امروزه باتوجهبه وضعیت اقتصادی، لزوم داشتن شغل مناسب بیش از پیش احساس میشود. هزینههای بالای زندگی سبب شده است که افراد به دنبال شغلهایی با حقوق بالا و مزایایی نظیر سنوات، عیدی و بیمه کار باشند. اما پیداکردن شغلی که با تواناییهای ما تناسب داشته و در عین حال از مزایای خوبی برخوردار باشد، کار آسانی نیست و همین مسئله هم باعث شده است که نرخ بیکاری در کشور ما روند روبهرشدی داشته باشد. اما بیکاری چیست و انواع آن کدام است؟ چه عواملی بیکاری را در یک کشور توسعه میدهند؟ برای پاسخ به این سوالات و آشنایی بیشتر با بیکاری، تا انتهای مطلب حاضر با ما همرا باشید.
بیکاری اصطلاحی است که به افراد جویای کار اطلاق میشود؛ افرادی که در سن اشتغال یعنی ۱۵ تا ۶۵ سال قرار دارند و فعالانه به دنبال کار میگردند اما نتوانستهاند شغل مناسب خود را پیدا کنند. از آنجایی که کودکان و سالمندان در سن اشتغال قرار ندارند، در این تعریف گنجانده نمیشوند. همچنین با توجه به کلمه فعال در تعریف بیکاری، افرادی که تمایل به کارکردن دارند اما فعالانه به دنبال شغل نمیگردند نیز در طبقه افراد بیکار دستهبندی نمیشوند.
نرخ بیکاری شاخصی مهم در اقتصاد هر جامعه است. برای محاسبه نرخ بیکاری باید نسبت تعداد افراد بیکار را به تعداد کل نیروی کار به دست آوریم و در ۱۰۰ ضرب کنیم. نرخ بیکاری بالا نشاندهنده این است که کشور توانایی لازم جهت ایجاد شغلهای مناسب و کافی برای جمعیت آمادهبهکار را ندارد. بنابراین در کشورهایی که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند نرخ بیکاری بهشدت بالاست.
بیکاری انواع مختلفی دارد که بنا به دلایل مختلفی ایجاد میشوند. بیکاری به طور کلی به دو دسته بیکاری آشکار و بیکاری پنهان تقسیم میشود:
زمانی با بیکاری پنهان مواجه هستیم که فردی متخصص و کارآمد در جایگاهی بیربط به تخصص و استعدادش به کار گرفته شده است و کار و فعالیت او تأثیر مثبتی در اقتصاد ندارد. برای مثال شخصی که فوقلیسانس مکانیک دارد اما باغبان شهرداری است، بیکار پنهان محسوب میشود. گاهی اوقات نیز تعداد افراد مشغول به کار از تعداد مورد نیاز برای تولید یا ارائه خدمات بیشتر هستند و حذف آنها خللی در اقتصاد ایجاد نمیکند.
در شرایطی که افراد آشکارا در هیچ جایگاهی مشغولبهکار نیست و هیچ منبع درآمدی ندارد، با بیکاری آشکار مواجه هستیم. بیکاری آشکار به دو دسته بیکاری ارادی و بیکاری غیرارادی تقسیم میشود.
بیکاری ارادی یا داوطلبانه به بیکاریای گفته میشود که خود شخص از پذیرفتن شغل امتناع میکند؛ حال یا به دلیل اینکه شغلی را در شان خود نمیبیند یا هزینههای زندگیاش بیشتر از درآمد حاصل از آن شغل است. بیکاری اصطکاکی نوعی بیکاری ارادی محسوب میشود. یکی از اصلیترین زیرمجموعههای بیکاری ارادی، بیکاری اصطکاکی است.
برای درک بیکاری اصطکاکی کارمندی را در نظر بگیرید که در یک شرکت به طور تماموقت کار میکند اما حقوقش کفاف خرجهای او را نمیدهد و از بیمه و سنوات نیز برخوردار نیست؛ پس از شغل فعلیاش استعفا میدهد تا کار بهتری پیدا کند. از زمان استعفا تا پیداکردن شغل جدید، کارمند مزبور در دروه بیکاری اصطکاکی قرار دارد. کارمندی که توسط کارفرما اخراج میشود و مجبور است دنبال کار جدید بگردد نیز در این دسته قرار میگیرد. این نوع بیکاری الزاما پدیده ناخوشایندی نیست؛ زیرا برخی افراد پس از استعفا یا اخراج، به موقعیتهای شغلی بهتر با حقوق و مزایای بیشتر دست پیدا میکنند.
این نوع بیکاری دیگر محدود به تصمیم شخص نیست و فرد از سوی کارفرما، وضعیت آبوهوایی یا اوضاع اقتصادی مجبور به ترک شغل میشود. انواع بیکاری غیرارادی عبارتاند از:
· بیکاری فصلی: این نوع بیکاری به دلیل تغییر آبوهوایی رخ میدهد. برای مثال در تابستان بسیاری از افراد مشغول میوهچینی در باغات میشوند اما با رسیدن فصل زمستان به دلیل سرما بیکار میشوند. وضعیت بیکاری فصلی با توجه به منطقه و محل زندگی افراد متغیر است. برای مثال در جنوب کشورمان، نیمه دوم سال برای انجام بعضی کارها مناسبتر از است اما در مناطق سردسیر اوضاع برعکس است و عملا در زمستان سرما مانع از انجام کار مخصوصا کشاورزی میشود.
· بیکاری ادواری: این نوع بیکاری به دلیل مشکلات اقتصادی به وجود میآید. هنگامی که اقتصاد یک کشور دچار رکود شود، شرکتها با کاهش تقاضا مواجه میشوند و با تعدیل کارکنان و اخراج آنها تولید را کاهش میدهند. برای مثال اگر مردم توانایی خرید یک کالا را نداشته باشند یا به هر دلیلی از خدمات و محصولات یک کارخانه استفاده نکنند، شرکت ناچار به کاهش یا حتی متوقف کردن تولید میشود و تمام کارگران آن بخش اخراج خواهند شد.
· بیکاری ساختاری: بیکاری ساختاری زمانی رخ میدهد که تغییری اساسی در ساختار یک شرکت یا کسبوکار رخ بدهد و تواناییهای کارکنان دیگر با تواناییهای موردنیاز مطابق نباشد. برای مثال یک شرکت اقدام به آوردن دستگاههای جدید و مکانیزه میکند و کارکردن با این دستگاهها نیازمند نیروی متخصص جدید است؛ در نتیجه این شکرت مجبور است نیروی متخصص جدید را با کارگران و کارمندان قبلی جایگزین کند.
مهارتهای لازم برای پیدا کردن کار
علل بیکاری باتوجهبه نوع بیکاری میتواند متفاوت باشد. همانطور که پیشتر اشاره شد از آبوهوا گرفته تا رکود و بحرانهای مالی همه میتوانند موجب بیکاری شوند. اما از دیگر علل بیکاری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
· افزایش جمعیت
· انقلاب صنعتی و مکانیزه شدن دستگاهها
· عدم تطابق برنامه آموزشی با نیاز بازار کار
· برنامهریزیهای نادرست اقتصادی
· عدم توجه به مشاغل سنتی و روستایی
· مهاجرت بیرویه از روستا به شهرها
· و...
بیکاری پدیدهای نسبتا ناخوشایندی است و منجر به شکلگیری زنجیرهای از اتفاقات منفی میشود. بهعنوان مثال، با افزایش سن بیکاری موجب میشود که فرد احساس عزتنفس و ارزشمندی خود را از دست بدهد و زمینه افسردگی و گوشهگیری در او فراهم شود. از سوی دیگر، بیکاری منجر به توسعه فقر در جامعه میشود؛ اگر کاری نباشد درآمدی نیز نخواهد بود. این، بدترین پیامد بیکاری است و میتواند مشکلاتی مانند رویآوردن به الکل و مواد مخدر و گاهی اقدام به خودکشی را در پی داشته باشد. در آخر، کشوری که بیکاری در آن بیداد میکند، بهاندازه کافی نیروی کار متخصص ندارد و به تورم افسارگسیخته دچار است و اقتصادی بیمار دارد، هرگز نمیتواند در هیچ حوزهای به موفقیت دست پیدا کند و به کشوری ضعیف تبدیل خواهد شد.
داشتن شغل مناسب هم نشاط و پویایی افراد جامعه را در پی دارد و هم مایه پیشرفت و توسعه کشور است. هر چه نرخ بیکاری در یک کشور بیشتر باشد، احتمال رکود و عدم پیشرفت در عرصههای جهان برای آن کشور بیشتر خواهد بود. از این رو، هر کس باید در حد توان خود برای کاهش نرخ بیکاری گام بردارد؛ حتی اگر در حد پرورش مهارتها و تبدیلشدن به یک نیروی متخصص و ماهر باشد. در مطلب حاضر سعی کردیم پدیده بیکاری و علل و تبعات آن را مورد بررسی قرار دهیم. آیا تابهحال بیکاری طولانیمدت را تجربه کردهاید؟ بیکاری چه آسیبهایی به شما وارد کرد؟ چه راهکاری برای کاهش نرخ بیکاری پیشنهاد میکنید