ویرگول
ورودثبت نام
دکه سبز
دکه سبز
خواندن ۷ دقیقه·۸ ماه پیش

تاریخچه شهر گرگان ایران از گذشته تا به امروز

گُرگان (دربارهٔ این پرونده تلفظ راهنما·اطلاعات) یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ایران، شهری در جانب شرقی شمال ایران و مرکز استان گلستان و شهرستان گرگان است. گرگان کنونی تا سال ۱۳۱۶ «اَستَرآباد» یا «اِستارباد» نام داشت.

گرگان قدیمی که به عربی جرجان خوانده می‌شد شهری آباد و مهم بود که در نزدیکی گنبد کاووس امروزی قرار داشته و اینک ویرانه‌های آن در حوالی امام‌زاده یحیی بن زید قرار دارد.

نام فعلی گرگان که جایگزین نام کهنش، استرآباد شده، در واقع، برگرفته از (جرجان) و گرگان قدیم از شهریور ۱۳۱۶ برای این شهر استفاده شد.

شهر گرگان و منطقهٔ پیرامونش که از نیمهٔ سال ۱۳۷۶ خورشیدی به صورت رسمی به استان گلستان موسوم شده، از ۱ دی ماه ۱۳۱۱ خورشیدی تاکنون به نام «گرگان و دشت» شهرت داشته‌است.

گرگان پرجمعیت‌ترین و وسیع‌ترین شهر، استان گلستان و بیست و چهارمین شهر ایران بر پایهٔ جمعیت است. بخشی از دیوار بزرگ گرگان در نزدیکی شهر گرگان قرار دارد.

گرگان قدیم که در منابع یونانی هیرکانیا، در فارسی باستان ورکانه و در عربی جرجان نامیده می‌شده، سرزمینی باستانی در ناحیهٔ جنوب شرقی دریای مازندران، و کمابیش منطبق با استان گلستان امروزی بوده‌است.

۲۰ شهریور به عنوان سالروز تغییر نام استرآباد به گرگان به عنوان روز گرگان نام گرفته‌است، از این رو هر ساله جشنی برای پاسداشت آن با مشارکت مردم و شهرداری گرگان به عمل می‌آید.

شهر گرگان تا ۲۰ شهریور ۱۳۱۶ استرآباد نامیده می‌شد، نامی که پیش‌تر ناصرالدین‌شاه بر روی آن نهاده بود.

و در دوران صفویه احتمالاً به‌دلیل تعداد زیاد سادات در آنجا به دارالمؤمنین شهرت داشت.

طبق سفرنامهٔ فرج‌الله بهرامی، رضاشاه در سال ۱۳۰۵ پس از بازدید از استرآباد این‌گونه می‌گوید: «چون گرگان نام تاریخی و اسم قدیم این ناحیه است.

امر دادم به هیئت دولت ابلاغ نمایند که استرآباد را بعد از این، به‌نام قدیمی و تاریخی این ناحیه گرگان بنامند، زیرا مدت‌هاست که این اسم، از این دشت و ناحیه، منتزع و متروک مانده‌است.»

البته اولین بار در فرمانی به تاریخ ۱ دی ۱۳۱۱ نام منطقه استرآباد و صحرا به گرگان و دشت تغییر داده شد.

از آن تاریخ به بعد کم‌کم نام استرآباد از میان رفت و عملاً از سال ۱۳۱۴ به بعد در نشریات و مطبوعات نام استرآباد دیده نشد. سرانجام در ۲۰ شهریور ۱۳۱۶ به تصویب فرهنگستان «استرآباد» به «گرگان» تغییر یافت.

استرآباد

گرگان کنونی تا سال ۱۳۱۶ «اَستَرآباد» یا «اِستارباد» یا «اِستِرآباد» نام داشت.

در کتاب استرآباد در سفرنامه‌های عصر قاجار نوشتهٔ احسان گوهری‌راد آمده که مرکز حکومت استرآباد شهر استرآباد با نام قدیمی استرک بوده و کم‌کم به استرآباد تغییر نام یافته‌است.

به باور اغلب پژوهشگران، استرآباد مرکب از «استر» و «آباد» است که استر به معنای ستاره و آباد هم به معنای عمارت و آبادی است.

برخی معتقدند خشایارشا این شهر را به خاطر همسرش اِستِر بنا نهاده و آن را استرآباد نامیده‌است. محققان همچنین استر در استرآباد را به معنی قاطر نیز می‌دانند.

