ویرگول
ورودثبت نام
donya prahimi
donya prahimi
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

احساس تنهایی

وقتی دورو برت پر باشه و بازم احساس تنهایی کنی

وقتی عاشق کسی باشی و بدون اون باشی

وقتی بدونی هیچ راه نجاتی برات نیست تا آخر عمرت دلت میگیره...

به خدا دلت می گیره وقتی بهش فکر می کنی

چه کار ی میتونی کنی وقتی هر طرف راهت یه جوره

از هر طرف بری یه چیز و از دست می دی

خسته شدم...

خسته شدم از این همه لبخند زورکی از این همه بهونه الکی

از اینکه هیچکس منو نفهمید

حتی تو که این دلتنگیمو نمی بینی

خسته ام از جواب دادنهای دروغکی

از اینکه به دروغ بخندمو اعلام رضایت بکنم تا کسی نفهمه روزگارم عالیه برای سوختن و برای نابودی...

چه زخمهایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم هیچ نوازشی بی درد نیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید