مهزاد مفرحی/ دانشجوی مقطع کارشناسی بازیگری-کارگردانی دانشگاه هنر
فیلم The Square، مربع یا میدان فیلم سوئدی تحسینشدهی سال 2017 ساختهی روبن استلوند است. این فیلم برندهی جایزهی نخل طلای کن 2017 و نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی 2018 شده است.
در The Square ما با یک مدیر موزهی معتبر در استکهلم سوئد آشنا میشویم که از همه نظر بینقص به نظر میرسد. او فردی خوشتیپ، خوشقیافه و ثروتمند است. کریستین، بسیار با درک و شعور و معتمد و با اعتماد نفس به نظر میرسد، در جایگاه اجتماعی بالایی قرار دارد و فردی قدرتمند در حوزهی هنری با ارتباطات بسیار به شما میرود. کریستین پکیج کاملی از یک انسان مدرن به نظر میآید. ولی وقتی به او نزدیک میشویم و تصمیمات او در برهههای خاص زندگی را تماشا میکنیم کاملاً متوجه تناقضها دوروییها و تظاهرهای او میشویم. چیزهایی از او میبینیم که ابداً با ظاهر اتوکشیده و جذابش همخوانی ندارد و بیشتر خصوصیات یک انسان بدون تمدن است تا یک نماینده از جامعهی مدرن شهری.
مربع دربارهی یک اثر هنری است که قرار است جای یک مجسمهی قدیمی در حیاط موزه را بگیرد. مربعی قرار است تجلی همدلی انسانها و همزیستی آنها باشد. هنرمند در توضیح اثر هنریاش آورده است که:
«مربع یک جایگاه مقدس اعتماد و مهربانی است در این محدوده همگی حقوق و مسئولیتهای یکسانی داریم.»
کارکرد این اثر به این شکل است که یک محدوده و میدان مربع شکل مشاهده میشود و هرکس که در داخل آن قرار بگیرد میتواند از افراد خارج از آن تقاضای کمک کند و مردم باید به او کمک کنند. یک فرد گرسنه میتواند طلب غذا کند و یک فرد دردمند تقاضای آغوش.
همه در واقعیت تظاهر میکنند که به بلوغ انسانی رسیدهاند و از خواستههای حیوانیشان فاصله گرفتهاند. آنها در درون همان انسان ابتدایی با خوی وحشیاند.
ما مربع را به کرات در این فیلم مشاهده میکنیم. در حقیقت فیلم از تکتک فرصتها برای بهتصویرکشیدن مفهوم مربع در شکلهای مختلفی مثل تقاضای یک گدا یا یک اجرای ورزشی گروهی، استفاده میکند.
فیلم نمایشدهندهی جامعهایست که روحیهی همدلی و نوعدوستی در آن از بین رفتهاست. هرکسی سرش به کار خودش است و خوش ندارد خودش را در مسائل دیگران دخالت دهد. مردم ادعای مهربانی و محبت و تمدن دارند. این ادعا همچون ظاهر اتوکشیدهی کریستین عمل میکند ولی درون تکتک آنها فردیت و خودبینی موج میزند. تظاهر و دوروییای که در کریستین میبینیم، در تکتک آدمهای آن جامعه موج میزند و کریستین تنها یک نمونه است. همه در واقعیت تظاهر میکنند که به بلوغ انسانی رسیدهاند و از انسان بدوی و خواستههای حیوانیشان فاصله گرفتهاند و به مفاهیم معنوی مثل صلح، انساندوستی و بشریت اهمیت میدهند. آنها در درون همان انسان ابتدایی با خوی وحشیاند.
استلوند در ابتدا کریستین را در معرض دو سؤال قرار میدهد. اول این اینکه چه چیز برای موزه حیاتیتر است و کریستین پاسخ میدهد پول. سؤال دوم این است که آیا یک کیف به صرف وجودش در یک فضای هنری تبدیل به یک اثر هنری میشود؟
و این کیف، شخصیت کریستین است. سرشار از دورویی. در موزهی هنر سمت بالایی دارد اما اصول اولیهی تمدن و انسانیت را با توجیهات خوش آب و رنگ زیر پا میگذارد. آیا کریستین به صرف کار کردن در یک محیط هنری و زدن حرفهای متمدنانه یک هنرمند متمدن است؟
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.