
نگاهی از دریچهی روانشناسی بر سیاست و اهل آن
مائده دهقانی، کارشناسی، روانشناسی، الزهرا
چرا حادثهی یازده سپتامبر اتفاق افتاد؟ چرا سال 2013 در مصر کودتا شد؟ چرا هیتلر تصمیم به نسلکشی یهودیان گرفت؟ چرا با وجود تلفات و خسارات بسیار، جنگ های چندین ساله رخ دادهاند؟ بسیاری از این چراییهای سیاست با بررسی از منظر علم روانشناسی سیاسی امکانپذیر است. روانشناسی سیاسی حوزهای جدید و میانرشتهای برای بررسی و تحلیل رفتارهای سیاسی، شخصیتهای سیاسی، گروهها و رهبران است. امروزه بسیاری از دانشمندان این حوزه انتخابات، انقلابها، شورشها و کودتاها را تحلیل کرده و رفتار و فرایندهای روانی انسان را در تعاملات سیاسی بررسی میکنند. «گراهام ولاس» از سردمداران این علم بود. او با انتشار کتاب «سیاست و سرشت انسان»، بینش علمی روانشناسی سیاسی مدرن را مطرح کرد.
«الفرد آدلر» از روانشناسانی است که به منشأ فردی رفتارهای اجتماعی انسان میپردازد. او بر این باور است که نقص جسمانی، گرایش به خودکامگی را در فرد ایجاد میکند، همانند هیتلر، موسولینی و فرانکو که کوتاهقد بودند. آدلر اعتقاد داشت زمانی که یک کودک متولد میشود، با مقایسهی خود با اطرافیان و عدم توانایی در برطرفسازی نیازهای خود، به نوعی احساس حقارت دچار میشود و برای جبران این احساس حقارت، تلاش برای برتری میکند. و اگر شخصی نتواند بر این احساس حقارت غلبه کند، این حس به عقدهی حقارت تبدیل میشود؛ برای مثال رفتارهای آغامحمدخان قاجار نشأتگرفته از عقدهی حقارت وی و برتریطلبی اوست. اختهبودن وی سبب ایجاد حس حقارت و بسیاری از مشکلات اجتماعی پدیدار در وی شد؛ به این ترتیب این نقص زیستی برای او دردسر و مصیبتهای زیادی را ایجاد کرد. با وجود اینکه این موضوعْ امری فردی است، پیامدها و بازتابهای سیاسی بسیاری به جا گذاشت، به طوری که میتوان اقدامات خشونتآمیز آغامحمدخان را بر مبنای مفهوم عقدهی حقارت معنا کرد. اگر کسی تلاش افراطی برای جبران احساس حقارت بکند دچار عقدهی برتری میشود، که در این حالت گرایش به تکبر و سلطهجویی در فرد هویدا میگردد.
«کارن هونای» نیز از نظریهپردازان شخصیت بود که سه الگوی رفتاری برای دفاع علیه اضطراب مطرح کرد: حرکت به سوی مردم (تیپ شخصیتی مهرطلب)، حرکت علیه مردم (تیپ پرخاشگر) و دوری از مردم (تیپ انزواطلب). او رفتارهای پرخاشگرانه را در سیاستهای داخلی و خارجی مبتنی بر یادگیری میداند، و نه بر غریزه، و بدین جهت باور داشت که طبع انسان قابل تغییر است.
در تبیین رفتارها در عرصهی سیاست، میتوان از نظریهی میدانی «کورت لوین» بهره گرفت. او به تعامل میان محیط و شخص اشاره میکند و میگوید هم عوامل درونی و روانشناختی و هم عوامل بیرونی و اجتماعیْ یک رفتار را ایجاد میکنند. روانشناسی سیاسی علل وقوع رفتار را نشأتگرفته از عوامل درونی (صفات و خصوصیات فردی) و عوامل بیرونی (اثرات محیطی، شرایط اجتماعی و اوضاع سیاسی) میداند.
هیجانها
مفهوم روانشناسی سیاسی با شرح نقش هیجانها کامل میشود. هر یک از پدیدههای سیاسی با هیجانها و احساساتی مانند انتقام، انزجار، خشم، گناه، غم یا عصبانیت همراه است. به سختی میتوان هیجانهای خود را بعد از شنیدن وقایع اردوگاه آشویتس کنترل کرد. هیجانها امری مفید و کارآمد برای بقای گونهها هستند و الزاماً مضر نیستند. احساسات منفی اطلاعدهنده هستند؛ برای مثال غمگینی نشانهی فقدان است، و خشم از یک عملکرد نامناسب و سزاوارِ سرزنش خبر میدهد. خشم معمولاً با پرخاشگری، جاروجنجال، دعوا و ناسزا همراه است. این هیجان در اغلب رفتارهای سیاسی دیده میشود. موقعیتهای تهدیدکننده و آسیبزا باعث ایجاد هیجانی به نام ترس میشود. ترس به دفاع انگیزه میدهد. زمانی که ما میترسیم سیستم عصبی سمپاتیک ما فعال میشود و نشانههایی مانند افزایش ضربان قلب و تعریق بروز پیدا میکنند. هیجان دیگری که در هنگام احساس تهدید بروز پیدا میکند اضطراب است. ترس در پاسخ به یک عامل تهدیدکنندهی بیرونی است، ولی اضطراب پاسخ به یک عامل مبهم، ناشناخته و گاه درونی است.
اجزای نگرش سیاسی
تعریف نگرش در کتاب روانشناسی اجتماعی «رابرت بارون» بدین شکل بیان شده است: «ارزشیابیهایی از وجوه مختلف جهان که اغلب نیرومند و غیر دوسوگرانهاند.» ارزیابی نگرشها و پیشبینی نحوهی تغییر و تحول آنها امری مهم برای اهل سیاست است. آنها میتوانند برای اقدامات خود برنامهریزی کنند.
یک نگرش از مؤلفههای شناختی، عاطفی و رفتاری تشکیل میشود. مؤلفهی شناختی به باورها، عقاید و اطلاعات کسبشده وابسته است. یادآوری مطالب مربوط به این حوزه وابسته به قابلدرکبودن موضوع کلی است. مؤلفهی بعدی مؤلفهی عاطفی است. این مؤلفه مربوط به احساسات برانگیختهشده در فرد است که ممکن است مثبت (مانند محبت) و یا منفی (مانند ترس یا نفرت) باشد. زمانی که فردی درصدد تغییر نگرشهای یک گروه بر میآید از این بُعد بسیار استفاده میکند؛ برای مثال برای همراهکردن دیگران با خود، حس نوعدوستی با هموطنان را برانگیخته میکند. مؤلفهی رفتاری به آمادگی فرد برای انجام عملی اشاره میکند که بُعد عاطفی به آن عمل جهت میدهد. یک رفتار با عواطف مثبت، به سمت ستایش و پاداشدادن میرود، و یک رفتار با عواطف منفی به نابودی و آزار و بدگویی بیشتر شباهت دارد.
بررسی فرایندهای روانی در یک رویداد سیاسی حایز اهمیت است. فقط دانستن آمار کشتههای یک جنگ، تعداد آرای یک کاندید و یا ساختمانهای ویرانشده در یک شورش کمکی به ما نمیکند. باید هیجانها و عواطف پشت هر یک از این اتفاقات را بشناسیم تا بتوانیم به درک درستی از یک رویداد سیاسی برسیم.
مراجع
[۱]: المالکی, س. ع. روان شناسی سیاسی. دانشگاه پیام نور.
[۲]: برزگر, ا. (زمستان 1387) نظریه آدلر و روان شناسی سیاسی آقا محمد خان قاجار. پژوهشنامه علوم سیاسی 7-50.
[۳]: زاده, ر. ح. انگیزش و هیجان. ارسباران.
[۴]: مطلبی, د. ک. (زمستان 1390) روانشناسی سیاسی و ورود به عرصه نظریه پردازی در علم سیاست. فصلنامه مطالعات سیاسی 93-126.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام ماهنامه دانشجویی «داد» کلیک کنید.