استرآباد و گرگان دو شهر کاملاً مجزا بوده‌اند. شهر استرآباد بر جای گرگان امروزی و میان دو شهر جرجان و اسرم ساری قرار داشت.

یاقوت حموی در کتاب معجم‌البلدان می‌نویسد: استرآباد شهر بزرگ مشهوریست از اعمال طبرستان در میانهٔ اسرم ساری و گرگان از اقلیم پنجم.

ابوالفدا متوفی در سال ۷۳۲ قمری دربارهٔ استرآباد می‌نویسد: استرآباد میان اسرم ساری و جرجان است، تاریخی دربارهٔ آن نوشته‌اند، ابونعیم عبدالملک استرآبادی از سرشناسان آنجاست.

از قول مهلبی در تقویم البلدان نیز آمده‌است: استرآباد بر حد طبرستان است و از آن تا آمل که مرکز طبرستان است ۳۹ فرسنگ است.

همچنین به گفتهٔ مهلبی استرآباد بلده‌ایست از بلاد مازندران.

ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران می‌نویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دیناره‌جاری و از طرف غربی ملاط که آن قریه شهر هوسم که اکنون به فرضه روده‌سر اشتهارد دارد.

حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان می‌باشد و از طرف غربی ملاط می‌باشد.

حد گرگان حالیا که به استرآباد مشهور است و اصلاً دهستان می‌گفتند شرقی دیناره‌جاری است که حد شرقی تمام طبرستان است و غربی انجدان که حد شرقی مازندران است.

به گفتهٔ ظهیرالدین مرعشی مازندران بخشی از طبرستان است و سرزمین طبرستان، هر دو ولایت گرگان و مازندران را در بر می‌گرفت.

پیش از اسلام

استرآباد، نام شهری تاریخی است که در منطقه‌ای که اینک شهر گرگان قرار دارد واقع بوده‌است.

از این شهر امروزه تنها تپه‌ای تاریخی درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان که احتمالاً ارگ استرآباد در حدود ۳۰۰۰ سال پیش بوده باقی‌مانده و باقی قسمت‌های شهر در اثر سیلاب‌های مکرر و توسعهٔ گرگان در طول تاریخ به کلی از میان رفته‌است.

تاریخ استرآباد پیش از اسلام مبهم است و وجود این شهر در آن دوره قطعی نیست؛ گرچه ممکن است با نام باستانی زادراکارتا اسرم قابل شناسایی باشد.

ابن حوقل استرآباد را در کنار گرگان قدیم –واقع در محل تلاقی خرمارود و گرگان‌رود– بندر آبسکون و دهستان از چهار شهر بزرگ ایالت گرگان می‌داند.

آثار به‌دست آمده از تورنگ‌تپه (۱۹ کیلومتری شرق گرگان فعلی) و شاه‌تپه (۱۶ کیلومتری غرب گرگان فعلی) نشان از حضور و توقف انسان در حدود ۵۰۰۰ سال قبل و در دورهٔ نوسنگی دارد.

در دورهٔ ساسانیان دیوار تدافعی بزرگی در این منطقه به نام دیوار بزرگ گرگان ساخته شد که توسط باستان‌شناسان انگلیسی به «مار سرخ» شهرت یافته‌است.

این دیوار بزرگ در سدهٔ ۵ میلادی تکمیل شد و بیانگر صنعت پیشرفتهٔ تدافعی آن دوران است.

سعید بن عاص به گرگان رسید، اهل گرگان با پرداخت دویست هزار [درهم] با او صلح نمودند. بعد از آن اسرم را قصد کرد، تمام آن شهرها از بلاد طبرستان به‌شمار می‌آمد و همه به‌هم پیوسته و آباد بود؛ که اسرم بندری در ساحل بود مردم آن بندر با سعید نبرد کردند [و شدت جنگ باعث شد] که نماز خوف را بخواند؛ زیرا حذیفه وضع (استحکام) آن شهر را برای او شرح داده بود. نماز را در حال جنگ خواند که مردم در نبرد بودند سعید هم در آن روز یک مرد جنگی را با شمشیر زد که ضربت بر گردن او بود و گردن را با مرفق دست از تن جدا کرد. اهل شهر را هم سخت محاصره کرد آن‌ها امان خواستند و به آن‌ها امان داد. به‌شرط این‌که یک تن از آن‌ها کشته نشود (که متبادر به آن بود که همگی در امانند) حصار را گشود و تمام آن‌ها را کشت غیر از یک تن. »

یورش دیگری نیز در زمان معاویه توسط سعید بن عاص انجام شد؛ اما تسلط واقعی بر منطقهٔ گرگان در زمان عمر دوم توسط یزید بن مهلب در سال ۹۸ ه‍.ق/۷۱۶–۱۷ م. به‌وقوع پیوست. وی با دریافت بیش از ۳۰۰ هزار درهم صلح کرد، اما هنگامی که برای تصرف طبرستان رفته بود، مردم گرگان شورش کرده و اعراب را کشتند.

یزید با شنیدن این خبر در قبال ۷۰۰ هزار درهم با حاکم طبرستان صلح کرد و به گرگان بازگشت و عهد کرد اگر بر مردم گرگان پیروز شود، شمشیر از آن‌ها برندارد تا از خونشان گندم آسیاب کند، با آن نان بپزد و بخورد. وی در گرگان ۴۰ هزار نفر را کشت. طبق باوری عمومی بنا نهادن شهر استرآباد در کنار روستایی به نام استرک را به یزید نسبت می‌دهند.

با توجه به میل مردم سرزمین‌های کاسپینی به آیین زرتشت و سبک زندگی ایرانی و همچنین شورش‌های آن‌ها بر ضد سلطهٔ اعراب، اسلامی‌سازی در این شهر و منطقه آهسته بود.

با این حال شیعه بعدها به‌شکل قدرتمندی در استرآباد ظاهر شد. از این‌که چگونه مسیحیت نسطوری در آنجا رو به زوال رفت، اطلاعی نیست.

در گزارش‌های متون سال‌های ۴۳۰، ۴۹۹ و ۵۷۷ میلادی از گرگان به عنوان اسقف‌نشین یاد شده‌است. در اوایل دورهٔ اسلامی نام استرآباد به‌شکل پراکنده در کتب تاریخی ذکر شده‌است.

آمده‌است که در ۲۷۵ ه‍.ق/۸۸۸–۸۹ م. رافع بن هرثمه که شورشی بود محمد بن زید علوی را دو سال در استرآباد در محاصره قرار داد تا این‌که مجبورش کرد کاملاً از طبرستان فرار کند.

(۲۷۷ ه‍.ق/۸۹۰ م)؛ وی همچنین حاکم محلی به نام رستم بن قارن را تسلیم خود کرد. ولایت گرگان در آن زمان تحت مشاجرهٔ صفاریان و چند حکومت دیگر بود.

در اوایل سدهٔ چهارم هجری قمری (مصادف با سدهٔ دهم میلادی) نیز سامانیان و رهبران کاسپینی و دیلمی بر سر آن مشاجره داشتند.

در ۳۱۰ ه‍.ق/۹۲۲–۲۳ م. ماکان بن کاکی دیلمی –که توسط ابوالحسین بن حسن بن اطروش علوی منصوب شده بود.

حکومت استرآباد را برعهده داشت؛ در آن زمان دو سردار سامانی به نام‌های سیمجور و محمد بن عبیدالله بلعمی به شهر حمله کرده و آن را موقتاً اشغال کردند.

بعدها استرآباد تحت سلطهٔ آل بویه درآمد. چنان‌که در ۳۷۱ ه‍.ق/۹۸۱ م. نیروهای امیر عضدالدوله دیلمی بویی به گرگان حمله کردند و برادر وی –مؤیدالدوله– حاکم محلی زیاری –قابوس بن وشمگیر– را به خراسان راند.

پس از مؤیدالدوله ولایت به دست امیر ری –فخرالدوله– افتاد. در آن زمان بود که ژنرال سامانی ابوالعباس حاجب تاش پس از شکست از حزب مخالفش در بخارا پایتخت سامانیان، در ۳۷۳ ه‍.ق/۹۸۳–۸۴ م. به فخرالدوله پناهنده شد.

فخرالدوله گرگان، استرآباد و دهستان را به او به عنوان اقطاعی برای او و لشکریانش اهداء کرد. تاش در سال ۳۷۷ ه‍.ق/۹۸۷–۸۸ م. بر اثر طاعون درگذشت

شهرشهر گرگانگرگانایران
به وبسایت ما سر بزنید و بهترین محصولات و مقالات با کیفیت را مشاهده کنید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید