدن میان صاحبنظران و اندیشمندان حاصل نشده است و هر دسته از آنان به تناسب برداشتی که از این پدیده دارند و پیشزمینههای ذهنی و ایدئولوژی سیاسی که بدان تعلق دارند تعریف خاصی از این پدیده ارائه دادهاند. در برخی از این تعاریف، جنبهی اقتصادی جهانیشدن غلبه دارد و در برخی دیگر ابعاد سیاسی، فرهنگی یا ارتباطی آن بیشتر مدنظر قرار میگیرد.
رولاند رابرتسون (R. Robertson) در کتاب «Globalization: Social Theory and Global Culture» جهانیشدن را مفهومی میداند که هم به فشردهشدن جهان و هم تشدید آگاهی جهانی اشاره دارد؛ فرایندی که وابستگی متقابل جهانی و آگاهی از جهان به عنوان یک کلیت یکپارچه را در قرن بیستم به دنبال داشته است. آنتونی گیدنز (A. Giddens) در کتاب «The Consequence of Modernity» جهانیشدن را پدیدهای تعریف میکند که همراه با خود تشدید روابط اجتماعی جهانی را در پی دارد، روابطی که موقعیتهای مکانی دور از هم را چنان به هم پیوند میزند که هر رویداد محلی تحت تاثیر رویدادهای دیگر که کیلومترها از آن فاصله دارند شکل میگیرد. صندوق بینالمللی پول جهانیشدن را ادغام وسیعتر و عمیقتر تعریف میکند. به عبارت دیگر، جهانیشدن را افزایش وابستگی متقابل اقتصادی کشورها در سراسر جهان از طریق حجم و تنوع مبادلات کالا و خدمات و جریان سرمایه در ماورای مرزها و همچنین از طریق پخش گستردهتر و وسیعتر فناوری میداند. محمدمهدی بهکیش در کتاب «اقتصاد ایران در بستر جهانیشدن» جهانیشدن را فرایندی در نظر میگیرد که در آن مرزهای اقتصادی میان کشورها هر روز کمرنگتر میشود و تحرک روزافزون منابع، فناوری، کالا، خدمات و سرمایه و حتی نیروی انسانی در آن سوی مرزها آسانتر صورت میپذیرد و در نتیجه به افزایش تولید و مصرف در کشورها میانجامد.
آیا جهانیشدن با غربیشدن برابر است؟
جهانیشدن فرهنگ به عنوان یکی از ابعاد فرایند جهانیشدن، همواره مورد بحث میان صاحبنظران علوم اجتماعی بوده است. برخی از این صاحبنظران که در زمرهی مخالفان و ناقدان فرایند جهانیشدن قرار میگیرند، شکلگیری فرهنگ جهانی را در چارچوب تحمیل و پذیرش تجدد غربی مورد توجه قرارداده و در قالب امپریالیسم فرهنگی به آن نگاه میکنند. این دسته از صاحبنظران معتقدند که طرح جهانیشدن درواقع برابر با غربیشدن و آمریکاییشدن جهان است و به نظر میآید این فرایند برنامهی گسترش فرهنگ غربی و آمریکایی در قالب نظام سرمایهداری را در سر دارد. از طرفی طرفداران جهانیشدن، این ادعا که جهانیشدن برابر با آمریکاییشدن و یا امپریالیسم غربی است، رد میکنند ولی این نظریه را که جهانیسازی ممکن است به نفع نیروهای قدرتمند اقتصادی و اجتماعی غربی عمل کند کتمان نمیکنند. آنتونی گیدنز در پاسخ به این پرسش که «آیا توسعهی یکپارچگی جهانی تنها توسعهی قدرت غربیها است که موجب فساد و ویران فرهنگهای سنتی میشود و تسلط غرب را بر دیگر نقاط جهان افزون میدارد؟» بیان میکند که: «ثقل نظام جهانی به لحاظ قدرت معطوف به غرب است و در میان کشورهای غربی ایالات متحده قدرت مسلط اقتصادی، سیاسی و نظامی به شمار میآید؛ اما فکر میکنم کاملا غلط است اگر نتیجهگیری کنیم یکپارچگی جهانی پدیدهای غربی است. یکپارچگی بسیار پیچیدهتر و غیرمتمرکزتر از آن است که بتوان ادعای مدیریت آن را کرد. یکپارچگی جهانی در هر کشور غربی به همان اندازه اثر میگذارد که در هر کشور غیرغربی».
تجربیات کشورها نمایانگر این واقعیت است که گذار از سیاستهای کنترل دولتی سمت سیاستهای آزادسازی اقتصادی، عضویت در سازمان تجارت جهانی و حذف تعرفههای اقتصادی گامهای اساسی در راستای جهانیشدن میباشند.
ایران به سوی جهانیشدن گام برمیدارد یا خیر؟
طبق بررسی که مجلهی «ATKearny» بر روی میزان جهانیشدن در سالهای 2001 تا 2005 بین شصتودو کشور انجام داده است، همواره ایران در پایینترین ردهها قرارداشتهاست. مشاجرات سیاسی میان جمهوری اسلامی و آمریکا و تحریمهای یکجانبهی آمریکا یکی از مشکلاتی است که تاثیر مستقیمی بر سرمایهگذاری خارجی در کشور و کاهش آن دارد. کاهش سرمایهگذاری خارجی در کشور سبب شده است که اقتصاد ایران از توان لازم برای رشد اقتصادی قابل انتظار باز بماند. از طرفی انقلاب پنجاهوهفت را میتوان واکنش و مقاومتی برابر جهانیشدن توصیف کرد. این مقاومت نهتنها در طیف مذهبیون که رهبری انقلاب را در دست داشتند قابل مشاهده بود؛ بلکه در بخش بزرگی از نخبگان فرهنگی و اجتماعی ایران نیز دیده میشد. پذیرش جهانیشدن و الزامهای آن، به ویژه در فضای بیست سال پیش از انقلاب، به معنای «غربزدگی» بود که ضدیت با آن تنها به جلال آل احمد و هوادارن او محدود نمیشد. سیوهفت سال پس از انقلاب اسلامی و به قدرترسیدن میانهروها در ایران، با امضای برجام در سال نودوچهار و فراهمشدن فرصت سرمایهگذاری خارجی در ایران، فرصتی دوباره برای ورود به فرایند جهانیشدن را ایجاد کرد؛ فرصتی که در دوران پیش از انقلاب مهیا بود. اما تحولات سیاسی در آمریکا و مشخصا رویکارآمدن دونالد ترامپ موجب شد تا آمریکا به صورت یکطرفه از برجام خارج شود و باری دیگر تحریمهای نفتی و یکجانبهی خود را در چهارم نوامبر 2018 (سیزدهم آبان 1397) علیه ایران به اجرا گذارد. پس از خروج آمریکا، اتحادیهی اروپا بستهی پیشنهادی خود را به ایران جهت ماندن در برجام ارائه داده است که یکی از شروط آن پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی یا FATF است. تصویب پیوستن ایران به این سازمان با مناقشات سیاسی گوناگونی همراه بودهاست و نهایتا چندی پیش در مجلس شورای اسلامی به تصویب نمایندگان رسید. حال باید صبر کنیم و ببینیم که پاسخ شورای نگهبان در رابطه با این مصوبهی مجلس چیست. پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی میتواند یک گام موثر در گذار به جهانیشدن باشد، چراکه فرصت سرمایهگذاری خارجی را در ایران بهبود میدهد.
نقی لطفی و داوود نادمی در مقالهای تحت عنوان «جهانیشدن و ایران» به ارزیابی جایگاه ایران در فرایند جهانیشدن پرداختهاند. به عقیدهی آنان تجربیات کشورها نمایانگر این واقعیت است که گذار از سیاستهای کنترل دولتی به سوی سیاستهای آزادسازی اقتصادی (برای نمونه چین از دهه 1980 به بعد)، عضویت در سازمان تجارت جهانی یا WTO و حذف تعرفههای اقتصادی گامهای اساسی در راستای جهانیشدن میباشند. آنان معتقدند که جهانیشدن فرایندی گریزناپذیر است و در مواجهه با آن دو حالت ممکن است به وقوع بپیوندد:
نخست پذیرش اجباری جهانیشدن که ناخواسته تحت فشارهای بینالمللی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ممکن است صورت بگیرد که چندان معقولانه نیست و باعث از دست رفتن فرصتها خواهد شد. و دیگر پذیرش اختیاری جهانیشدن که نیازمند برداشتن جسارتآمیز گامهای اساسی در راستای اصلاح ساختار تصمیمگیری، مشارکتپذیری وادغام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در فرایند جهانیشدن میباشد.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.