چند روز پیش سوار تاکسی بودم. از زیر یک پل عابر پیاده گذشتیم که یک بیلبورد تبلیغاتی روی آن بود. شعار تبلیغ این بود : برای تاختن آماده باشید. آگهی مربوط به دوشرکت اینترنتی و محتوای آنلاین ویدیویی بود. در زیر عنوان نوشته بود: 6 ماه اشترک رایگان(از یک سایت ویدیو آنلاین) و 100 گیگ اینترنت فقط با ... تومان. من متخصص تبلیغات نیستم ولی به نظرم شعار خوبی است. مخاطب را ترغیب می کند و به او احساس قدرت می دهد. ولی میخواهم به این شعار از جنبه دیگری نگاه کنم.
مصرف اینترنت ما زیاد شده و زیاد تر هم میشود. با محتوایی که هر روز جذاب تر و خوش رنگ و لعاب تر است، ما تمایل پیدا می کنیم که بیشتر و بیشتر این محتوای آنلاین را مصرف کنیم.
ما مصرف کنندگی را به یک سطح بالاتر برده ایم. محتوای خود را با دقت و وسواس انتخاب میکنیم. برایش وقت میگذاریم، تحقیق می کنیم.، پرس و جو میکنیم که کدام سریال را شروع کنیم، کدام آلبوم را دانلود کنیم یاآنلاین گوش کنیم( و جالب این است که خیلی از این محتوا رایگان یا با تخفیف های ماورایی در دسترس هستند). یک جورهایی تبدیل شده ایم به مصرف کننده های حرفه ای، مثل یک شغل یا تخصص و حتی به نوع مصرفمان افتخار میکنیم. من سریال see را میبینم. من مانکن را نگاه می کنم. بهترین محصول یا محتوا آن است که من میبینم، چون سلیقه من سلیقه برتر است.
از یک طرف از ارائه دهنده های اینترنت بسته میخریم. بسته های ماهانه. از طرف دیگر در سایت های محتوای آنلاین مثل ویدیو یا موزیک اشتراک میخریم. وقتی یک فیلم میبینیم هم داریم پول فیلم را میدهیم، هم پول داده ای که برای دیدن فیلم مصرف میکنیم. میبینید؟ برای یک مصرف، به دو طریق هزینه کرده ایم. یک نوع مصرف چندگانه، انگار چند شرکت همزمان دارند پول ما را مصرف میکنند و به ما چیزی میدهند احتمالا فقط برای سرگرم شدن. یک توافق چند جانبه برای خالی کردن جیب ما شهروندان . یک وقت هم دو تا از این شرکت ها با هم قراردادی میبندند( یاشاید اصلا دو شرکت زیر مجموعه از یک شرکت مادرند) و شما بعد از این میتوانید ویدیوها را نیم بها ببینید و شاید با خود فکر کنید : چه عالی! چه دست و دلبازی ای! اگر از این به بعد فیلم هایم را در این سایت بخصوص ببینم و فیلم های بیشتری ببینم چقدر به نفعم خواهد شد!(این ها در ناخوداگاهتان میگذرد)
در این شعار یک کلمه هست که مرا اذیت می کند. «تاختن».مخاطب این آگهی من و شما هستیم. هر کس از ما از این کلمه تصوری دارد و تاختن به معنی به شتاب پیش رفتن و توقف نکردن. برای من تاختن معنی پیشرفت میدهد. من می توانم در تحصیلات بتازم و به بالاتری درجه های علمی برسم. من میتوانم بتازم و ثروت هنگفتی به چنگ بیاورم یا پله های ارتقاء شغلی را یکی یکی در نوردم. وقتی توی تاکسی چشمم روی آن شعار تبلیغاتی از روی عنوان پایین آمد و به جزئیات آن رسید، ناگهان احساس تحقیر شدگی به من دست داد. که این طور؟پس تاختن یعنی این؟6 ماه اشتراک رایگان، 100 گیگ اینترنت با هزینه کم. پس من قرار است این طور بتازم!
واقعیت حال حاضر ما این است. تاختن من به این حد تنزل پیدا کرده است.دیدن ویدیوهای آنلاین با اشتراک های رایگان و بسته های ارزان اینترنت. تاسف می خورم این که این شرکت ها که خود دارند در فریب مردم به روش های مختلف میتازند، درباره ما چه تصوری کرده اند و چه تصور نازلی از ما دارند. مصرف کننده های تشنه مصرف بیشتر و بعد تاسف بیشتر می خورم از این که چقدر درست تصور کرده اند و چقدر دست ما آدم های کم قیمت و کم منزلت را خوانده اند. کسانی که برای خودشان ارزش قایل نیستند.
ما تبدیل شده ایم به موجوداتی که تاختنمان، استفاده بیشتر معنی میدهد. یعنی به سرعت هر چه تمام اینترنت را ببلعیم و در این کار به تاخت پیش برویم.
شاید با خود بگویید که من یک چیز سطحی را خیلی جدی گرفته ام. ولی این طور نیست. کلمه ها معنی دارند. جمله ها در پسشان قصد و هدف و پیام دارند. و پیام روشن است. من آنقدر تنزل یافته ام که اگر بخوام بتازم باید این طور بتازم. برای خودم متاسفم.
سوار بر دستگاه های الکترونیک خود، در شاهراه بزرگ بسته های اینترنتی و اشتراک های رایگان سایت های ویدیو می تازیم و چه خوش تاختنی!