احسان دلارامیفر/ فارغالتحصیل رشتهی مهندسی نفت دانشگاه صنعتی شریف
فرض کنید دو مظنون توسط پلیس دستگیر شدهاند و پلیس باید شواهد کافی برای محکومیت مظنونین جمعآوری کند و برای این کار بهصورت جداگانه از این افراد بازجویی میکند. اگر یکی از آنها علیه دیگری شهادت دهد و مظنون دیگر سکوت را ترجیح دهد، در این حالت اولی آزاد و دیگری به یکسال حبس محکوم میشود. اگر هر دو سکوت در بازجویی را انتخاب کنند هردو زندانی در زندان تنها برای یک ماه حبس خواهند شد و اما اگر هر دو علیه دیگری شهادت دهند هرکدام باید به مدت سه ماه به حبس بروند. هر زندانی باید بین خیانت و سکوت یکی را انتخاب کند درحالیکه نمیداند دیگری کدامیک را انتخاب کرده است. اگر شما به جای یکی از آنان بودید کدام گزینه را انتخاب میکردید؟ خیانت یا سکوت؟
در دوراهی بالا بهینهترین موضع برای پرونده، همراهی و سکوت دو مظنون است اما همیشه اینگونه نخواهد بود و در موارد بسیاری مشاهده شده که در دوراهیهای حقیقی، افراد گزینهی خیانت را انتخاب میکنند به امید آنکه بهینهی فردی را بدست آورند. داستان امروز تحریم خرید و دعوت دیگران به نخریدن چه در دانشگاه و چه در سطح جامعه مانند بازی جمع غیرصفری است که در بالا ذکر شد، منتها با این تفاوت که تعداد مظنونین هزاران یا میلیونهاست و پروندهها خودرو و ارز و هزاران مناقشهی دیگر.
اما راهکار صحیح در این فضا، کنشگری و مطالبهی اصولی و همچنین همراهی و همکاری تمام اعضای جامعه است. متاسفانه و برخلاف آنچه نشان داده میشود جامعهی ما یک جامعهی بیسواد از لحاظ تحلیلی و مطالعه است. در این جامعه همانگونه که شاهد هستیم برخلاف جوامع مدرن، به هنگام گرانی با هجوم فراوان مردم برای خرید کالا روبهرو میشویم که طبق قوانین اقتصادی، به گرانی شدیدتر کالا منتهی میشود. در کنار تورمی که فرزند تقاضای بالاست، دست دلالان همیشهدرصحنه نیز بازار خرید را متشنج و متلاطم میکند.
انتخاب اقلیت قربانی در جامعه، همواره سکوت در برابر پلیس است به این امید که شاید اکثریت هم گزینهی عاقلانه را انتخاب کنند اما در حقیقت اینگونه نیست. برای مثال اگر در بازهی زمانی پیشفروش ایرانخودرو سری به سایت این شرکت زده باشید حتما با کندی سایت و پرشدن سریع ظرفیتهای قابل فروش روبهرو میشدید که خود شاهدی بر این مدعاست.
اما سوال دیگر داستان این است که آیا فقط مظنونین ساده عامل گرانیها و تورمهای ساعتی در این قبیل موضوعات هستند؟
به قطع پاسخ این پرسش منفی است چرا که حتی اگر مردم عادی هم اقدام به خرید محصولات نکنند، در جامعه افرادی سودجو و دلال وجود دارند که بخواهند از تلاطم بازار سوءاستفاده نمایند و از این آب گلآلود ماهی صید کنند. در اینجا وظیفهی قوای ناظر و اجرایی و قضایی است تا با برخورد سریع و اقدام به موقع از آشفتگی بیشتر جلوگیری کنند که متاسفانه در جامعهی امروز ما ایشان یا خواب هستند یا سودی در این تلاطم دارند! دولتی که به جای مبارزه با ریشههای فساد در قلب اقتصادی خود یعنی بانک مرکزی و بازگرداندن آرامش به بازار ارز با لبخند فقط از مردم میخواهد که نگران ارز نباشد یا مراجع قضایی که به جای مبارزه با عاملین اصلی و دستهای پشت پرده تشنج اقتصادی تنها به بررسی پروندهی خردهدلالان و جمشید بسماللهها آن هم به صورت طولانیمدت میپردازد و شاهد فرار اختلاسگران و سلطان سکههاست و تمام قدرت خود را در پروندهسازی و دادن حکمهای طولانیمدت به دانشجویان صرف میکنند چگونه میتوانند با این حجم از تلاطم مبارزه کنند؟
اما سوال دیگر داستان این است که آیا فقط مظنونین ساده، عامل گرانیها و تورمهای ساعتی در این قبیل موضوعات هستند؟
مردمی که به کمپینهای نخریدن پشت میکنند و نهتنها خرید نمیکنند بلکه چندبرابر نیاز خود خرید میکنند هرچند دچار اشتباهی کشنده شدهاند اما باید قبول کرد که به اهرمهای مبارزه با گرانی بیاعتمادند زیرا شک دارند که در کشمکشهای میان مردم و سودجوهای این روزهای بازار، این قوا طرف مردم را بگیرند. اگر امروز اعتصاب کامیونداران به جایی رسیده که از حمل دارو و اقلام حیاتی به شهرها خودداری میکنند نباید ایشان را گولخورده و بازیچهی استکبار دانست که باید علتش را در حرفها و انتقاداتشان دید.
دیماه نودوشش که اولین شوک ارزی به بازار وارد شد و بعد از آن اغلب اقلام بازار دچار تورم شدند، هیچ اقدام و انگیزهای برای مبارزه با این روند در بین مسئولان دیده نشد و تنها حرف بود که زده میشد و شرمسارانه به جای دستگیری عاملین شاهد دستگیری دانشجویان و فعالین مدنی و صنفی بودیم. در میان کشمکشهای سیاسی و مصادرهبهمطلوبکردن وضع بد معیشتی مردم هر حزب و جناحی به جای ارائه راهکارهای عملی دست به عقده گشایی و تسویهحساب سیاسی زدهبود و مردم را تنها نردبان و اسلحهی این بازی میدانست.
اما امروز و در مقابل پلیس نظریهی دوراهی زندانی تنها راه فرار از مهلکه و تحمل زجر کمتر، همه موظفیم به صبر و همکاری و مطالبهگری. صبر در برابر گرانیهایی که تا به امروز خودمان مسببش بودیم و دوری از انتظارات فضایی و توهم بازگشت به تعادل در عرض یک شب. همکاری با یکدیگر و ایستادن در کنار هم برای مبارزه با اقلیت سودجو و دلال که ریشههایشان نه تنها در بعضی نهادها که بلکه در ذهن و باور ما دوانیده شده است. و صد البته مطالبهگری اصولی و منطقی و انتظار راهکار از مسئولان در تمام زمینهها و عدم انفعال و گوشهنشینی بدون امید به ظهور ابرقهرمانی هالیوودی برای مبارزه با فساد.
انتظار جامعه از دانشگاه در این شرایط پیشروی و رهبری جامعه است که متاسفانه با برخوردهای چند وقت اخیر با این نهاد دیگر نه رمقی برای مبارزه و مطالبه در بدنهی اصیل دانشگاه و نه جراتی برای انتقاد باقی مانده است. اما امید است که با همراهی و نشاندادن صداقت از سوی مسئولان، دانشگاه و دانشجویان هر چه بهتر و کاراتر به بهبود شرایط کمک نمایند.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی «داد» کلیک کنید.