طبق پژوهشهای بینالمللی، انسانها به طور متوسط حدود ۹۰ هزار ساعت از عمر خود را در محیط کار سپری میکنند (Robinson, 2023). این واقعیت نشاندهنده اهمیت نقش شغل و محیط کار در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ماست. شغل نه تنها منبع تأمین معاش و هویت اجتماعی است، بلکه میتواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روان، سلامت جسم و روابط خانوادگی افراد داشته باشد (Harnois & Gabriel, 2000).
به عنوان دانشآموخته مشاوره شغلی و سلامت روان محیط کار، هدف من تهیه محتوایی آموزنده و کاربردی برای تمامی افرادی است که به نحوی با پدیده کار و شغل سروکار دارند؛ چه در آغاز مسیر شغلی باشند، چه در حال تغییر شغل یا حتی تجربه فرسودگی شغلی (burnout) را داشته باشند.

یکی از نخستین مفاهیمی که در فرآیند مشاوره شغلی با آن مواجه میشویم، یافتن «شغل مناسب» است. هر انسان دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که باعث میشود برخی مشاغل برای او مناسب و برخی دیگر نامناسب باشند. برای انتخاب شغل مناسب، لازم است فرد پارامترهای مختلفی را بررسی و ارزیابی کند. این پارامترها را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
برای سنجش این پارامترها میتوان از ابزارهای روانسنجی و تستهای استاندارد بینالمللی همچون رغبتسنج هالند (Holland’s RIASEC)، آزمون هوشهای چندگانه گاردنر، تست شخصیت NEO-PI-R یا MBTI و همچنین مشاوره حرفهای بهره برد (Nauta, 2010).
برای پاسخ به این سؤالات، منابع مختلفی در اختیار ماست؛ از جمله کتابها، مشاورههای حرفهای، شبکهسازی با افراد فعال در حوزه مورد علاقه و حتی استفاده از هوش مصنوعی و دادههای بازار کار.
مطابق با مدل تناسب فرد-شغل (Person-Job Fit)، هرچه میزان هماهنگی بین ویژگیهای فردی و الزامات شغلی بیشتر باشد، احتمال رضایت شغلی، انگیزش و سلامت روان بالاتر خواهد بود (Kristof-Brown et al., 2005). در مقابل، عدم تناسب میتواند منجر به کاهش انگیزه، فرسودگی شغلی و حتی اختلالات روانی و جسمی شود.
عوامل متعددی از جمله تغییرات بازار کار، فشارهای اجتماعی، تحولات فناورانه و حتی انتظارات غیرواقعبینانه میتوانند این تناسب را دچار اختلال کنند. در چنین شرایطی، مداخلات مشاورهای و درمانی با رویکردهای مبتنی بر شواهد (Evidence-based) میتواند به اصلاح مسیر شغلی و ارتقای سلامت روان کمک کند (Brown & Lent, 2019).
تجربه شخصی و شواهد علمی نشان میدهد که بیکاری مزمن میتواند آسیبهایی به مراتب شدیدتر از اشتغال در شغل نامناسب داشته باشد، از جمله افزایش خطر افسردگی، اضطراب و آسیب به هویت فردی (Paul & Moser, 2009). بنابراین، توصیه میشود حتی در شرایط دشوار، فرآیند کاریابی و توسعه فردی به طور فعالانه دنبال شود تا سلامت و رشد فردی تضمین گردد.