علیرضا دارابی/ دانشجوی مقطع کارشناسی رشتهی شیمی دانشگاه صنعتی شریف
در سالهای اخیر شاهد اتفاقات ناگواری در حوزهی محیط زیست کشور بودهایم که زندگی مردم را بهشدت با مشکل مواجه کرده و نارضایتی عمومی را به دنبال داشتهاست.
خشکشدن تالابها و رودخانهها، آتشسوزی جنگلها، طوفانهای شن، ریزگردها، آلودگی هوا و... از جمله مشکلات زیست محیطی هستند که شاید اکثر مردم ایران درحال دستوپنجهنرمکردن با حداقل یکی از آنها باشند. اگر بخواهیم تعدادی از مهمترین مشکلات زیستمحیطی کشور را نام ببریم، به نظرم ابتدا باید نام خوزستان را بیاوریم، استانی مملو از چاههای نفت و گاز که گویا تنها دودشان در این استان خرج میشود. چند سالی است که ریزگردها نفس خوزستان را بریدهاند، اما همچنان عزم راسخی برای مقابله با این پدیده از سوی مسئولین به وجود نیامدهاست، پدیدهای که گاه خورشید را هم میپوشاند اما گویی همچنان برخی آن را نمیبینند! این پدیده نهتنها باعث بروز بیماریهای تنفسی فراوان در بین مردم استان شده بلکه بارها به تاسیسات هم آسیب جدی وارد کرده و زندگی چندصد هزار نفر را تحت تاثیر قرار دادهاست. اما داستان به اینجا ختم نمیشود. از ابعاد دیگر این مشکل میتوان به مهاجرت وسیع مردم از استان اشاره کرد، به گونهای که وزارت آموزش و پرورش را در این استان به شدت با کمبود نیرو مواجه ساخته است. همچنین باعث ایجاد اعتراضات شدید و مسائل امنیتی در استان برای روزهای متوالی شدهبود. از نظر تعدادی از صاحبنظران، ریزگردهای خوزستان عمدتاً داری منشاء داخلی هستند وغالباً نتیجهی سدسازیهای غیر اصولی و بیرویهای میباشد که علاوه بر ایجاد ریزگرها منجر به خشکی تالابهای استان نیز شدهاست. اگر ریزگردها را کنار بگذاریم، باز خوزستان حرفهایی برای گفتن دارد، آنجا که آب شور کارون و اروند امان مردم و نخلها را بریده است، آنجا که دود آتشسوزیهای هورالعظیم منظرهی خاکستریرنگی را نمایان میسازد و مجال دمی آسودگی را نمیدهد و آآنجا که کشت نیشکر خون کارون را میمکد و همچنین با وقاحت تفالهاش را در طبیعت رها میکند تا به اسم توسعهی استان، عدهای از آب گل آلود کارون ماهی بگیرند.
در جمهوري اسلامي، حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسلهاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي رو به رشدي داشتهباشند، وظيفهی عمومي تلقي ميگردد. از اين رو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غيرقابل جبران آن ملازمه پيدا كند، ممنوع است. اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
کمی آنطرفتر از خوزستان این اصفهان است که به راستی مسئولین با نحوهی مدیریت منابع آبی در این استان خشک فلات مرکزی، گلهایی همیشهبهار کاشتهاند! درحالی که سالهاست حوضهی آبی زایندهرود یک حوضهی آبی ورشکسته است. ورشکستگی حالتی است که در آن تعهدات یک سیستم از داراییهای آن بیشتر میشود. استان اصفهان با میانگین بارش 150 میلیمتر در سال سومین استان کمبارش کشور است که علیرغم آن، در طول چهاردههی گذشته جمعیت استان 2.2 برابر، مصرف آب شهری 4.3 برابر، مصرف بخش صنعت 4.5 برابر و مصارف بخش کشاورزی بیش از 3.5 برابر شده است؛ همچنین در طول دهههای اخیر گسترش فضای سبز این استان بدون توجه به اقلیم آن به گونهای بوده که هم اکنون اصفهان یکی از بیشترین سرانههای فضای سبز را در بین استانهای کشور دارد. نکته مهم و قابل تامل این است که با وجود تزریق بیش از دو برابر آوردِ طبیعی رودخانهی زایندهرود به این استان (از طریق طرحهای انتقال آب؛ از قبیل کوهرنگ 1، کوهرنگ 2 و چشمه لنگان) همچنان مشکلات کمآبی اصفهان به قوت خود باقی است. شاید درگیریها و اعتراضات شدید کشاورزان شهر ورزنه در سالهای اخیر که به تدریج ابعاد امنیتی هم به خود گرفت نمونهی کوچکی از پیامدهای مدیریت نادرست منابع آبی در این استان باشد. افسوس که با وجود این چنین مشکلاتی، الگوی مصرف همچنان اصلاح نمیشود و راههای بی نتیجهای همچون طرحهای انتقال آب مورد توجه قرار میگیرد که خود ابعاد فاجعهآمیز بسیاری دارد.
فاجعه زیستمحیطی دیگری که در سالهای اخیر به وقوع پیوست کاهش شدید تراز آب دریاچهی ارومیه بود. براساس تحقیقات صورتگرفته سه علت عمدهی کاهش تراز آب دریاچهی ارومیه عبارتند از: برداشت بیش از حد مجاز منابع آب تجدیدپذیر حوضه، توسعهی نامتوازن بخش کشاورزی در حوضه، تغییرات اقلیمی و استمرار خشکسالی. البته پل میانگذری که در سال 1387 به بهرهبرداری رسید و حدود 1200 متر از این پل از روی دریاچهی ارومیه میگذرد نیز در ایجاد این فاجعه موثر بوده است. نادیدهگرفتن هشدارهای کارشناسان در سالهای گذشته و قصور و کوتاهیهای انجام شده به همراه تغییرات اقلیمی دست به دست هم دادند تا اکنون 90 درصد از این دریاچه دچار خشکی شود. تبدیل این دریاچه و زیستگاه طبیعی به منشاءِ تولید ریزگردهای نمکی یکی از مشکلات ایجاد شده است که نه تنها باعث نابودی زمینهای حاصلخیز اطراف دریاچه میشود بلکه برای سلامت مردم منطقه نیز تهدیدی جدی به حساب میآید. پایینترین تراز آب دریاچه ارومیه که در سال 1394 به ثبت رسید برابر با 1270.04 متر بود و اکنون در سال 1397 با وجود اقدامات انجام شده، به 1270.77 متر رسیده است. به نظر در این مورد نیز علاوه بر انجام کارهای کارشناسی، این اصلاح الگوی مصرف است که میتواند کارگشا باشد که قطعا خود نیاز به فرهنگسازی و بروزرسانی زیرساختهای کشاورزی، صنعتی و شهری دارد.
متاسفانه موارد بالا تنها بخشی از مشکلات زیستمحیطی کشور بودند که البته هر کدام زندگی میلیونها ایرانی را تحت تاثیر قرار دادهاست. حال این وظیفهی ما جوانان است که در جهت اصلاح سیاستهای غلط زیستمحیطی و بی توجهیها گام برداریم و این اصلاحات را از خودمان آغاز کنیم. همچنین ضمن افزایش آگاهی خود در زمینهی محیط زیست، وظایف مسئولین را به آنان یادآور شویم و یا خودمان از مسئولین آگاه این حوزه در آینده بشویم، قبل از آنکه دیر بشود.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.