دانستن اینکه چه کسی محصول یا خدمات شما را میخرد برای ایجاد یک کسبوکار پر رونق بسیار مهم است. اگر میخواهید در بخش بازاریابی خود به نتیجه برسید و تعامل با مشتری را افزایش دهید، 7 مرحلهای که در این مقاله بررسی میکنیم را دنبال کنید تا به مشتری ایدهآل خود دست یابید.
مخاطب هدف گروهی از افراد هستند که مصرف کننده محصولات یا خدمات کسبوکار شما هستند. بسیاری از شرکتها جستجوی مخاطبان هدف خود را بر اساس ویژگیهایی مانند جنسیت، سن، شغل، موقعیت مکانی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و سطح تحصیلات انجام میدهند. شناسایی پایگاه مشتری برای برنامه بازاریابی شما ضروری است. وقتی می دانید برای کدام گروه از آدمها باید تبلیغ کنید، در پول، زمان و منابع صرفه جویی می کنید.
اطلاع رسانی درباره کسب و کار برای جذب مخاطب ضروری است. با این حال، هر مصرفکننده چیزی متفاوت میخواهد، بنابراین تبلیغات برای گروههای خاصی میتواند اتلاف وقت باشد. قرار دادن زمان و منابع بیشتر برای یک گروه که احتمال بیشتری دارد جزو خریداران محصول شما باشند، به شما کمک می کند تا بودجه بازاریابی خود را هدر ندهید.
دانستن اینکه محصول شما برای چه کسی جذابیت دارد بسیار مهم است و به شما این امکان را می دهد که یک تحلیل بازار در مورد مشتری ایده آل کسبوکار خود انجام دهید. همچنین می توانید برای بهبود استراتژی محتوای خود، درباره نیازها و علایق آنها تحقیق و مطالعه کنید. درک مخاطبان هدف به شما کمک می کند روابط با مشتری را تقویت کنید، وفاداری مشتری ایجاد کنید و تعامل مشتری را افزایش دهید.
درک اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند برای بقای کسب و کار شما حیاتی است. مایرز 7 نکته را برای کشف و ارتباط با مخاطب هدف پیشنهاد می کند:
برای دستیابی به مشتری هدف خود، ابتدا باید یک برنامه بازاریابی موثر داشتهباشید. برای ترسیم پرسونای خریدار (نمایه مشتری هدف شما)، موارد زیر را در نظر بگیرید:
● مشتریان شما اطلاعات خود را از کجا می گیرند؟
● علایق مشتریان شما چیست؟
● آنها از چه پلتفرم های رسانه های اجتماعی استفاده می کنند؟
● آنها کجا زندگی می کنند؟
یک نمایه مشتری و برنامه بازاریابی به وضوح تعریف شده به شما امکان می دهد تا حد امکان اقتصادی به مخاطب هدف کسبوکار خود برسید.
معیارهای واضحی برای ردیابی عملکرد خود تنظیم کنید. با اهداف خود شروع کنید. "شما به چه چیزی در کسبوکار میخواهید دست پیدا کنید و همچنین به چیزی برای محک زدن نیاز دارید." ایجاد سرنخها در کسبوکار مهم است. برای مثال، اگر تبلیغی را اجرا میکنید، کد تخفیفی را درج کنید که مشتریان بتوانند هنگام خرید از آن استفاده کنند. در غیر این صورت، نمی دانید که آیا آنها شرکت شما را از طریق آگهی پیدا کرده اند یا منبع دیگری.
بسیاری از صاحبان کسب و کار در ایجاد پیام خوب نیستند. شما باید در یک جمله یا کمتر آنچه را که میفروشید و اینکه چرا کسی باید آن را بخرد، توضیح دهید. داشتن دلیلی برای جلب توجه مخاطبان برای ایجاد یک برنامه بازاریابی ضروری است. از پرسونای مشتری هدف خود برای شناسایی نقاط درد آنها استفاده کنید، سپس یک پیام مختصر و واضح با تمرکز بر نحوه حل مشکل آنها کسب و کار خود را ایجاد کنید.
صاحبان مشاغل به طور باورنکردنی روی محصولات و خدمات خود سرمایه گذاری می کنند و در مورد آنها آگاه هستند. به همین دلیل، فردی خارج از کسبوکار شما، مانند یک مشاور بازاریابی یا کسب و کار، میتواند به برنامه بازاریابی شما نگاه کند. با این کار میتوانید مطمئن شوید که استراتژی شما با مخاطبان مورد نظر شما همخوانی دارد.
بخشی از نمایه مشتری هدف شما باید شامل جایی باشد که مخاطبان شما را می توان پیدا کرد. شما باید تعیین کنید که مشتریان کسبوکار شما به احتمال زیاد در کجا بازاریابی شما را مشاهده خواهند کرد.
مثلا:
● آنها از چه پلتفرم های رسانه های اجتماعی استفاده میکنند؟
● از چه فعالیت هایی لذت می برند؟
● از چه مکان هایی بازدید می کنند؟
به دنبال کسبوکارهایی باشید که رقیب نیستند، اما به مخاطبان هدف شما خدمات ارائه میدهند. با ایده هایی برای مشارکت های دوجانبه سودمند، مانند تبلیغات، تبلیغات مشترک یا تخفیف، به آنها نزدیک شوید.
اگرچه دوست دارید به سرعت مخاطبان هدف تبدیل به مشتری کسبوکار شوند، بخش مهمی از دستیابی به مشتریان هدف داشتن صبر و حوصله است. برنامه بازاریابی شما باید شامل یک جدول زمانی باشد که به هر استراتژی فرصت کافی برای موفقیت یا شکست قبل از رفتن به مرحله بعدی بدهد. این شامل واقع بینانه بودن در مورد زمان و تأثیر تغییرات فصلی بر نیازها و علایق مشتریان کسبوکار شما می شود.
درباره تایمشیت یا برنامه زمانی میتوانید مقاله "تایمشیت یا برنامه زمانبندی در کسبوکار چیست؟" را مطالعه کنید.
کمتر بر فروش و بازاریابی تمرکز کنید و بیشتر به روابط با مشتری فکر کنید. برنامه ای ایجاد کنید که اعتماد آنها را به کسب و کار شما افزایش دهد و نشان دهد که آنها را درک می کنید. البته که ایجاد اعتماد در مصرف کننده به زمان نیاز دارد.
هنگام بازاریابی بیشترین سود را از کسبوکار خود میخواهید، که به معنای تعیین چگونگی دسترسی به مشتریان هدف است. یک استراتژی موفق مخاطبان را با تبلیغات بمباران نمی کند. در مقابل، سعی می کند با مشتریانی که به احتمال زیاد از کسب و کار حمایت می کنند، ارتباط برقرار کند.