بیشتر از هر کارگردانی در دنیا، آلن است که به روابط زن و مرد پرداخته و بسیار تشنه رساندن دیدگاه خود راجع به انواع این روابط و مصائب و مزایایش است. از اولین آثار او تا همین فیلم های آخرش، همگی بر این موضوع تمرکز دارند. در فیلم های او روابطی که منجر به ازدواج شده اند، یا در حال فروپاشی اند و یا ردپایی از یک خیانت بزرگ و چربوچیلی در آن دیده می شود و ازدواج را در معرض از هم پاشیدن قرار میدهد. او خیانت را هیجان انگیز، ریسکی و پر تبوتاب نشان میدهد و دلایل خیانت را هم معمولا به شیوههای یکسان نشان نمیدهد به همین خاطر هم هست که بایستی هر دفعه منتظر فیلم بعدی او بود حتی اگر میدانیم او باز هم در مورد همان همیشگیاش فیلم ساخته است.
معمولا باورهایی وجود دارد که مردان، بسیار تنوع طلبند اما هرگز ثابت نشده است. آلن در فیلم
«To Rome with Love 2012» قصد داشت این را به مخاطب برساند که چه مردان، چه زنان، فرقی ندارد، هر دو با دلایل ساده و شاید هم احمقانه با از دست دادن قوه تعقلشان در اثر شهوتِ لحظهای یا جمع شده، به صمیمیترین دوست و یا همسر خود خیانت میکنند. او همچنین وسوسه به عمل خیانت را به نحو خوب و مفصلی نشان میدهد و از این قضیه به سادگی گذر نمیکند، طوری که Jesse Eisenberg همیشه تندحرفزن ایندفعه خیلی تند قلبش برای یک خیانت می تپد. در فیلم «Manhattan 1979» هم او احمقانه بودن دلایل یک فرد در توجیه تنوع طلبیاش را با بازی خاص، تکراری و سرشار از متلک را جذاب به تصویر کشیده است.
استفاده همیشگی از قطعات موسیقی «جَز» و «بلوز»، زنان زیبا روی و فریبنده از لحاظ ظاهری یا شخصیتی، نیم اشارات به یهود و یهودیت، وجود چیزی به اسم شانس، وجه طنز کنایی و بهتر بگوییم آلنی بازیگر اصلی یا خودش در کنار شاکله همیشگی داستانش یعنی خیانت، دلیلی بر تکراری شدن او نیست، این عناصر همگی سبک او را شکل دادهاند. او رسالت بزرگ خود را آشنایی با مسائل همیشه مطرح در روابط زنان و مردان با یکدیگر، میداند.
در کل او را موافق یا مخالف چیز خاصی در این بین نمیتوان به حساب آورد، چرا که هم مصائب وحشتناک یک خیانت را نشان داده (Match Point و Crimes and Misdemeanors) و هم سادگیها و لذات این عمل را. اگر هم بخواهیم توصیفی مختصر برای او داشته باشیم، میتوان گفت:
«وودی آلن، سفیر خیانت در هالیوود است.»