در بسیاری از مدارس امتحانات ترم اول آغاز شده و به همین خاطر، شاید امروز آخرین مدرسه ای بود که توانستم حاضر شوم. یک دبیرستان دولتی دخترانه در افسریه؛ مدرسه ملاصدرا.
مثل دیگر مدارس دخترانه ای که امسال رفتم، اکثر سوالات بچه ها «غیر سیاسی» و حول سبک زندگی، کنکور، درس، علایق شخصی، مسایل اجتماعی و... بود. در حالی که سال گذشته در تمام مدارس دخترانه سوالات سیاسی و حتی تند و تیز بود، امسال دیگر خبری از آن سوالات نیست. برای همین امروز در حین جلسه داشتم فکر می کردم که اگر چند تا مدرسه دخترانه دیگر بروم، احتمالا بعد از یک مدت به مشاور کنکور و رشته تحصیلی و ... تبدیل می شوم:)
در این مدل مدارس، سعی می کنم بیشتر شنونده باشم. گاهی اوقات فکر می کنم حتی لازم نیست پاسخی به سوالات بچه ها داد، اگر کسی فقط برای آنها «گوش» باشد و فقط و فقط حرف شان، گلایه هایشان و پیشنهادات شان را بشنود هم کفایت می کند. چون بخش زیادی از حرفهایشان (چه درست و چه غلط) مسایلی است که تا امروز شنیده نشده. نه مسئولی و نه حتی معلمی.
نمی دانم مدرسه بعدی که می روم دقیقا کی و کجا خواهد بود. تمام تلاشم این است که برنامه هایم برای انتخابات که حسابی سرم را شلوغ خواهد کرد، آسیبی به حضورم در مدارس نزند و حضورم را کمرنگ نکند (که البته از یک جا به بعد بعید است) اما کاش از بین این همه از مسئولین، خیلی هایشان مقید بودند که حداقل هر ماه به یک مدرسه بروند و فقط و فقط حرف بچه ها را بشنوند. حتی پاسخ هم ندهند بلکه فقط گوش کنند. به بچه ها شخصیت بدهند و برخلاف خیلی هایی که می خواهند نوجوانان را تحقیر کنند، حرفهای دیگر آنها را نیز بشنوند.
خدا می داند چقدر از مشکلات و سوءتفاهم ها با همین گوش کردن ها حل یا حداقل کم می شود. چقدر تصاویر رسانه ای غلطُِ ساخته شده مثل نزد z، نسل گودزیلا و... از دهه هشتادی ها، به خاطر همین خلاء ها و ارتباط نداشتن مستقیم با این بچه هاست. و اگر حضور مسئولان بین دانش آموزان و نوجوانان بدون واسطه و مستمر باشد، خیلی از شبهات و سوالات دانش آموزان خود به خود پاسخ داده می شود و دیگر لازم نیست کسانی مثل من از این مدرسه به آن مدرسه بروند و برای بچه ها بعضی از بدیهیات را توضیح دهند. جنس بعضی از سوالات و شبهات بچه ها لزوما پاسخ دادنی نیست، با «تجربه حضوری» و «دیدن آدمها» حل و فصل می شود...
نوشته شده در کانال تلگرام آقای امیرحسین ثابتی (۲ دی ماه ۱۴۰۲)