دانیال عماری
دانیال عماری
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

نگاهی به کتاب «آگاهانه دوست داشتن» نوشته مدرسه زندگی


از دوران نوجوانی، که یک دبیرستانی فربه با سبیل فابریک بودم به عشق می‌اندیشیدم. دوستانم زودتر از من پا به ماجراجویی در این زمین بازی نهادند، چرا که من، با آن تربیت سفت و سختی که کرده بودندم، رو نداشتم در چشمان انسانی با شانه‌های ظریف‌تر یا موی بلندتر نگاه کنم، چه برسد به اینکه در سودای عشقش بسوزم. در آن زمان نوعی شیفتگی همراه با پرسش‌های بنیادین، واقعیت مبهم عشق را در سر من می‌ساخت. تنها داده‌های جمع‌آوری شده‌ام، روابط دوستان نزدیکم بود و خیال‌های شبانه خودم؛ تفکراتی اساسا شوربرانگیز، تسلی‌بخش و گاهی هم منشوری. بی‌شک همان دوران هم منتقد جدی اکثر تصورات و انتظارات از عشق بودم؛ زیرا که خوب به خاطر دارم چقدر از شنیدن خاطرات دوستانم تعجب می‌کردم؛ با آنکه چیزی ته دلم، همان واقعه عجیب و ظاهرا دل‌نشین را طلب می‌کرد.

در دوران دانشجویی، که شور و فشار جامعه هم بیشتر می‌شود و تلاش می‌کند دستی را در دستت حلقه کند تا در دایره‌ای مشخص جا بگیری، سراغ کتبی در این باره رفتم. از طرفی خوشحال بودم از اینکه شبهه‌ی قدیمی‌ام، دغدغه‌ای زنده در سر متفکرانی معاصر هم بوده است، از طرفی هم به شدت دلزده شدم از اندوه‌ی که به گونه‌ای ذاتی در عشق حضور دارد. این کتاب را هم می‌توانم در جرگه‌ی همان کتب قرار دهم. نوشته‌هایی تحلیلی، مدد گرفته از دانش روان‌شناسی، در حال تلاش برای ارائه دستورالعملی واقع‌بینانه‌تر برای عشق در زندگی امروز.

کتاب شک‌برانگیز آغاز می‌شود. با مواجه مخاطب، با پیش فرض‌های سال‌ها به دوش کشیده‌اش درباره عشق. انتظاراتی که کامل صحیح، غیر قابل تغییر و معنادار به نظر می‌رسیدند اما وقتی کسی آمده و آن‌ها را نوشته و جلوی رویمان گذاشته از خواندنشان خنده‌مان می‌گیرد. تعالیمی درباره عشق که متعلق به رمانتیک‌های صنعت‌زده قرن نوزدهمی‌ای است که برای فرار از منطقی که این شهرهای زیر دود را ساخته و انسان را ماشین کرده، خط تولید سودا و رویا ترتیب داده‌اند و خوب هم می‌تازند. نکته میخکوب کننده برای من، حضور پررنگ این آموزه‌ها و انتظارات از عشق، در بطن زندگی تمام افرادی‌ست که می‌شناسم. کسایی که شاید تا کنون یک اثر از نویسندگان یا متفکران عصر رمانتیک را ورق نزده‌اند. این گفتارهای دل‌نشین و فاجعه‌برانگیز از عشق، از کدام دالان‌های پنهان زمان گذر کرده و به نوجوانی به دنیا آمده در شهری مرزی در ایران رسیده است؟

کتاب پس از بازگوی چند وجه از نگاه رمانتیسم به عشق، در باقی کتاب سعی در جایگزینی این دیدگاه با دیدگاهی واقع‌بینانه‌تر دارد. از برخورد با آثار هنری بهره می‌برد و با ایجاد سوال، تلاش می‌کند انتظارات به طرز عجیبی اغراق آمیز ما از عشق را زیر سوال ببرد. در تمام فصل‌های کوتاه کتاب، جنبه‌ای از روابط بررسی و مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

نگاه مسلط بر تمام کتاب پیش رو، تغییر این نگرش غلط و جا افتاده است، که عشق حسی غریزی است که راه خودش را می‌یابد. کتاب این نگرش را پیشنهاد می‌کند که عشق را مهارتی اکتسابی به حساب آورد، که باید برای مدتی سر کلاسش نشست و مدام جزوه‌های درسی را مرور کرد، تا بتوان این غول بی شاخ و دم را که دم به دم لگد می‌پراند، زیر سلطه گرفت و مدیریتش کرد.

کتابدوران دانشجوییعشقآلن دوباتندانیال عماری
یک داستان‌نویس جوان، غرق در ادبیات و هنر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید