ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه دانایی
فاطمه دانایی
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

در باب تکرار

چند وقتی هست که مسائل ترند دنیای توسعه فردی و شغل برام سوال‌برانگیز شدند!
مثلا یکی از چیزهایی که خیلی ترند هست و زیاد میشنویم اینه که من دوست ندارم کار تکراری انجام بدم و کار تکراری پِرسِن نیستم!
این برای من جای سوال داره...
ایا تکرار همیشه بد و حوصله سر بره؟
ایا تکرار همیشه یک انتخاب است؟
ایا تکرار چندباره یک کار فقط تکرار چندباره است و چیز جدیدی به کیفیت خروجی، روند اجرا و بینش ما نسبت به آن کار یا فرایند را اضافه نمیکنه؟
تکرار در کجای پختگی و بینشی که آدم‌های مختلف در حوزه تخصصی‌شون دارند وجود داره؟

آیا تکرار همیشه ملال‌انگیز است؟
آیا تکرار همیشه ملال‌انگیز است؟



به نظرم وقتی می‌گوییم از کار تکراری خوشم نمی‌اید باید حواسمون به همه تعریف‌ها از تکرار باشد چون خیلی وقت‌ها بینش قوی و راهگشا را زمانی در یک کار میتونیم به دست بیاریم که تکرار اتفاق بیفته البته تکرار فعال یعنی ربات گونه اون کار را تکرار نکنیم و به فرایند و نتیجه و چرایی‌ها و مسئله‌ها موشکفانه و خارج از چارچوب نگاه کنیم. حتی به دفعات دیده‌ایم که این تکرار فعال بستر رشد یک خلاقیت و نوآوری و تعریف یک تکرار جدیدِ کارآمدتر رقم زده.
به عقیده من یک فیلم خوب نتیجه تکرارهای فعال در خواندن و دیدن و پرسیدن و فکریدن هست، یک غذای خوشمزه، یک آموزش خوب و باب دندان، یک جراحی اثربخش و حرفه‌ای ذات خود را از تکرار فعال به دست آورده‌است.
از جنبه دیگر هم ما محکومیم به تکرار و بعضی از جنبه‌های تکراری زندگی را نمی‌توانیم انکار کنیم و خیلی خیلی زیاد از زیبایی‌های طبیعت را تکرارهای هدفمند و صبورانه ساخته‌اند... تکرار تخمه‌های آفتاب‌گردان در میان گل زردرنگ، تکرار برگ‌های گل نیلوفر، تکرار یکی زیر یکی روهایی که مامان در کلاه من بافته‌است... و ....
نمیتوانم نقش تکرار را در ظهور تخصص انکار کنم و برای خودم این هم جای سوال است که وقتی یک نفر برای پنجاهمین بار کتاب صحافی می‌کند یا کسی که برای شونصدمین بار قلب عمل می‌کند یا شخص دیگری که برای بار دویستم شبکه برق طراحی می‌کند یا کسی که الفبا را به بچه‌های کلاس اولی درس می‌دهد یک جنس کار تکراری می‌کنند...
برای من شاید وقتی که معنا از میان رود؛

آن کار، تکراری معنا می‌شود...

تکرارتوسعه فردیزیبایی‌های طبیعتغذای خوشمزه
راه میان مغز و دستم بسیارست و در پی رسیدن از دست به مغزم هستم و شاید برعکس...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید