از اونجایی که من از شغل قبلیم در دیجیکالا استعفا دادم، تصمیم گرفتم برای انتخاب کار بعدیم عجله نکنم و حسابی شرکتها و موقیتهای کاری رو بررسی کنم. پس تا جایی که میتونستم برای همه جا رزومه فرستادم. من فکر میکنم مصاحبه شدن هیچ مشکلی نداره، اینکه شما برای یک شرکت که آگهی شغلی داده رزومه بفرستید در واقع دارید به درخواست اون پاسخ میدید. این رزومه فرستادن و اعلام اینکه من استعفا دادم باعث شدکه حدود ۱۸ تا شرکت برم برای مصاحبه، (جالبه بدونید یکی از این شرکتها ساعت ۱۰ شب بعد از دید استوری اینستاگرامم زنگ زد که فردا برم شرکتشون مصاحبه که برای خودمم عجیب بود)
یه موضوعی رو همین اول روشن کنم، دلیل اینکه من این مطلب رو مینویسم اینه که نشون بدم اوضاع منابع انسانی در شرکتها چقدر خرابه و باید براش فکری کرد، نه اینکه بگم آدم خاص یا کار درستی هستم. پس مطلب رو بدون جانبداری بخوانید و تجربههای مشابهتون رو با من و دیگران به اشتراک بزاید.
موضوعی که همون ابتدای کار بهش هیچ توجهی نشده بود این بود که من یک انسان هستم. درسته که من به دلیل کار کردن و منافعی که برای شرکت دارم قراره استخدام بشم ولی این همه من نبود. از بین این ۱۸ شرکت صرفا ۵ شرکت از خودم و برنامهام برای آینده پرسیدن و اینکه کلا میخوام تو زندگیم چه کاری انجام بدم و اصلا چرا دارم این کار رو انجام میدم. در حالی که زمانی که من در دیجیکالا متقاضیها رو مصاحبه میکردم از اینکه میخوان در زندگیشون چه کاری انجام بدن میپرسیدم و این که آیا دنبال تاثیر گذاری روی دنیا هستن یا صرفا دنبال یک کار ۹ صبح تا ۵ عصر میگردند.
شاید این طبیعی به نظر برسه که از بالا به پایین به شما نگاه بشه ولی شما هم باید راضی به کار کردن در آن شرکت باشید. شاید بگید که خب اونا هستن که انتخاب میکنند ولی تا وقتی اینجوری فکر کنید شغل ایدهآلتون رو پیدا نمیکنید. شما به عنوان یک کارمند باید تکلیفتون با خودتون روشن باشه. باید بدونید چه کاری میخواید انجام بدید و از شرکت و محل کارتون چه انتظاری دارید. اگه ندونید و بلاتکلیف باشید هیچ انتظاری نمیتونید از منابع انسانی داشته باشید که کمکتون کنه، چون اوضاع خرابتر از این حرفاست. مخصوصا وقتی تازه کار باشید. منابع انسانی شرکتهای ایرانی کمک زیادی به پیدا کردن راهتون نمیکنند و شما توی این راه تنهایید در صورتی که یکی از وظایف آنها ست که به شما کمک کنند. متاسفانه گاها دیدم که شرکتها طوری برخورد میکنند که انگار لطف میکنند که کسی رو استخدام میکنند در صورتی که دقیقا برعکسه، الان به بحران کمبود نیروی کار متخصص خوردیم و اکثر شرکتها در استخدام نیروی متخصص و کار درست دچار مشکل شدند. پس اگه کارتون خوبه و رزومه خوبی دارید اعتماد به نفس داشته باشید و اجازه ندید به شما از بالا به پایین نگاه بشه.
من همیشه به مصاحبه شوندهها میگفتم که شما لطف میکنید که عمرتون رو اینجا سرمایهگذاری میکنید. ما هم شما رو به خاطر کسی که الان هستید استخدام نمیکنیم به خاطر کسی که باید بشید استخدام و ما با هم سر رشد کرد توافق میکنیم، اینکه به هم کمک کنیم برای رشد کردن و من دنبال کسانی هستیم مثل شما که بهتر از من کار میکنند تا تیم هرروز بهتر بشه.
متاسفانه اولین برخورد شما با اکثر این شرکتها یک فرم طولانیست که درباره خصوصیترین مسایل زندگی شما سوال کرده. مثلا در یک فرم میزان حقوق همسرم هم پرسیده شده بود یا معرفی سه نفر از دوستان و آشنایان که فامیل نباشند. چرا وقتی من هنوز دقیقا نمیدانم که با چه چیزی یا چه کسی رو به رو هستم این اطلاعات را در اختیار یک شرکت قرار بدم؟ چرا هنوز وقتی معلوم نیست امکان همکاری وجود دارد یا نه اینقدر وارد جزییات میشوند و وقت کارجو را تلف میکنند؟ سوالات خیلی بهتری برای پرسیدن هست مثل این: محل کار ایدهآل شما چه شکلیه؟ همکاران ایدهآل شما چطوری هستن؟ اگه قرار بود یک قابلیت یه محصول ما اضافه کنید چی بود؟ بزرگترین مشکل ما از دید شما که بیرون شرکت هستید چیه؟
این موضوع تقریبا در اکثر شرکتها دیده میشد. گاها روند استخدام رو واضح نمیگفتن و بعد از مصاحبه نتیجه رو مشخص نمیکردن و خودت باید پیگیری میکرد. این موضوع واقعا دردناکه که واحد منابع انسانی این شرکتها درک نمیکنند که چقدر این موضوع برای این فرد مهمه و روی زندگیش تاثیر داره و بلاتکلیف گذاشتن یک فرد حتی به مدت کم چه آثار مخبری داره.در این مورد خیلیها این بهانه رو مطرح میکنند که تعداد متقاضیها زیاده و یا باید همه رو بررسی کنیم تا خبر بدیم ولی واقعا این بهانهست و حداقل میتونند فرد متقاضی رو با اطلاعات جدید آپدیت کنند.
خیلی از شرکتها برای موقعیت شغلی آگهی داده بودند که خودشون هم نمیدونستن دقیقا قراره چه کاری توی شرکت انجام بده و توقع داشند کسی که توی این پوزیشن استخدام میشه خودش همه کارها رو انجام بده. مثلا برای مدیرمحصول که من برای اون اقدام کردم، توی هر شرکتی یه مدل بود، یه بخشی از این قابل قبوله ولی نه تا این حد که از شما دعوت بشه تا حتی پوزیشن خودت رو توی شرکت جا بندازی و وظیفه معرفی رو هم بندازند به عهده خود شما. این موضوع باعث میشه تا حتی اگه شما کار خودتون رو درست انجام بدید باز هم دچار مشکل بشید. برای همین شرکتهایی که تکلیفشون با خودشون روشن نیست خیلی خطرناک هستند و ممکنه کلا اعتماد به نفس شما رو از بین ببرند.
یکی از دلایلی که از شرکت قبلی جدا شدم این بود که فرهنگ سازمانی به سمت بدی پیش میرفت و این موضوع خیلی برای من مهمه. برای همین خیلی به این دقت میکردم که با من چه مدلی برخورد میشه چه سوالاتی میپرسند و چه چیزاهایی برای این شرکتها و کارمندهاش مهمه. حتی زمان مصاحبه از مدیران اون شرکت سوال میکردم که شما به چه خصوصیات اخلاقی معتقد هستید اینجا که اگه من اونها رو نداشته باشم نمیتونم اینجا کار کنم و دچار مشکل میشم. در کمال تعجب اون مدیر به فکر فرو میرفت تا جواب من رو بده که نشونه خوبی نبود. ولی بعضیها هم خیلی سریع به من جواب دادن، مثلا گفتن اینجا باید سرسخت باشی و نترس، یا مثلا سر حرفت بمونی و قولت رو نگه داری.
فرهنگ سازمانی یک شرکت رو حتی میشه از رفتار کارمندای اون شرکت توی فضای شبکههای اجتماعی حدس زد ولی قطعا بودن توی اون فضا و صحبت کردن با کارمندان از همه چی بهتر و دقیقتره. برای من مهمه که همکارانم برای کاری که انجام میدن اهمیت قایل باشند و بدونند که دارند یک کار مهم انجام میدند فارغ از اینکه چه کاری رو انجام میدند. صرفا کسانی نباشند که دنبال پر کردن ساعت کاری و گفتن حقوق هستند و رشد کردن براشون اهمیت نداره. من دوست دارم حتی اگه من خطا یا تنبلی کردم همکارانم به من تذکر بدند نه اینکه به بهانه اشتباه من اونها هم اشتباه رو تکرار کنند.
باز هم تاکید میکنم که من آدم خاصی نیستم و صرفا یک سری خواسته دارم از محل کارم و قطعا من هم مثل همه نقاط ضعف و قوت دارم. فرهنگ سازمانی یک شرکت خیلی بستگی به مدل فکری مدیران اون شرکت و استاندارهای استخدام اون شرکت داره. من دوست ندارم اینجا اسم ببرم ولی خیلی از شرکتهای بزرگی که میشناسید در داخل بسیار به هم ریخته و بینظم هستند و کارمندان دچار روز مرگی شدن و تغییر ایجاد کردن در اون ابعاد کار شما نیست و واقعا اگه با اونها همراه نشید سخت میگذره.
