davoud.dabaghi
davoud.dabaghi
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

اگر روزی بخوام روی بیزنس خودم کار کنم:

به عنوان کسی که زمانی به تیمی ملحق شد که پیش از او، کلا جمعیت اون تیم ۱۶، ۱۷ نفر بود و رشد سایز تیم تا ۲۰ برابر بزرگتر شدن رو دید، ۱۲ برابر شدن اسکیل بیزنس رو دید، دوران خوش‌خوشان پول سرمایه‌گذار رو دید، دوران رکود رو دید، جذب سریع رو دید، خداحافظی آدمارو دید، تعدیل رو دید و دورانی رو داره تجربه می‌کنه که مونده پای ساختن، می‌خوام چندتا چیز رو عرض کنم که حالا بعد از گذر از این همه ماجرا، اگر روزی بخوام کسی رو راهنمایی کنم، به این نکات اشاره می‌کنم:

  • سرعت خوبه ولی آیا حاضریم بهای سرعت رو بدیم؟

سرعت احتمالا عدم بهینگی در بر داره. سرعت احتمالا توجه نکردن به جزئیات رو در بر داره. سرعت احتمالا تشکیل سریع تیم بدون زیرساخت فرهنگی رو در بر داره. سرعت احتمالا باعث می‌شه تصمیمات سریع گرفته بشه و این از تعلل در تصمیم خیلی بهتره. سرعت احتمالا ما رو زودتر به اوج یا به فنا می‌رسونه. با سرعت احتمالا سریع‌تر می‌فهمیم که در مسیر اشتباه هستیم. پس در سرعت، فقط فضیلت نبینیم.

  • ذات استارتاپ را بفهمیم.

تغییر، جزء جدایی ناپذیر از ذات استارتاپ هستش. اگر خواستید وارد استارتاپ بشید، فارغ از اینکه تغییر خوبه یا نه، ببینید آیا از نظر روانی، با تغییر سازگار هستید یا نه. در ذات استارتاپ high risk high revenue هست. پس با خودتون صادق باشید که آیا آدم این میدون هستید؟ ضمن اینکه ادا بازی توی استارتاپ زیاده. به تفصیل در ادامه عرض می‌کنم.

  • منتور یا منتورنما

از منتورهایی استفاده کنید که واقعا تجربه‌ی ساخت و شکست یک یا چند بیزنس رو داشته باشند وگرنه منتور نما زیاد هست و هرکس می‌آد و چار تا کلمه درشت توی جلسه می‌گه، الزاما گریبان ندریم و فکر نکنیم که خبریه. یه منتور حرفه‌ای هیچ وقت در جلسات اولیه، راه حل ارائه نمی‌ده چون هیچ مشکلی رو در دو بیزنس بصورت یکسان نباید باهاش مواجه شد.

  • به چی پایبندید؟

فرهنگ و ارزش‌های اساسی بیزنستون رو با خون بنویسید و امضا کنید و حفظش کنید. احتمالا حفظ فرهنگ در سطح کارشناسان سازمانتون کار دشواری نیست ولی اگر در سطح مدیران ارشد هم تونستید فرهنگ رو حفظ کنید و اگر عمل ضد فرهنگی از مدیر ارشد سر زد همچنان مقید بودید که همون کاری رو بکنید که برای یک کارشناس می‌کردید، اون موقع بدونید که کار بزرگی کردید. در غیر این صورت، فرهنگ سازمانتون به پشیزی نمی‌ارزه.

  • هایر فست (Hire fast)، اگر ساینی دیدی، فایر فستر (Fire faster).

در بهترین حالت، یه جذبِ خوب احتمالا فیلتری باشه که 40 درصد ورود افراد غیر فیت با سازمانتون رو جلوگیری کنه. آدم‌ها اونقدر لایه‌های پنهان دارند که در حین کار می‌شه کمی از این لایه‌های پنهان رو دید و نکته‌ی حیاتی این‌جاست که به آدما فرصت بدید برای رشد اما یادتون باشه که برای هر پوزیشنی در سازمانتون یه حداقل اسکیل‌هایی رو در نظر بگیرید (هم سافت اسکیل و هم هارد) و اگر فردی به حداقلی‌های اون پوزیشن نرسیده بود، فرصت دادن بهش، سطح اون تیم یا به طریق اولی، سطح سازمانتون رو پایین می‌اره. یه زمین بایر رو اگر پیاز زعفرون بکاری، هیچ ثمری نداره. باید احتمالا اون خاک حداقلی ها رو داشته باشه.

  • آیا حاضرید هزینه‌ش رو بدید؟

هزینه ی هر تصمیمی توی بیزنستون رو دو دو تا چارتا کنید. ببینید موندن یه نفر بیشتر واستون هزینه داره یا رفتنش. انجام این کار بهتره یا انجام ندادنش. این استراتژی بهتره یا اون. یا بهتر بگم با منطق Jobs To Be Done این سوال رو در مواجهه با هر اقدام یا تصمیمی از خودمون بپرسیم که این کاری که می‌خوام بکنم، قراره چه مشکلی رو حل کنه یا قراره منجر به چی بشه یا چه عایدی قراره از این تصمیم داشته باشیم.

  • درون را بنگرید و حال را.

از شو آف فراری باشید و هر کسی رو دیدید شو آف کن هستش، به سمت در خروج راهی کنید. آدم شوآف کن، بیزنس رو از مسیر اصلی دور می‌کنه و یکهو می‌بینی کلی کار انجام شده که همه بزن در رو و سمبل کاری بوده. (احتمالا ساختمان متروپل آبادان، از نظر زیبایی زمانی زبانزد بوده ولی مثال بارز کار تف‌مال و سمبل کاری بوده)

  • پروداکت دوست داشتنی خودتون رو داشته باشید.

یه پروداکت درست درمون داشته باشید که آدما زمان استفاده ازش، اگر دعا نمیکنن، فحش ندن لااقل. فیچرهای اضافه و الکی لانچ نکنید. این پرینسیپل همیشه کار می‌کنه که: هرچی ساده‌تر، بهتر.

  • پول زیاد، آفت بیزنسه.

پول زیاد در بیزنس همون بلایی رو سرتون می‌اره که نفت بر سر ایران اورد. خلاقیت، بهینگی و تصمیمات صحیح مالی رو درون سازمانتون نابود یا به سمت نابودی می‌بره. بهتره بگم بالقوه این پتانسیل رو داره. مگر اینکه آگاه باشید.

  • تصمیمات سخت رو نذارید کارد به استخون برسه و بگیرید.

خیلی وقتا شهودت می‌گه باید فلان کار رو بکنی ولی نمی‌کنی. یا می‌گه فلان مسیر رو باید بری‌ ولی نمی‌ری. شهودتون رو بهش اعتبار بدید ولی به ریشه اصلی شهود برسید و شهود رو مبتنی بر دیتا کنید و تصمیم بگیرید.

  • خلاقیت رادیکال، شرط حیات

اگر دنباله روی ایده‌های قبلی هستید، یا بیزنستون اونقدری خلاق و نو نیست، حرفی برای گفتن نخواهید داشت و دیر یا زود باید در مورد اصل بقاء و ادامه‌ی بیزنستون فکر کنید و این رو در نظر داشته باشید که ایده‌های خلاقانه، با بلوغ فعلی اکوسیستم ایران، احتمالا مقبول واقع نمی‌شه و باید خون دل‌ها بخورید تا بتونید سرمایه‌گذار رو همراه کنید.

  • سرمایه‌گذار نیازه؟

به این فکر کنید که آیا واقعا به سرمایه‌گذار نیاز دارید؟ آیا حاضرید توی زمین سرمایه‌گذار بازی کنید؟

کاراستارتاپبیزنس
PXM (People Experience Manager )at Basalam
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید