شمارۀ ۱۰۰ | نگاهی به معضل کمبود نیروی انسانی در بخش آموزش دانشکده | سامان اسماعیلی
حتماً در سالهای اخیر در اثر خشکسالیهای متعدد که هشدار مصرف آب داده میشود، عبارت «هست، ولی کم است» را شنیدهاید؛ اما تنها کاربرد این عبارت در زمینۀ آب است؟ همانطور که آب برای حیات انسان ضروری است، وجود هیئتعلمی و دستیار آموزشی نیز برای حیات دانشجویان در فضای آکادمیک ضروری است. به نظر میرسد زنگ خطر نبود استاد، چند سالی است که روشن شده و اگر تلاشی برای رفع آن صورت نگیرد، دانشکده دچار خشکسالی خواهد شد.
این جریان پایا نیست!
طی چند سال گذشته دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت شاهد بازنشستهشدن، فوت و خروج اعضای هیئتعلمی بوده و در عوض تعداد کمتری از افراد جذب و جایگزین شدهاند. توجه شما را به آمار اساتید خارجشده از دانشکده جلب میکنم. دکتر «ایران عالمزاده»، دکتر «داریوش باستانی»، دکتر «فتحاله فرهادی» و دکتر «محمد شاهرخی» در سالهای اخیر بازنشست شدهاند؛ دکتر «رضا روستاآزاد» در اسفند ۱۴۰۱ فوت کردند؛ دکتر «سعید شاد» از دانشکده خارج شدند و دکتر «وحید تقیخانی» چند وقتی است که بهدلیل فرصت مطالعاتی در دانشکده حضور ندارند. در عوض در سالهای اخیر سه استاد جوان به فهرست هیئتعلمی دانشکده اضافه شدهاند؛ دکتر «سعید عینی»، دکتر «هانیه صفری» و دکتر «حسن عسکریپور». پر واضح است تعداد اساتید ورودی با تعداد اساتید خروجی همخوانی ندارد، وضعیت دانشکده در زمینۀ تعداد اعضای هیئتعلمی نسبت به گذشته بدتر شده و بهجای رفع مشکل همیشگی کمبود هیئتعلمی، این وضعیت در سالهای اخیر تشدید شده است.
خوب است بدانید «نسبت دانشجو به هیئتعلمی» یکی از معیارهای مهم در سنجش کیفیت آموزش و رتبهبندی دانشگاهها نسبت به یکدیگر است. در اتحادیۀ اروپا، میانگین این نسبت برای مؤسسات عمومی ۱۴ و در آمریکا ۱۵ است. با کمی حساب و کتاب متوجه میشوید این نسبت در دانشکدهمان روی عدد ۳۲.۷ میایستد!
حالِ گرایشها چطور است؟
در یادداشت قبلی این شماره به کمبود دروس اختیاری دانشکدهای اشاره شد. در بعضی از گرایشها درس اختیاری برای دانشجویان کارشناسی وجود ندارد یا اگر دارد، چندان قابل نیست تا افراد مایل به اخذ آن شوند؛ البته نبود دروس اختیاری تنها مشکل ناشی از کمبود هیئتعلمی نیست و مشکلات دیگری مثل پرجمعیت شدن کلاسها، نبود تنوع استاد راهنما و تعداد کم ایشان برای پروژههای مقطع کارشناسیارشد و کارشناسی از دیگر مشکلات ناشی از این معضل است.
در ابتدا گرایشهای مهندسی شیمی را بررسی میکنیم. در گرایش طراحی فرایند تنها دو استاد حضور دارند که بهزودی با بازنشستگی دکتر «داود رشتچیان»، این عدد به «یک» میرسد! بدین ترتیب این گرایش که هفت نفر را در مقطع ارشد پذیرا است، احتمالاً بهزودی تمام دروس تخصصی کارشناسیارشدش را یک استاد مجبور شود، ارائه دهد. لازم به ذکر است درحالحاضر دکتر رشتچیان نه پروژهای برای دانشجویان کارشناسی تعریف میکند، نه درسی را برای دانشجویان کارشناسی ارائه میدهد.
در گرایشهای محیطزیست و بیوتکنولوژی با دو استاد فعال در هرکدام، همچنان وضعیت مطلوب نیست ولی شرایط کمی از کنترل فرایند بهتر است؛ زیرا اساتیدشان جزو اساتید جوان دانشکده به شمار میآیند و علاوهبر ارائۀ دروس اختیاری، اغلب ظرفیت پروژههای کارشناسیشان تکمیل میشود.
گرایش زیستپزشکی نسبت به سایر گرایشها، بهترین وضعیت را دارد. چهار استاد دارد که هرساله ظرفیت پروژۀ همهشان تقریباً پر میشود، دروس اختیاری و اصلی مختلفی را ارائه میدهند و جزو قشر جوان دانشکده به حساب میآیند. همین موضوع باعث شده تا ظرفیت پذیرش این گرایش در کارشناسیارشد ۱۲ نفر باشد و عمدۀ دانشجویان کارشناسی یک ورودی برای اخذ پروژۀ کارشناسی بهسمت این گرایش تمایل (شاید از روی ناچاری و پیدانکردن پروژۀ مناسب در دیگر گرایشها) پیدا کنند.
در سایر گرایشهای شبیهسازی و کنترل، ترموسینتیک و کاتالیست، سیستمهای جداسازی و پلیمر وضعیت نه خوب است، نه بد است! در هرکدام از این گرایشها سه استاد فعال حضور دارند که برخیشان دروس کارشناسی ارائه میدهند و برخی دیگر تمایلی به آن ندارند، تعدادیشان پروژهٔ کارشناسی تعریف نمیکنند و برخی از آنها جزو پرطرفدارترین اساتید برای اخذ پروژۀ کارشناسی در بین دانشجویان هستند. معمولاً دروس اختیاری چندانی در این گرایشها پیدا نمیشود.
در مهندسی نفت اگر وضعیت بدتر از مهندسی شیمی نباشد، قطعاً بهتر نخواهد بود. اول از همه میتوان به معضل نبود دروس اختیاری چندان برای این رشته در مقایسه با مهندسی شیمی اشاره کرد که با کمبودن تعداد دانشجویان ورودیاش متناسب است؛ اما تغییری در صورتمسئله ایجاد نمیکند! در شریف سه گرایش حفاری، مخازن و بهرهبرداری موجود هستند و هفت هیئتعلمی فعال در این رشته! در گرایش حفاری تنها یک استاد فعالیت میکند و در بهرهبرداری دو استاد. در گرایش مخازن شرایط خوب است و چهار استاد حضور دارند که دروس اصلی و اختیاری مختلفی را ارائه میدهند و عمدۀ پروژههای دانشجویان کارشناسی با ایشان است.
مشکل کجاست؟
ریشهیابی این مشکل از توان ما خارج است؛ اما با کمی نگاه سطحی به شرایط و احوالات این روزهای دانشکده، دانشگاه و کشور میتوان حدس زد که موج مهاجرت از فضای آکادمیک یکی از مهمترین عوامل است؛ دانشجویان از مقاطع پایین بهدنبال مهاجرت تحصیلی هستند و کمتر کسی پس از اتمام تحصیلش به ایران باز میگردد. همچنین آنهایی هم که در کشور ماندگار میشوند، کمتر به سراغ دورۀ دکترا و پسادکترا میروند و اغلب پس از فارغالتحصیلی از مقطع کارشناسیارشد، در گوشهای از صنعت مشغول کار میشوند.
البته معضل نبود استاد و هیئتعلمی، موضوع گمنام و پنهانی نیست. تمامی افراد دانشکده ازجمله هیئترئیسه به این موضوع آگاه هستند و برای آن تلاشهایی هم شده، ولی وضعیت فعلی گویای گرهگُشا نبودن تلاشها است. دکتر «سعید جمشیدی»، ریاست دانشکده، در جلسۀ «چای با استاد» اسفندماه ۱۴۰۲ به این معضل اشاره کردند. کافی نبودن حقوق دریافتی اعضای هیئتعلمی و ناچیز بودن آن نسبت به بخش صنعتی، مهاجرت دانشجویان تحصیلات تکمیلی به خارج از کشور و برنگشتن ایشان، پارامترهای پیچیدۀ پژوهشی و... از موارد گفتهشده بود که باعث شده کمتر کسی در این روزها بهسمت دنیای آکادمیک بیاید و گامی در جهت هیئتعلمی شدن بردارد.
دستیار آموزشی هم آره؟!
مشکل فقط نبود استاد نیست؛ بلکه دستیار آموزشی خوب هم کم پیدا میشود. یکی از دغدغههای همیشگی اساتید دروس تخصصی دانشکده و پیداکردن دستیار آموزشی مناسب است که خیلی وقتها در آن موفق نمیشوند. مهاجرت عمدۀ دانشجویان کارشناسی، عدم تمایل دانشجویان به تحصیل در مقطع کارشناسیارشد در دانشکده، نبود حقوق و امتیاز خاصی برای دستیاران آموزشی باعث شده تا کمتر کسی سراغ این کار بیاید که علاوه بر تسلط کافی بر مباحث، نظم مورد انتظار اساتید را نیز دارا باشد و فرصت کافی برای رسیدگی به تمامی امور کلاس حل تمرین داشته باشد. البته نبود حقوق به معنی تعریفنشدن حقوق نیست؛ بلکه به منزلۀ ناچیز بودن و عدم پرداخت از طرف دانشگاه است. همچنین گاهی امتیازاتی مانند توصیهنامه از طرف اساتید به دانشجویانی که قصد مهاجرت دارند، داده میشود؛ اما نه همۀ اساتید. بعضی از آنها دستیار آموزشی شدن را برای دریافت توصیهنامه کافی نمیدانند و همین به بیرغبتی افراد میافزاید. دریافت توصیهنامه شرط کافی برای داوطلبشدن نیست؛ اما انتظار داوطلبشدن و صرف زمان و انرژی بدون هیچ چشمداشتی، چندان درست به نظر نمیآید. همچنین دانشجویان ورودی مقطع ارشد که از سایر دانشگاهها آمدهاند، در یکیدو ترم اول بهدلیل آشنا نبودن به شرایط، چگونگی ارائۀ دروس و خواستههای اساتید یا نمیتوانند دستیار آموزشی شوند یا خواست اساتید را بهخوبی اجرا نمیکنند.
نسخۀ تجویزی چیست؟
پاسخ این است که در موضوع اول، یعنی کمبود اعضای هیئتعلمی، نمیتوان نسخهای پیچید. در واقع این قسمت از یادداشت پایانباز است و هدف بیان اهمیت این موضوع و برجستهکردن آن است تا آگاهی شکل بگیرد و بهمرور فکری برای آن شود. ریشۀ اصلی مشکل مانند بسیاری از مشکلهای دیگر به وضعیت نابسامان مملکت و دانشگاهها برمیگردد و نسخۀ آن را باید در ردههای بالاتری تجویز کرد. البته ما همچنان امیدواریم مسئولینی که مستقیم و غیرمستقیم به موضوع جذب هیئتعلمی ارتباط دارند، چارهاندیشی و تلاش بیشتری بکنند تا با وجود مشکلات ریشهای، درد دانشجویان آیندۀ دانشکده کاسته شود.
«داستان دراز ارزشیابی در دانشکده» از شمارۀ ۹۱ نشریه را بخوانید! درحالحاضر برخی از اساتید دانشکده مانند دکتر کاظمینی و دکتر عینی از این روش بهره میگیرند؛ اما دو استاد با چند درس در شرایطی که الزامی به استفاده از دانشجوی کارشناسی نیست، کافی نیست.