من و همکارانی که با اونها کار میکردم سعی کردیم تیمی رو بسازیم کنار هم رشد کنیم و بهتر بشیم. ولی بیرون تیم ما اوضاع اصلا خوب نبود با این حال از اونجایی که ما بیشتر کارهامون داخل تیم انجام میشد زیاد به مشکل نمیخوردیم تا اینکه اوضاع تغییر کرد. بنابراین ممکنه فرهنگ حاکم بر تیم با شرکت متفاوت باشه، به این موضوع هم دقت کنید. من خیلی این حرف Jack Ma رو قبول دارم(تصویر بالا).
متاسفانه به دلیل عدم وجود دادههای کافی در سایتهایی مثل گلس دور برای ایران نمیشه فهمید حدودا چقدر میشه توقع حقوق داشت از هر شرکتی در هر پوزیشنی. دلیلی این موضوع هم شفاف نبود سیستم حقوق دستمزد داخل همون شرکته و این فرهنگ غلط که ببینم کی بیشتر میگیره و چرا بیشتر میگیره و چرا ما مثل اون دریافتی نداریم. این هم به خاطر این ایجاد شده که منابع انسانی اصلا با کارمندان رو راست و شفاف نیست و همیشه در خفا این کارها رو انجام میده و همیشه باعث ایجاد شایعه بیشتر میشه.
روش درست اینه که هر شرکت یک چارت حقوق داشته باشه و حداقل و حداکثر دریافتی اون مشخص باشه و با توجه به اون آگهی بزنند نه اینکه صرفا براساس اینکه کارمند چقدر درخواست میکنه حقوقش رو تعیین کنند. گاها دیده شده به خاطر اینکه کار رو بگیره حقوق پایینی درخواست داده در صورتی که حقش بیشتر بوده و وقتی وارد شرکت میشه خیلی ناامید و ناراحت میشه. منابع انسانی این رو در نظر نمیگیره و صرفا به فکر سود کوتاه مدته.
شاید بعضی از شما حرفهای من رو خیلی ایدهآل گرایانه بدونید ولی دلیل نارضایتی شغلی خیلی از ما در همین موضوعاته پس جدی بگیریدش. منم خیلی تجربه بد کار کردن و مصاحبه رو داشتم. چند تا شرکت حقوقم رو ندادن و منم نتونستم کاری بکنم، از سازمان دولتی گرفته تا یک شرکت کوچک خصوصی، توی همین مشکلات یاد گرفتم چطور باید مذاکره و صحبت کرد. پس نترسید، از کسی که هستید خجالت نکشید اگر به اندازه کافی برای یک شغل خوب نیستید این رو قبول کنید و خودتون رو بهبود بدید و دوباره اقدام کنید. کاری که منم انجام دادم.
امیدوارم اوضاع منابع انسانی ایران بهتر بشه، واقعا نیاز به آموزش هست و با ورکشاپهای الکلی یکی دو روزه این موضوعات حل نمیشه. منابع انسانی که بر این باور باشه که کارمند قرار نیست از منابع انسانی راضی باشه رو نمیشه کاریش کرد، فقط باید اخراج بشه (ولی متاسفانه من با این آدمها برخورد داشتم در شرکتهای مختلف و هنوز هم دارن به کارشون ادامه میدند)
در پایان این رو میگم که شما با کار کردن در هر شرکتی در واقع دارید عمروتون رو سرمایهگذاری میکنید و اون شرکت هم داره منابعش رو روی شما سرمایهگذاری میکنه پس هردو باید حواسشون جمع باشه که اشتباهی رخ نده. مدیرعامل سابقم معتقد بود که مدیر کاری مهمتر از استخدام نداره و وقعا هم درست میگفت. یک تیم خوب از پس هر کاری بر میاد و حتی اگه مدیر اشتباه کنه باهاش برخورد میکنند و راه درست رو ادامه میدند. خبر خوب اینکه شرکتهای خیلی خوبی هم وجود دارند که واقعا خیلی از این مشکلات رو حل کردند و رفتارشون عالیه، حتی داخل شرکت احساس خونه دارید. من فعلا در حال گشت و گذار در شرکتها هستم تا ببینم کجا میتونم به صورت بلند مدت کار کنم و رویاهام رو بسازم.
اگر سوال یا تجربه مشابه دارید اینجا بنویسید یا در توییتر