daily reza
daily reza
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

برنامه ریزی با PDCA

برنامه ریزی برای رسیدن
برنامه ریزی برای رسیدن


راجع به چی حرف میزنیم؟

دوتا بلاگ قبل تر با عنوان " تنها راه شروع کردن اینه که حرف نزنی " راجع به این صحبت کردم که گاهی اوقات انقدر درگیر برنامه ریختن میشیم که وارد عمل نمیشیم. انقدر برنامه ریخته شده خفن بوده و ازمون انرژی گرفته که اصلا بعدش باید چندساعت خوابید که انرژی بگیری برای شروع. گفتم که گاهی باید بیای وسط و پات رو توی آب بذاری تا ببینی واقعا گرمه یا سرد تا اینکه از گوشه مدام با نگاه کردن تحلیلش کنی.
تو این بلاگ قراره راجع به یه روشی حرف بزنیم که شما رو می‌کشونه وسط میدون و در عین عمل برنامه ریزی هم میکنی!


خب PDCA چیه؟

چرخه PDCA یه چرخه معروف در صنعت هست که برای چک کردن برنامه های درحال اجرا به کار گرفته می‌شه. اگه دوست دارید راجع به تاریخچه ش و اینکه کی این چرخه رو راه انداخته بدونین بزنین رو این. خب حالا بریم سراغ خود چرخه. چرخه متشکل از 4 قسمت هست و از اونجایی که چرخه، شما هیچوقت رو یه قسمت موندگار نیستید بلکه همواره درحال چرخیدن این چرخید :)

قسمت های مختلف PDCA حروف اول کلمات check , do , plan و adjust ( یا بعضی میگن act ) هست. که هرکدوم از این قسمتا رو تو این بلاگ قراره توضیح بدیم.


پلن / Plan

روش های مختلفی درمورد هدف گذاری و داشتن یک پلن هست. پیشنهاد من برای شروع کار استفاده از روش SMART هست که اینجا میتونی درموردش بخونی. تو این روش شما یکسری اهداف مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دسترسی و مرتبط رو در زمان مشخصی تعیین می‌کنید.
یکی از نکاتی که در تعیین هدف باید درنظر داشته باشید اینه که همیشه بهتره اهداف شما جوری باشن که نه خیلی قابل دسترس باشن، نه غیر قابل دسترس، بلکه باید در جایی قرار بگیرند که شما برای رسیدن به اون اهداف تا حدی کش و قوس داشته باشید و حتی الزامی نداره تا به تمام اون هدف برسید.
مثلا رسیدن به 90 درصد از یک هدفِ درست تعیین شده، نتیجه ی خوبی هست. برای مثال اگه من الان هیچ تولید محتوایی ندارم و تخصص زیادی هم ندارم و صرفا یک علاقمند هستم که کتاب خونده و یکسری وبینار دیده نباید از روز اول بگم میخوام روزی 3 پست بذارم، چون این هدف غیرقابل دسترسه ( حداقل با تعیین حداقل کیفیت ها غیرقابل دسترسه ) از طرفی اگه بگم میخوام یک هفته درمیون یک پست بذارم هم، خودم رو مسخره کردم چون خیلی هدف ساده ای هست. مثلا هدف قراردادن یک روز درمیون یک پست میتونه هدفی باشه که شما برای رسیدن بهش کش میاید و ممکنه گاهی هم بهش نرسید!

خب فرض کنید که ما هدفمون رو برای 90 روز بعدی گذاشتیم که یک روز درمیون یک تولید محتوا داشته باشیم. قطعا این هدف یکسری پیش نیازها لازم داره نه؟ مثلا خوندن کتاب، دیدن وبینار، شرکت کردن در کلاس و داشتن تجربه کاری پیش نیاز این هست که شما بتونید یک روز درمیون درمورد چیزی که میخواید صحبت کنید.

حالا که اهداف مشخص شدن و پیش نیاز هرکدوم از این اهداف هم مشخص شدن وقت اون رسیده که این اهداف رو خورد کنیم به هدف های کوچک تر. برای اینکه بتونیم وارد چرخه ی PDCA بشیم نیاز به یکسری نقطه ی ارزیابی یا همون چک پوینت داریم. مثلا برای یک برنامه 90 روزه داشتن 9 چک پوینت ده روزه میتونه خوب باشه.

انجامش بده / Do

خب حالا که اهداف رو داریم، پیش نیازها رو داریم، چک پوینت ها هم مشخص شدن و اهدافمون به اون چک پوینت ها تقسیم شدن باید شروع کنیم. فرض کنید برای هر چک پوینت نیازه که 100 صفحه کتاب خونده باشیم و 5 تولید محتوا داشته باشیم و 2 ساعت وبینار دیده باشیم. از اونجا که چک پوینت ها 10 روزه هستن پس این اقدامات از حالت اهداف کوتاه مدت به اقدامات روزانه تقسیم میشن مجدد. حالا برنامه این هست که روزی 10 صفحه کتاب بخونیم ، یک روز درمیون پست بذاریم و در این ده روز دوبار وبینار ببینیم هربار هم یک ساعت. پس شروع به انجامش میکنیم تا به نقطه ی چک پوینت اول برسیم.


نقطه ارزیابی / Check Point

بعد از رسیدن به چک‌ پوینت باید یه نگاهمون رو به عقب داشته باشیم و یه نگاه هم به هدف اصلی. قرار ما این بود که برای اولین چک پوینت 100 صفحه کتاب و 5 پست و 2 ساعت وبینار داشته باشیم. فرض کنید من به این تاریخ رسیدم و 150 صفحه کتاب خوندم. 5 پست طراحی کردم و اما وقت نکردم وبینار ببینم. در اینجا باید بررسی کنید ببینید ایراد کار کجا بوده. اون رو برطرف کنید یا طبق اون هدف های کوتاه مدت رو تغییر بدید و چک پوینت بعدی رو طراحی کنید. مثلا در این حالت اگه ندیدن وبینار از کوتاهی خودم بوده باشه چک پوینت بعدی میشه 50 صفحه کتاب ( چون قبلا جلو زدم از برنامه ) ، 5 تا پست ، و این بار 4 ساعت وبینار.

توجه کنید که اگه مثلا این زیاد کتاب خوندن من بابت این بوده باشه که من کلا پتانسیل بیشتری برای مطالعه کتاب دارم به جای 50 صفحه کتاب ( و در مجموع در پایان این 90 روز 900 صفحه کتاب ) من باید مجددا هدف گذاری کنم ( چرا؟ چون هدفم زیادی قابل دسترس بوده )


ارزیابی و پلن ریزی مجدد / adjust

خب این قسمت از چرخه عملا تلفیق شده با قسمت قبل هست. اینکه شما هدفی رو در رابطه با چک پوینت بعدی اضافه کم کنید ( مثل اینکه گفتیم 50 صفحه کتاب و 4 ساعت وبینار ) یا کلا تصمیم بگیرید هدفتون خیلی قابل دسترسه و اونو بیشتر کنید در این قسمت رخ میده. بعد از ارزیابی چک پوینت. برای چک پوینت بعدی برنامه ریزی مجدد میکنید و مسیر رو ادامه میدید.


یه مثال واقعی

روز اولی که کار صفحه اینستاگرام daily reza رو شروع کردم نمیدونستم چه رنگی انتخاب کنم، چه محتوایی درست کنم. تو چهار ماه اول من ولاگری از کمپ، آنباکسینگ گیمبال و تهیه فیلم از کارگاه ها و محتوای متنی رو امتحان کردم و به این نتیجه رسیدم متنی از همه بهتره، بعد نمیدونستم با چه فونتی کار کنم، چه رنگی کار کنم، تک اسلاید بذارم یا آلبومی، پست های اولم بشدت ضعیف بودن از همه نظر چه محتوا چه دیزاین و ... مجددا با هر فیدبکی در هر چک پوینتی کارم رو بهبود دادم تا اینکه الان 90 پست آخر من با رنگ مشخص، فونت مشخص و دیزاین درست تری طراحی شده ان. البته که هنوزم من درحال آزمون و خطام و هر روز بهترش می‌کنم.


راستی اگه دوست داری میتونی مطالب بیشتر و تخصصی تری رو درمورد سوشال مدیا مارکتینگ توی صفحه ی اینستاگرامم بخونی. برای ورود به صفحه م کافیه بزنی رو این.


چرخه ی pdcaبرینامه ریزیبازاریابیدیلی رضاdaily reza
رضا واعظی هستم ، سعی میکنم از چیزهایی بگم که باعث رشدمون شه. سوشال مدیا مارکتر / بلاگر / دانشجوی MBA استراتژی دانشگاه تهران / مطالب تخصصی تر رو با همین آی دی تو صفحه اینستاگرامم بخونید :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید