دیازپام
دیازپام
خواندن ۴ دقیقه·۶ سال پیش

ساده مثل پوکر فیس [روزگار:نقد]

تا حالا به بی ریا بودن این اموجی فکر کرده بودید ؟
تا حالا به بی ریا بودن این اموجی فکر کرده بودید ؟

تا حالا دقت کردید وقتی میریم توی خیابون هیچ کس اعصاب نداره؟! شاید فکر کنید این نوشته هم مثل بقیه نوشته ها یک نوشته بی سر و ته هست؛ ولی چند وقتی هست که دارم به این فکر می کنم که چرا این شکلی شدیم ؟

مگه نمیگیم ما تمدن 2500 ساله داریم؟! پس چرا با این قدمت تمدن باهم خوب برخورد نمی کنیم ؟!

شاید بگید دارم شلوغش می کنم. خب بیاید چند تا مثال رو که دیروز باهاش روبرو شدم باهم دوره کنیم.

دیروز رفتم آموزش دانشگاه. خب خدا رو شکر اولش همه در حال صبحانه خوردند بودند و کسی هم تحویلم نگرفت. نشستم تا اینکه بالاخره صبحانه و گردهمایی تمام شد و فرم گواهی اشتغال به تحصیل رو پر کردم. مسئول آموزش گفت برو دوشنبه بیا! حالا امروز سه شنبه بود و این یعنی تا یک هفته دیگه دستم به هیچ جا نمی رسد! هرچی باهاش صحبت کردم که نیاز فوری دارم، گفت کار ها رو که تقسیم کردن فرستادن فرم گواهی اشتغال به تحصیل مربوط به خانم فلانی شده و ایشون هم فقط دوشنبه ها میاد! بالاخره بعد از صحبت کردن گفت حالا این دفعه خودم برات می فرستم ولی دفعه بعد حواست باشه.

سوالی که پیش میاد اینه چرا وقتی یک کاری رو میتونیم برای بقیه انجام بدیم باید با منت انجام بدیم ؟!

بالاخره بعد از کلی مکافات گرفتن فرم اشتغال به تحصیل سوار ماشین شدم و به سمت خونه عازم شدم. در حین رانندگی دیگه خودتون میدونید چقدر آدم میتونه عصبانی بشه و همیشه هم حق با بقیه هست وگرنه با قفل فرمان مواجه می شوی :)

ساده و بی ریا مثل این جمع! (عکس از امیر آریا)
ساده و بی ریا مثل این جمع! (عکس از امیر آریا)

چند روز مونده به امتحان پایان بخش و من درگیر پیدا کردن جزوه بخش بودم. زنگ زدم به دوستم گفتم اگه میشه جزوه رو هم برای من بفرسته. در کمال تعجب گفت همچین جزوه ای ندارم. هرچی گفتم ماه قبل خودت جزوه رو به بقیه بچه ها دادی، گفت نه و اشتباه می کنی. حالا پاس شدن خیلی از بخش هایش رو مدیون من بود. البته منتی سر کسی ندارم ولی چرا باید احساس زرنگی کنیم و خیرمون به بقیه نرسه ؟



به نظرم مشکلاتی که تعدادشون هم یکی دو تا نیست رو میشه از چند زاویه بررسی کرد:

  • نظام پربار آموزش و پرورش که 12 سال از زندگیمون رو در آن سپری می کنیم و چیزی به اسم پرورش در آن وجود ندارد. زنگ پرورشی هم که مساوی بود با تعطیلی، خواب یا ورزش. شاید یکی از بخش هایی که جای خالیش خیلی احساس میشه کمبود زنگ روان شناسی هست. شاید ما با روان خودمون خیلی غریبه هستیم و این درک نادرستی که ازش داریم باعث بروز این مشکلات میشه.
  • فردی که از دوران بچگی خیلی از موارد برایش توضیح داده نشه و بهش یاد داده نشه در برخورد با افراد مختلف چه برخوردی داشته باشه، صد در صد در بزرگسالی هم آموزشی نمیبینه. نمونه بارزش به نظرم برخورد راننده های اتوبوس هست که به جای اینکه الگوی بقیه باشند، شدند نمونه ناهنجار سیستم آموزش رانندگی :) البته نه همه بلکه اکثرا
  • غریبگی مردم با کتاب. البته یک قسمت زیادیش رو هم میشه به قیمت زیاد کتاب ربط داد ولی بازهم حداقل 50 درصد مردم که می توانند کتاب بخوانند. می دونید به نظرم کتاب هرچقدر هم از نظر بار معنایی ضعیف باشه یا حرفی برای گرفتن نداشته باشه ولی تاثیر خیلی خوب و مستقیمی روی ذهن خواننده می گذراد. حداقل چند موردش رو به چشم دیدم که چقدر تفاوت ایجاد می کند. به عنوان پیشنهاد فیدیبو یا طاقچه رو معرفی می کنم که به نظرم یکم از بار مالی که به خواننده تحمیل می شود رو کم می کند ولی جدیدا قیمت کتاب های الکترونیکی هم تفاوت زیادی با کتاب های کاغذی ندارد.
  • من اگه سر این کلاه نذارم، نفر بعدی سر من کلاه میذاره! به نظرم این فلسفه ای هست که از بچگی به همه ی ما یاد دادند. چرا اصلا اینچنین فلسفه ای رو باید یاد ما بدهند ؟! هنوز خودم به نتیجه ای نرسیدم. فعلا به نکته ای که رسیدم این هست که در فرهنگ ما فردی که زرنگ هست و آنچه که شخصیت حقیقیش هست رو به همه نشون نداده از جذابیت خاصی برخوردار هست. شاید دلیلش ترس از قضاوت شدن هست. تا حالا به حرف هایی که به صورت روزمره می زنیم فکر کردید ؟ چند درصدش در مورد قضاوت دیگران هست. شاید 90 درصد مشکل فرهنگی که امروزه دچارش شدیم به علت همین ترس از قضاوت شدن هست. پس اول من تو رو قضاوت می کنم تا تو نتوانی من رو قضاوت کنی.

هنوز خیلی موارد دیگری هست که میشه بهش اشاره کرد ولی به نظرم عمده مواردی که باید بهش فکر کنیم این موارد هستند. تا حالا دقت کردید هروقت از اموجی ":|" استفاده می کنیم اغلب در مواجهه با افرادی هست که باهاشون خیلی راحت هستیم و ترس از قضاوت شدن نداریم ؟ در برخورد روزمره چند درصد از اموجی استفاده می کنید ؟ خیلی از مواقع برای اینکه برچسب صمیمی بودن نخوریم حتی استفاده از اموجی رو کنار گذاشتیم. به این فکر کردید که چقدر برخورد هامون خشک و ماشینی شدند ؟

شاید بشه در مورد این مسئله ساعت ها حرف زد ولی دیگه از حوصله این نوشته خارج هست. ولی بیاید باز هم فکر کنیم چی شد که ای شد ؟! اگر کسی نظری یا نقدی داشت خوشحال میشم بشنوم.

نقدقضاوتسادگی
شاید برای مرهم بعضی از درد هایمان به بیش از یک طبیب نیاز داشته باشیم ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید