نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۴ دقیقه·۳ روز پیش

پرندۀ خوش‌خوان

تقویم‌ها گفتند | فاطمه صالحی

از شعرم خلقی بهم انگیخته‌ام
خوب و بدشان بهم درآمیخته‌ام
خود گوشه گرفته‌ام تماشا را
کآب در خوابگه مورچگان ریخته‌ام


نیما یوشیج (علی اسفندیاری) که نیاز به تغییر و تحول اساسی در شعر فارسی را احساس کرده بود، آگاهانه ساختار شعر کهن را به چالش کشید و توانست شعر فارسی را که زمانی پیشرو بود؛ اما طی قرن‌ها به تکرار و دنباله‌روی رسیده بود، به شعر جهان پیوند دهد. این روند، بعدها در کار شاعران دیگری مانند «احمد شاملو»، «مهدی اخوان ثالث»، «فروغ فرخزاد»، «سهراب سپهری» و «منوچهر آتشی» به اوج خود رسید.

اولین اثر او «قصۀ رنگ‌پریده» بود. پس از انتشار، با اعتراض‌ و مخالفت شدید بسیاری از شاعران سنتی مانند ملک الشعرای بهار مواجه می‌شود و شاعران کلاسیک ایرانی، نیما را مورد تمسخر و آزار قرار می‌دهند.

قصۀ رنگ‌پریده (برای دل‌های خونین)
من ندانم با که گویم شرح درد
قصۀ رنگ‌پریده، خون سَرد
هرکه با من همره و پیمانه شد
عاقبت شیدا دل و دیوانه شد
قصه‌ام عشاق را دلخون كند
عاقبت خواننده را مجنون كند
آتش عشق ست و گيرد در كسی
كاو، ز سوز عشق می‌سوزد بسی...


سپس او با «افسانه»، مانیفست شعر نو را برپا کرد و همراهان نو خود را یافت. نیما در دی‌ماه ۱۳۰۱ آن را به استاد خود تقدیم کرد و نوشت:

«به پیشگاه استاد نظام‌وفا تقدیم می‌کنم. هرچند که می‌دانم این منظومه هدیۀ ناچیزی است؛ اما او اهالی کوهستان را به سادگی و صداقتشان خواهد بخشید.»

شاید بتوان نیما را به پرندۀ خوش‌خوان شعرهایش تشبیه کرد. در این شعر، نیما یوشیج پرنده‌ای را به تصویر می‌کشد که پس از سوختن، از خاکسترش پرنده‌های تازه برمی‌خیزند. درست مثل شعاری که مردم در قیام سال ۱۴۰۱ خطاب به مأموران امنیتی سر می‌دادند و می‌گفتند: «هر یک نفر را که بکشید، ده‌ها تن به جمعیت ما اضافه می‌شود.

ققنوس
بنشسته است فرد
بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان
او ناله‌های گمشده ترکیب می‌کند،
از رشته‌های پارۀ صدها صدای دور،
در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه،
می‌سازد...


نیما وجود خود را در شعرش پنهان می‌کند و همچون ققنوس اسطوره‌ای، خود را به آتش می‌سپارد تا از دل خاکسترش نسل جدیدی از شعر زاده شود. او خود را فدا می‌کند تا راه را برای تولدی دیگر در شعر نو باز کند.

او بسیار نسبت به جامعه دغدغه‌مند بود و در شعرهای آهنگینش با خلق واژه‌هایی نو مانند خنده‌ناک، دوزخ‌آرا و نازک‌آرا به شعرش روح تازه‌ای می‌داد.

خانه‌ام ابری است...
خانه‌ام ابری‌ است
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد می‌پیچد.
یک‌سره دنیا خراب اوست
و حواس من!
خانه‌ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته است.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
می‌برم در ساحت دریا نظاره
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره، نی‌زن که دائم می نوازد نی، در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش.


او ناراضی از وضع موجود و در پی امید به آینده از داروَگ سراغ باران را می‌گرفت. «داروَگ»، به معنای قورباغۀ درختی است. «دار» به معنای درخت و «وَگ» به معنای قورباغه است. مردم محلی باورشان این است که خواندن این قورباغه نشان از در پیش بودن بارش باران دارد.

داروَگ
خشک آمد کِشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گرچه می‌گویند: «می‌گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست.
در درون کومۀ تاریک من که ذره‌ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده‌های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکی‌اش می‌ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

در این شعر، «کشتگاه من»، «کشتگاه ما» می‌­شود و «همسایۀ من»، «همسایۀ ما» می­‌گردد؛ نیما ایران را به کشتگاهی خشک‌شده از امید تشبیه می‌کند درحالی‌که انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ وضع و شرایط اجتماعی همسایۀ ما (اتحاد جماهیر شوروی) را تغییر داده و نیما در این شعر در انتظار وقوع انقلابی در کشور ایران است تا مگر از طریق آن اوضاع اجتماعی و سیاسی کشورش عوض شود و جهل و عقب‌­ماندگی و استبداد و استثمار از میان برود.

نیما بی‌پروا دل به دریایی زد که نمی‌دانست نهایت آن کجاست و در این دریای مواج راه به کجا خواهد برد.
در سرِ او، همه اندیشه‌اش این:

در پُر از کشمکش این زندگیِ حادثه‌بار،
گرچه گویند نه هرکس تنهاست
آنکه می‌دارد تیمار مرا، کار من است
من نمی‌خواهم درمانم اسیر
صبح وقتی که هوا روشن شد،
هرکسی خواهد دانست و به جا خواهد آورد مرا،
به چه ره رفتم و از بهر چه‌ام بود عذاب؟

نیما رفت و درون دریای ساحل‌نشینان عاشق، طوفان به پا کرد.


شعرنیما یوشیجشعر نو
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید