پرنیان همتی/ دانشجوی دورهی کارشناسی رشتهی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف
در طول تاریخ همواره جنگ آسیبهایی جدی به بشر و محیط زندگی او وارد کرده است، اتفاقاتی که علیرغم منفی بودن تغییر و تحولات ارزشمندی را در پی داشتهاند. در این میان هنر نیز دستخوش دگرگونیهای زیادی از جمله پیدایش سبکهای جدید هنری، شد. به طور مثال جنگ جهانی اول را میتوان یکی از نقاط عطف در این زمینه به شمار آورد. در زمان جنگ هنر به راهی برای ابراز احساسات درونی هنرمند تبدیل شده بود و روح آزرده از خشونت و جنگ و خونریزی او، به دنبال راهی برای رهایی از فشار موجود بود. در نوشتهی پیشرو تأثیر این تحولات را بر هنرهای تجسمی بررسی میکنیم.
ما با دل و جان آواز می خواندیم، چسب می زدیم، نقاشی می کردیم، شعر می گفتیم. هنری بنیادی می جستیم که انسان را از جنون زمان برهاند و نظمی تازه بیافریند که بین بهشت و دوزخ تعادل برقرار کند.
پیش از شروع جنگ جهانی اول آوانگاردهای هنری در اکثر نقاط جهان سر برآورده بودند و در آتلیهها آثاری کمسابقه خلق میشد. هنر در یکی از پربارترین دورانهای خود بود، همانطور که واسیلی کاندینسکی۱بیان کرده است:<< وجود این همه نواهای گوناگون چه لذت بخش است و وقتی همه گرد هم میآیند، سمفونی قرن بیستم را به راه میاندازند.>> اما با شروع جنگ جهانی اول شرایط بهطور کلی تغییر کرد که از علل آن تفاوت نظر و جهتگیری هنرمندان بود. کسانی که پیش از این بهطور مشترک در گروههایی پیشرو هم فکری میکردند و به خلق آثار میپرداختند، اکنون با شرایطی مواجه شده بودند که باعث فروپاشی آنها میشد. ترک کشور به علت جنگ موجب قطع ارتباط بینالمللی هنرمندان شد. از طرفی برخی هنرمندان به اجبار یا خودخواسته به جبهه رفتند و ارتباطشان با دنیای هنر بسیار کمرنگ شد. اما هنرمندانی که از جنگ روی برگردانده بودند هم راه گریزی نداشتند. نمایشگاههای نقاشی و دیدارهای هنرمندان همگی لغو گردیده بود. بهطور مثال مارسل دوشان۲ که یکی از جنجالیترین هنرمندان سبک دادائیسم است مینویسد:<< پاریس مثل خانهای است که خالی افتاده. چراغها خاموشند. دوستان رفتهاند ـ لابد به جبهه. و یا این که کشته شدهاند.>>
در مجموع هنگام جنگ سه جبهه از هنرمندان شکل گرفت. دسته اول به کمک دولتهای درگیر به استفاده از هنر، در راستای تشویق مردم به جنگ، پرداختند. در مقابل این دسته، گروهی از هنرمندان به مبارزه با روحیهی جنگطلبی پرداختند و در انتها گروهی از هنرمندان بدون جهتگیری سعی در ادامه فعالیتهای پیشین خود داشتند. اما مسئله غیرقابل گریز، نابودی هنر توسط کشورهای اشغالگر بود. هر یک از سمتهای درگیر، با به کارگیری این راهبرد و نابودی ارزشهای جبهه مقابل روحیه آنان را تضعیف میکرد. این روند تا حدود یک سال پس از شروع جنگ جهانی اول ادامه پیدا کرد.
پس از روشن شدن ویرانیهای حاصل از جنگ و با افزایش رنج و آلام، هنرمندان از هر کشوری به خلق آنچه در سر داشتند پرداختند. در این مرحله سبکهای جدید از هر سو به روایت وضعیت روحی حاکم بر مردم را تصویر کردند. اتفاقی غافلگیرکننده افتاد و هنر جانب افراط به خود گرفت. ابتدا دادائیسم سر برآورد. هنرمندانی که به سوئیس بیطرف پناه آورده بودند، همانطور که هانس آرپ۳ میگوید:<< با انزجار از کشتارگاههای جنگ جهانی در زوریخ به هنرهای زیبا پناه بردیم. در حالی که در دوردست طنین توپ و خمپاره بلند بود، ما با دل و جان آواز میخواندیم، چسب میزدیم، نقاشی میکردیم، شعر میگفتیم. هنری بنیادی میجستیم که انسان را از جنون زمان برهاند و نظمی تازه بیافریند که بین بهشت و دوزخ تعادل برقرار کند.>>. کلمهی دادا که خود کاملا بیهدف و با باز کردن اتفاقی و انتخاب اولین کلمهی مشاهده شده در فرهنگ لغت انتخاب شده بود، آشفتگی هنرمندان را به خوبی نشان میداد. هدف از این جنبش استهزا و نفی جنگ و هنر بورژوایی بود و بعدها جنبش ضدهنر نام گرفت هرچند که تاثیر بهسزایی در شکلگیری برخی سبکها به طور مثال سورئالیسم داشت. هنرمندان، دیگر به دنبال خلق آثار ماندگار و نمایشگاهی نبودند بلکه به دنبال راهی برای بروز آشوب و خشم درونی خود بودند.
هنرمندان، دیگر به دنبال خلق آثار ماندگار و نمایشگاهی نبودند بلکه به دنبال راهی برای بروز آشوب و خشم درونی خود بودند.
درسال 1920 در آلمان نمایشگاهی از دادائیسم با حضور اشخاصی همچون ماکس ارنست۴و هانس آرپ برگزار شد. تابلویی که از آن تبر آویخته شده بود مصداقی از فراخوانی به آشوب تلقی میشد. بسیاری از آثار خلق شدهی دادائیسم در آنهنگام، هماکنون در زمره شاهکارهای هنری قرن بیستم است. به عقیدهی برخی، این جنبش به پاکسازی باقیماندههای هنر پیشین پرداخت و نقطه شروع هنر حقیقی قرن بیستم بود.
در حالی که جنگ روابط بینالملل هنرمندان را از بین برده بود، هریک در انزوا آثاری نوین خلق میکردند. مالوویچ۵ در روسیه به خلق آثار آبستره کامل پرداخت. در سال وی با کشیدن تابلوی مربع سیاه به انتزاعیترین فرم دستیافته بود. در این اثر نشانی از درخت یا موجودات دنیای واقعی نیست. اشکال هندسی شناور و معلق در فضا به بیننده این اجازه را میدهد که بر اساس احساسات واقعی خود با نقاشی ارتباط برقرار کند. همانطور که کاندینسکی میگوید:<< هرچه جهان بیشتر رعبآور میشود، هنر بیشتر به سمت انتزاعی پیش میرود.>>. مک دانلد رایت۶، با تلفیق آبستره، کوبیسم و فوتویسم ایتالیایی، در سال سبک مدرنیسم آمریکایی را رونق بخشید و تابلوی همگامسازی هواپیما در زرد-نارنجی را با تاثیرپذیری از جنگ ایجاد کرد.
شکلگیری مکتب سورئالیسم به طور رسمی درسال رخ داد. پیروان دادائیسم با الهام از آن مکتب به پیریزی این جنبش پرداختند. سورئالیسم یا فراواقعگرایی واکنشی انتقادی در برابر پیامدهای جنگ جهانی بود. هنرمندان در این مکتب به جهان صرفاً مادی معترض بودند. آنها به دنبال آزادی و در پی رهایی از تمامی قید و بندها بودند. سورئالیسم به نفی ارزشهای انسانی و پوچانگاری نمیپردازد، بلکه بهدنبال ارزشهای جدید و خلق آنهاست. پس از آنکه فروید نظریهی ناخودآگاه، خودآگاه و نیمهخودآگاه را ارائه داد سوررئالیستها با تکیه بر ناخودآگاه به مسیر خود ادامه دادند. فروید تجلی ضمیر ناخودآگاه را رویا و هنر میدانست. از هنرمندان بهنام این سبک میتوان به سالوادر دالی۷ و رنه مگریت۸ اشاره کرد. این جنبش پیش از آنکه تا سال به انزوا کشیده شود، پیشرفت چشمگیری داشت.
سوررئالیسم به نفی ارزشهای انسانی و پوچانگاری نمیپردازد بلکه به دنبال ارزشهای جدید و خلق آنهاست.
یکی از تغییرات قابل توجهی که در دوران جنگ رخ داد، پیشزمینهی شکلگیری جنبشهای رئالیستی در سالهای دههی شد. پیکاسو۹ که کوبیسم را به اوج خود رسانده بود، متاثر از اتفاقات آن زمان چندین تابلو خلق کرد که یکی از شاهکارهای آن گرنیکاست. وی تابلوی گرنیکا را پیرو بمباران شهر گرنیکای اسپانیا در سال کشید. گرنیکا به دستور حاکم خود شهر، توسط ارتش نازی بمباران شد. در این نقاشی گاو نر نمادی از حاکم گرنیکاست و بیتفاوتی را میتوان درچهره آن دید چرا که شهر به دستور خودش بمباران شده بود. زیر آن زنی گریان را میبینیم که کودک مردهی خود را در آغوش گرفته است. پیکاسو بعدا نقاشیای مجزا از زن گریان نیز کشید. سربازی مرده با شمشیر شکسته به زمین افتادهاست. اسب که نماد نجابت، آزادی و شرافت است، دهانش به فرم شیههای دردناک به تصویر درآمده و گاو مغرور و فاتحانه ایستاده است. این اثر هرچند هیچ نشانهای از بمباران گرنیکا ندارد اما تماماً به آن اختصاص دارد. واقعیتی را درپس افسانه به تصویر میکشد و خطوط درهم شکسته و ترکیب نور و سایهی دو بعدی، حس هنرمند را به خوبی منتقل میکند. زمان جنگ جهانی دوم، هنگامی که افسران آلمانی تصویری از تابلوی گرنیکا را دیدند با تعجب از پیکاسو پرسیدند:<<آیا این کار شماست؟>> پیکاسو پاسخ داد: <<خیر، این کار شماست.>> خود نقاش درباره این تابلوی عظیم گفتهاست:<< اگر شما معانی مشخص به مؤلفههای نقاشیهای من بدهید، ممکن است کاملاً به حقیقت نزدیک شده باشید، اما به هیچ عنوان به نیت من در جانبخشی به این مؤلفهها پی نبردهاید. هر حدس، گمان و استنتاجی که شما دارید بخشی از حالتی است که من هم تجربه کردهام اما به صورت ناخودآگاه و غیرارادی. من نقاشی میکنم برای خودِ نقاشی. من اشیا را برای چیزی که هستند، میکشم.>>
اثر دیگری که باید به آن پرداخت گازگرفتگی از جان سینگر سرجنت ۱۰ در سال است که صحنهی تلخ پس از استفاده از گاز خردل توسط آلمانیها درسال را به تصویر میکشد. سربازانی که بدون هیچ تجهیزاتی از جمله ماسک در معرض آسیبهای بسیار شدید قرار گرفتهاند. اقدامات فوری جهت درمان آنها درنظر گرفته نشدهاست و این خود دیدگاه فرماندهان حاضر در جنگ را نشان میدهد. تعدادی از سربازان حتی توان برخواستن ندارند.بینایی همگی آسیب شدید دیده و با دستمال سفید چشمان خود را بستهاند. گروهی که توانایی حرکت دارند به کمک یکدیگر در مسیر پیش میروند. رنج و اندوه با رنگبندی بهکار رفته و طلوع ماه، تکمیل میشود. این نقاشی با ابعاد سربازان را در اندازه نزدیک به واقعیت به تصویر کشیده است.
زمان جنگجهانی دوم، هنگامی که افسران آلمانی تصویری از تابلوی گرنیکا را دیدند با تعجب از پیکاسو پرسیدند آیا این کار شماست؟ پیکاسو پاسخ داد: خیر، این کارشماست.
در انتها ذکر این نکته ضروریست که هرچند تغییرات ایجاد شده، مسیر و روند هنر، بهخصوص هنرهای تجسمی را دچار تحول بسیاری کرد اما پیش از شروع جنگ جهانی اول نقاشی در مسیر شکوفایی درحال پیشروی بود. این تغییرات در بعضی مواقع موجب افراط یا ابتذال در هنر شد اما توانست بستری برای خلاقیت بیپروای هنرمندان ایجاد کند. امروزه بسیاری از آثار بزرگ جهانی نتیجهی درد و رنج حاکم بر هنرمند در شرایط ویژهی روحی او در آن زمان است و نقاشیهای خلق شده در دوران جنگ یا تحت تأثیر آن، از این قاعده مستثنی نیستند. اما هیچ یک از اینها نمیتواند حتی اندکی آسیب وارد شده به تمام اقشار از جمله هنرمندان در دوران جنگ را توجیه کند.
پاورقی:
۱- wassily Kandinsky
۲- marcel Duchamp
۳- Hans Arp
۴- Max Ernest
۵- Kazimir Malevich
۶-Macdonald-wright
۷-Salvador Dali
۸-Rene Magritte
۹- Pablo Picasso
۱۰- John Singer Sargent
مراجع:
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.