داستان چیست و ادبیات داستانی کدام دسته از آثار را در برمیگیرد؟ داستان قدمتی به اندازه نوع بشر دارد؛ یعنی با زندگی اولین انسانها آغاز شده و نمیتوان تاریخ مشخصی برای آن تعیین کرد و هیچ جایی از کره زمین دیده نشده مردم در گذشته یا حال داستان نداشته باشند. داستان یعنی هر چیزی که اتفاق میافتد و حال این داستان چگونه بیان میشود؟ توسط روایت؛ یعنی روایت نحوه بیان داستان است. ادبیات داستانی به آثار منثوری گفته میشود که ماهیت تخیلی داشته باشند مثل رمانس، قصه، داستان کوتاه، رمان و آثار وابسته به آنها. ادبیات داستانی شامل قصه، رمانس، داستان کوتاه و رمان است.
عناصر داستانی که اجزای بنیادین تشکیل دهنده داستان هستند عبارتند از: پیرنگ، شخصیت، حقیقت مانندی، درونمایه، موضوع، زاویه دید، صحنه، گفتگو، فضا، سبک و لحن.
پیرنگ به معنی شالوده طرح و بنیاد نقش است و معادل پلات است. پیرنگ وابستگی بین حوادث داستان را به صورت منطقی و عقلانی به وجود میآورد؛ یعنی پیرنگ طرح یا الگوی حوادث داستان است که درباره چرایی حوادث بحث میکند و چرایی حوادث را نشان میدهد و حوادث را به گونهای پشت سر هم منظم میکند که خواننده آنها را منطقی بداند. پیرنگ یعنی پشت سر هم آمدن حوادث، حوادثی که روابط علت و معلولی بینشان برقرار است. تفاوت پیرنگ و داستان در این است که در داستان حوادث داستانی پشت سر هم میآید اما در پیرنگ به چرایی حوادث پاسخ داده میشود. پیرنگ یعنی برای تمام حوادثی که برای داستان اتفاق افتاده یک دلیل ذکر شده، ذکر این دلایل به اضافه اینکه حوادث پشت سر هم قرار گرفتند و هر حادثهای علت حادثه بعد از خودش میشود. هرجا که به چراهای داستان پاسخ داده شود پیرنگ رخ میدهد. پیرنگ به دو دسته باز و بسته تقسیم میشود. پیرنگ بسته یعنی داستان درنهایت به گره گشایی منتهی میشود مثل داستانهای حماسی یا اساطیری که پایان مشخصی دارند؛ اما در پیرنگ باز داستان انتهای مشخصی ندارد و نتیجه قطعی آن مشخص نیست. نمونه چنین داستانی با پیرنگ باز رمان شوهر آهو خانم است.
۱: گره افکنی
گره یعنی یک وضعیت و موقعیت سختی در داستان ظاهر شود که باعث میشود روند داستان تغییر کند و برنامهها و روشها و نگرشهایی که وجود داشته عوض شود. حال این گره افکنی میتواند در خصوصیت شخصیتها باشد، در وضعیتها باشد، در موقعیتها باشد؛ درواقع هر چیزی که بتواند تغییر در اصل داستان ایجاد کند و شخصیت اصلی را در برابر نیروهایی قرار دهد که مجبور به مقاله با آن باشد گره افکنی گفته میشود.
۲: کشمکش
گره افکنی باعث میشود که شخصیت داستان در برابر نیروهایی قرار بگیرد و مجبور شود با آنها مقابله کند، به این تقابل کشمکش گویند. کشمکش یعنی چالشی که قهرمان داستان با آن روبهرو میشود؛ در این صورت مجبور است یا آن را قبول کند یا با آن مقابله کند.
۳: تعلیق یا هول و ولا
تعلیق یعنی انتظار و هول و ولا یعنی اضطراب و نگرانی؛ یعنی مخاطب با خواندن داستان منتظر شنیدن ادامه داستان باشد و منتظر این باشد که بعد چه اتفاقی میافتد. در او نگرانی ایجاد شود و نسبت به سرنوشت کاراکترهای داستان علاقمند باشد و واکنش نشان دهد. به این حالت تعلیق یا هول و ولا گفته میشود.
۴: بحران
بحران یعنی اینکه وقتی در داستان کشمکشها بالا میگیرد و اوضاع به سمت وخامت برود، بحران ایجاد میشود. نیروهای مخالف برای آخرین بار با یکدیگر روبهرو میشوند و بحران شکل میگیرد و داستان به سمت نقطه اوج حرکت میکند و همین نقطه اوج است که وضعیت کاراکترهای داستانی را مشخص میکند.
۵: نقطه اوج
نقطهای که قهرمان با جدیترین چالش مواجه شده و مخاطب میترسد که قهرمان شکست بخورد. نقطه اوج برای مخاطب غافلگیر کننده است و او را وادار میکند که داستان را تا آخر بخواند.
۶: گره گشایی
گره گشایی نقطهای است که تمامی گرههای داستان مخصوصاً گره اصلی باز میشود. در این قسمت است که بحرانها حل میشود و سرنوشت کاراکترهای داستانی مشخص میشود و داستان به سمت پایان حرکت میکند.
برای مطالعه بیشتر و دیدن مثالها میتوانید به کتاب عناصر داستان از جمال میرصادقی مراجعه بفرمائید.