تعریف داستان: داستان اصطلاح عامی است برای روایت یا شرح روایت حوادث. در ادبیات داستانی عموماً داستان دربرگیرندة نمایش تلاش و کشمکشی است میان دو نیروی متضاد و یک هدف. به عبارت دیگر داستان تسلسل رویدادهای حقیقی، باستانی و یا تصنعی است؛ از این رو غلبة عمل به دست خیال را به نمایش میگذارد. ادبیات داستانی به تألیفهای منثوری گفته میشود که اصل و عصارة آن خیال است؛ مانند قصه، رمانس، داستان کوتاه، رمان و آثار وابسته به آنها. هر داستانی از عناصری تشکیل میشود که این عناصر اجزای اساسی تشکیل دهندة هر داستانی است. این عناصر عبارتانداز: پیرنگ، شخصیت، درونمایه، موضوع، زاویه دید، صحنه، گفتگو، لحن، فضا و سبک.
پیرنگ ارتباط میان رویدادهای داستان را به شکل عقلانی و منطقی ایجاد میکند؛ یعنی پیرنگ الگو یا سرمشق داستانی است که دربارة چرایی حوادث مناقشه میکند، چرایی ماجراها را نمودار میکند و رویدادها را طوری پشت سر هم سامان میدهد که مخاطب آنها را معقول بداند. پیرنگ یعنی پشت سر هم آمدن حوادث داستانی؛ حوادثی که ارتباط علت و معلولی میان آنها پابرجاست.
اشخاص ساخته شدهای (مخلوقی) را که در داستان (قصه، رمانس، داستان کوتاه و رمان) و نمایشنامه و غیره ظاهر میشوند شخصیت مینامند. به عبارت دیگر کاراکتر یا شخصیت افرادی هستند که آنها را مؤلف در داستانش میآفریند؛ این شخصیتها باید به گونهای آفریده شده باشد که شبیه انسانهای حقیقی خودنمایی کند. به این شیوة خلق شخصیتها، شخصیت پردازی گویند.
به اندیشة بنیادی هر اثری درونمایه گویند. به بیان دیگر درونمایه نخ یا ریسمانی است که در جریان اثر کشیده میشود و رویدادها و کیفیتهای داستان را باهم مرتبط میکند. درواقع درونمایه فکر اصلی و مسلط در یک تألیف است.
موضوع حاوی حوادث و وقایعی است که داستان را خلق میکند و درونمایه را ترسیم میکند؛ یعنی موضوع حیطهای است که در آن مؤلف میتواند درونمایة خود را ارائه دهد.
زاویه روایت یا زاویه دید که به آن دیدگاه نیز گفته میشود، روشی است که مؤلف به وسیلة آن داستانش را تشریح میکند و ارتباط نویسنده را با داستانش به تصویر میکشد.
✓ صحنه به آن زمان و مکانی گفته میشود که جریان داستانی درآن اتفاق میافتد. به عبارت دیگر داستان باید در نقطهای اتفاق بیفتد که بتوان مکان نامید و برههای از زمان را دربرگیرد.
مکالمهای که بین شخصیتها و یا در ذهن کاراکتر واحدی در هر متن ادبی جلوه میکند را گفتگو گویند.
روش تلاقی مؤلف نسبت به کاراکترها و موضوع داستان را لحن گویند.
فضا سایهای است که داستان در پی آمیختن اجزایش، بر درک و فهم مخاطب میگستراند.
به شیوة تبیین و تشریح مؤلف سبک گویند؛ درواقع سبک شگرد و درایتی است که مؤلف در تحریر اثر استفاده میکند.